با سلام و احترام
چند پرسش پیرامون مالکیت کنیز در اسلام داشتم
1. چه کسانی در اسلام کنیز محسوب می شوند آیا افرادی که در جنگ کشته می شوند زنان و دخترانشان را به عنوان کنیز معرفی می شوند؟
2. آیا تصرف و مالکیت آنها در اسلام مجاز است؟
3. آیا درست است که شهربانو همسر امام حسین (ع) یک کنیز بوده و در مجلسی که پیغمبر و حضرت علی (ع) حضور داشتند آن را برای امام حسین انتخاب می کنند؟
با کمال تشکر و احترام

پرسش: مالكيت كنيز در اسلام
با سلام و احترام
چند پرسش پيرامون مالكيت كنيز در اسلام داشتم
1. چه كساني در اسلام كنيز محسوب مي شوند آيا افرادي كه در جنگ كشته مي شوند زنان و دخترانشان را به عنوان كنيز معرفي مي شوند؟
آيا تصرف و مالكيت آنها در اسلام مجاز است؟پ

پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
كنيزان مانند غلامان از دو راه به جامعه اسلامي وارد مي شدند:
1- زناني كه قبلا در جامعه غير اسلامي اسير و كنيز شده بودند يا برده فروش ها آن ها را به جامعه اسلامي مي آوردند و مي فروختند و يا فرزندان كنيزان و غلامان كه از نطفه مالك آزاد نبودند.
2- زناني كه در ميدان هاي جنگ شركت مي كردند و اسير مي شدند. چون در قديم در جنگ ها قبيله در جنگ در گير بود؛ يعني زنان و مردان و كودكان همگي اعضاي ميدان نبرد بودند و براي پيروزي بر طرف مقابل تلاش مي كردند و چه بسا سهم زنان كم تر از مردان نبود. وقتي يك طرف شكست مي خورد، تمام مردان و زنان و كودكان و اموالي كه در ميدان بود، بدر اختيار طرف مقابل در مي آمد.
در نتيجه در صورتي ممكن بود يك زن به عنوان كنيز محسوب شود كه در جنگ مشاركت داشته باشد و به نوعي در ميدان جنگ حاضر باشد ؛ به علاوه چنين افرادي به مجرد اسارت كنيز محسوب نمي شدند بلكه همانند همه اسيران جنگي ابتدا در معرض مبادله با اسراي مسلمان قرار مي گرفتند يا در ازاي دريافت فديه آزاد مي شدند و يا حتي در شرائط خاص و در برابر انجام برخي كارها مانند تعليم خواندن و نوشتن به مسلمانان آزاد مي شدند و اگر هيچ يك از اين موارد محقق نمي شد ، در نهايت در حكم كنيز در مي آمدند . (1)
البته كسي كه كنيز شد به عنوان ملك صاحب خود محسوب مي شود و مالك مي تواند او را در معرض فروش قرار دهد و بر اساس ضوابط تعيين شده از توانايي هاي او بهره ببرد ، همان گونه كه مي تواند او را آزاد كند يا به عقد همسري خود درآورد .
اما در مورد فلسفه كنيز شدن اين گونه افراد بايد گفت :
بر اساس تحليلي كه در مورد همه اسراي جنگي از اين دست مطرح است،نه مي توان گفت آزاد كردن آن ها و برگرداندن شان به محيط كفر و شرك به صلاح بود و نه كشتن آن ها؛ اسارت هم كه تبعات منفي و مشكلات خاص خود را داشت. در نتيجه لازم بود اين زنان هم در متن جامعه به نوعي حضور داشته باشند و در جامعه هضم شوند تا زمينه آشنايي شان با اسلام و در نتيجه اسلام آوردن آن ها فراهم گردد.
جهت مطالعه منابع تاريخي در مورد پيشينه و كيفيت برده داري قبل و بعد از اسلام مي توانيد به منابع زير مراجعه فرمائيد:
1- اسلام و مساله آزادي، بردگي، موسوي زنجاني؛
2-از بردگي روم قديم تا ماركسيسم، حجتي كرماني؛
3- نگاهي به بردگي، محمد علي گرامي؛
پي نوشت:
1. رك : جمعي از محققان زير نظر سيد محمود شاهرودي، فرهنگ فقه مطابق با مذهب اهل بيت عليهم السلام، نشر موسسه دايره المعارف فقه اسلامي برمذهب اهل بيت عليهم السلام ، 1426 هـ.ق، ج 1، ص 491.
پرسش: 3. آيا درست است كه شهربانو همسر امام حسين (ع) يك كنيز بوده و در مجلسي كه پيغمبر و حضرت علي (ع) حضور داشتند آن را براي امام حسين انتخاب مي كنند؟
با كمال تشكر و احترام
3. آيا درست است كه شهربانو همسر امام حسين (ع) يك كنيز بوده و در مجلسي كه پيغمبر و حضرت علي (ع) حضور داشتند آن را براي امام حسين انتخاب مي كنند؟
با كمال تشكر و احترام
پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در باره ازدواج امام حسين (ع)با شهربانو، به گفتار زير توجه نمائيد:
با رجوع به منابع مختلف درمى‏يابيم(1) كه از ميان امامان شيعى بيش ترين اختلاف درباره نام مادر امام سجاد(ع) وجود دارد(2) تا جايى‏كه برخى از محققان با استفاده از منابع مختلف چهارده نام(3) و برخى ديگر تا شانزده‏(4) نام براى مادر حضرت ذكر كرده‏اند(5). مجموع اين نام‏ها چنين است:1. شهربانو، 2. شهربانويه، 3. شاه زنان، 4. جهان شاه، 5. شه زنان، 6. شهرناز، 7. جهان بانويه، 8. خوله، 9. برّه، 10. سلافه، 11. غزاله، 12. سلامه، 13. حرار، 14. مريم، 15. فاطمه، 16. شهربان.
با آن كه در منابع تاريخى اهل سنّت روى نام‏هايى چون سلافه، سلامه، غزاله بيش تر تأكيد شده،(6)اما در منابع شيعى و به خصوص منابع روايى آنان، نام شهربانو بيش تر مشهور شده است.(6)
بنا به نوشته برخى از محققان(7): اولين بار اين نام در كتاب«بصائر الدرجات» محمد بن حسن بن فروخ صفار قمى (م290ه. ق) ديده شده است. (8) بعدها محمد بن يعقوب كلينى، محدّث معروف شيعى (م 329 ه. ق) روايت همين كتاب را در كتاب كافى آورد. (9) بقيه منابع يا از اين دو منبع بهره گرفته و يا آن كه رواياتى ضعيف و بدون سند معتبر را در نوشته‏هاى خود آورده‏اند. (10)
در اين روايت آمده است:
چون دختر يزدگرد را نزد عمر آوردند، دوشيزگان مدينه براى تماشاى او مي آمدند. بعد از گفتگويي كه بين دختر يزدگرد و عمر پيش آمد، امام علي(ع) به عمر فرمود: به او اختيار ده كه خودش مردى از مسلمانان را انتخاب كند و در سهم غنيمتش حساب كن. عمر به او اختيار داد. دختر آمد و دست خود را روى سر حسين(ع) گذاشت. على(ع) به او فرمود: نام تو چيست؟ گفت: جهان شاه. حضرت فرمود: بلكه شهربانويه باشد. سپس به حسين فرمود: اى اباعبدالله! از اين دختر بهترين شخص روى زمين براى تو متولد مى‏شود. على بن حسين(ع) از او متولد گشت. حضرت را ابن الخيرتين (پسر دو برگزيده) مى‏گفتند؛ زيرا برگزيده خدا از عرب «هاشم» بود و از عجم «فارسى». (11)
اين روايت از جهت سند و متن محل بحث واقع شده است. از جهت سند در آن افرادى مانند ابراهيم بن اسحاق احمر(12) و عمرو بن شمر وجود دارند كه به غلوّ متهم شده اند. علماي شيعه آن دو را مورد تأييد قرار نداده‏اند. (13) از جهت متن نيز اشكالاتي دارد، از جمله: اسارت دخترى از يزدگرد در زمان عمر و به ازدواج امام حسين درآمدن محل ترديد است. در هيچ‏ يك از منابع معتبر شيعى به جز اين روايت، لقبى با عنوان «ابن الخيرتين» براى امام سجاد نقل نشده است.
از مهم‏ترين اسناد تاريخي كه مي‏توان درباره مادر امام سجاد(ع) به آن استناد كرد، نامه‏هاي منصور به محمد بن
عبدالله معروف به «نفس زكيه» است كه رهبري مخالفان طالبي (اولاد ابوطالب) را در مدينه بر عهده داشت و هميشه ميان او و منصور نزاع و درگيري بود.
در يكي از اين نامه‏ها كه منصور قصد ردّ ادعاهاي محمد مبني بر افتخار به نَسَب خود را داده چنين مي‏نگارد: «ما وُلِدَ فيكم بعد وفاة رسول الله(ص) افضل من علي بن الحسين و هو لاُُمّ ولد».(14) يعني، بعد از رحلت پيامبر خدا(ص) در ميان شما شخصيتي برتر از علي بن حسين «امام سجاد(ع)» ظهور نكرده، در حالي‏كه او فرزند ام ولد (كنيز داراي فرزند) بود.
جالب آن است كه هيچ اعتراضي ـ نه از سوي محمد و نه از سوي ديگران ـ به اين فقره شنيده نمي‏شود كه علي بن حسين(ع) فرزند كنيز نبود؛ بلكه فرزند شاهزاده‏اي ايراني بود! در حالي‏ كه اگر اين داستان واقعيت داشت، حتماً محمد بن عبدالله براي پاسخ دادن، به آن استناد مي‏كرد.
شهيد مطهري نيز ازدواج شهربانو دختر يزدگرد سوم را با امام حسين مشكوك دانسته و مي‌نويسد:
مورخان عصر حاضر عموماً در اين قضيه تشكيك مي‌كنند و آن را بي اساس مي‌دانند... و سعيد نفيسي در تاريخ احتماعي ايران، آن را افسانه مي‌داند.(15)
مجموعه اين قرينه‏ها ما را به اين نتيجه مي‏رساند كه دست جعل در ساختن مادري ايراني با اين اوصاف براي امام سجاد(ع) دخالت داشته و عمداً ديدگاه‏هاي ديگر درباره مادر آن حضرت(ع) ـ بويژه ديدگاه‏هايي كه او را از كنيزكان بلاد ديگر همانند سند مي‏داند ـ ناديده گرفته است. در حالي‏ كه تا قبل از اواخر قرن سوم بيشتر ناقلان، او را از كنيزان سِند يا كابل مي‏دانستند.(16)
و اگر چنين ازدواجي بوده سال ها بعد از رحلت پيامبر (ص) انجام شده است.
براي آگاهي بيش تر به كتاب زندگاني علي بن الحسين (ع) از دكتر جعفر شهيدي مراجعه كنيد.
پي نوشت ها:
1. ملاآقا دربندى، اكسير العبادات فى اسرار الشهادات، ج 3، ص 110. بي تا بي جا ؛ مهدي پيشوائي، سيره پيشوايان، قم، موسسه امام صادق (ع)، 1379، چاپ يازدهم، ص234.
2. سيد جعفر شهيدي، زندگاني علي بن الحسين(ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي،1374 ش، چاپ ششم، ص11.
3. همان، ص 10 و 11.
4. مقاله «حول السيدة شهربانو» نوشته شيخ محمد هادى يوسفى، مندرج در مجله رسالة الحسين(ع)، سال اوّل، شماره دوّم، ربيع‏الاول 1412.
5. علامة المجلسي، بحار الأنوار، بيروت - لبنان، ناشر دار إحياء التراث العربي سال چاپ 1403 - 1983 م ر، ج 46، ص 8-13.
6. افتخار زاده، محمودرضا، شعوبيه ناسيوناليسم ايراني، ص‏305.
7. ‏زندگانى على بن الحسين(ع)، ص 12.
8. بحارالانوار، ج 46، ص 9، ح 20.
9. الشيخ الكليني، الكافي، تحقيق، تصحيح و تعليق علي أكبر الغفاري، ناشر دار الكتب الإسلامية، طهران، ج 1، ص 466.
10. براى آگاهى از سير تاريخى شهربانو در منابع ر. ك: شعوبيه ناسيوناليسم ايرانى، ص 289-337.
11. اصول كافى، ج 1، ص 467.
12. آيت الله خويى، معجم رجال الحديث، ج 1، ص 202 و ج 13، ص 106.
13. همان.
14 ابن اثير. الكامل في التاريخ، بيروت، دار صادر، ج 2، ص 570.
15 شهيد مطهري. خدمات متقابل اسلام و ايران، قم، انتشارات جامعه مدرسين ،1362 ه ش، ص108-109.
16. حول السيده شهربانو، ص 28.

موفق باشید.