با سلام و خسته نباشید
سوالی که داشتم این است که ما در مناظره با برادران اهل تسنن عمر بن خطاب را فردی منفور و ... می پنداریم و از او بیذاریم در حالی که آنان او را می پرستند و به عمر علاقه شدیدی دارند خواهش می کنم به سوالات زیر برای کسب اطلاعات بیشتر کمک و یاری فرمایید
1- آیا عمر به اسلام خدمات قابل قبولی کرده یا خیر ؟
2- اختلاف نظر ما و اهل تسنن در مورد عمر در کجاست ؟
3- در ماجرای بیعت با علی - عمر چه نقشی داشت ( خلافت در دست ابوبکر بود )
4- از بین خلفای دیگر ما عمر را بیشتر از همه لعن و نفرین می کنیم چرا ؟
5- اگر عمر فردی نالایق بود پس چه جوابی برای خویشاوندی بین هاشمی ها و عمر وجود داشت ؟
6- جمع آوری قرآنها در زمان عمر درست است یا خیر
اگر اطلاعات بیشتر نیز در این خصوص در اختیار این حقیر قرار دهید یا سایتی را معرفی کنید خیلی ممنون می شم .
خدواند اجرتان بدهد . یا حسین و التماس دعا

پرسش: عمر بن خطاب
با سلام و خسته نباشيد
سوالي كه داشتم اين است كه ما در مناظره با برادران اهل تسنن عمر بن خطاب را فردي منفور و ... مي پنداريم و از او بيذاريم در حالي كه آنان او را مي پرستند و به عمر علاقه شديدي دارند خواهش مي كنم به سوالات زير براي كسب اطلاعات بيشتر كمك و ياري فرماييد.
1- آيا عمر به اسلام خدمات قابل قبولي كرده يا خير ؟

پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
شخصيت‌هايي بسياري در صدر اسلام در خور توان و ظرفيت‌هاي خود در توسعه و گسترش اسلام نقش داشته و در عرصه‌هاي گوناگون حضور داشتند. از جمله عمر در دوران زندگي پيامبر اكرم (ص) در كنار حضرت، - مانند سايرين- به انجام وظيفه مشغول بودند، مثلا وي از مشاوران رسول خدا بود و پيامبر با آن در اموري مشورت مي نمود. همچنين عمر در برخي جنگ هاي زمان رسول خدا شركت نمود، همچنين او بعد از رحلت رسول خدا فتوحاتي داشت كه اين امرآ ثار مثبتي را در پي داشت، در مجموع وي خدمات در اسلام انجام داده است. اما حقيقت اين است كه عمر اگر جايگاه خود را حفظ مي نمود، مي توانست در ميان شيعيان جايگاهي داشته باشد، اما وي در مسير زندگي برخي از كار هايي را انجام داد كه نبايد انجام داد، مثلا او در كنار زدن امام علي (ع) از صحنه رهبري نقش داشت، همچنين يكي ديگر از كارهاي عمر اهانت به حضرت زهرا (س) و هجوم به خانه آن حضرت مي باشد.(1) ابن قتيبه دينوري مي نويسد: هنگامي كه عمر به منزل علي آمد گفت به خدا قسم كه جان عمر در دست او است يا بايد خانه را ترك كنيد يا اينكه آن را آتش زده و مي سوزانيم(2) در تاريخ طبري نيز آمده است: اتي عمر بن خطاب منزل علي فقال: لاحرقن عليكم اولتخرجن الي البيعه (3)
اين امور و مانند اين ها موجب گرديد كه شيعان نسبت به عمر ديد مثبت نداشته باشند.
براي آگاهي بيشتر به كتاب، فروغ ولايت، جعفر سبحاني، مراجعه نمائيد.
پي نوشت ها:
1. فروغ ولايت، جعفر سبحاني، قم، انتشارات صحيفه، 1368، ص182 به بعد.
2. ابن قتيبه، الامامه والسياسه، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418، چاپ اول، ص16.
3. طبري، تاريخ طبري، مصر، قاهره، مطبعه الاستقامه، 1358، ج2، ص443.
پرسش: عمر بن خطاب
2- اختلاف نظر ما و اهل تسنن در مورد عمر در كجاست ؟

پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
شيعه بر اساس منابع تاريخي و روايي معتقد است با توجه به اينكه پيامبر(ص) در دوران حيات خويش و در موقعيت‌هاي گوناگون به جانشيني حضرت علي(ع) تصريح نمودند و خلفاي سه‌گانه از جمله عمر نيز حاضر و ناظر در اين موقعيت‌ها بودند، با اين وجود وي اقداماتي كرده است كه مسير خلافت و جانشيني پيامبر را منحرف ساخت كه موجب بزرگترين انحراف در مسير اسلام گشت.
اولين اقدام وي تخلف از همراهي با لشكر اسامه:
در سال نهم هجرت وقتي خبر آمادگي روميان براي حمله به سرزمين حجاز در مدينه انتشار يافت، پيامبر با 30 هزار عازم تبوك شدند و بدون هيچ گونه برخوردي بازگشتند. پس از حجة الوداع و ورود به مدينه پرچمي با دست خود بسته، به دست اسامه داد و دستور حركت و جنگ با روميان را به وي داد. اما ابوبكر و عمر از كارشكنان و مخالفان حركت همراه اسامه بودند. بهانه‌هايي از قبيل جوان بودن و بي‌تجربه‌گي اسامه، بيماري پيامبر و احتضار حضرت آورده و از شركت خودداري و از حركت لشكر جلوگيري نمودند با آن كه پيامبر فرموده بود:
«هان اي مردم، از تأخير حركت سپاه سخت ناراحتم. گويا فرماندهي اسامه بر گروهي از شما گران آمده و زبان به انتقاد گشوده‌ايد، ولي اعتراض و سرپيچي شما تازگي ندارد. قبلاً از فرماندهي پدر او زيد انتقاد مي‌كرديد». (1)
وي هنگام رحلت خاتم الانبيا، مانع نوشتن وصيت‌نامه شد و گفت:« تب بر رسول خدا چيره شده و هذيان مي‌گويد!»(2) از اين رو، مايه حسرت بسياري از ياران رسول خدا (ص) شد كه چرا مسلمانان از آن وصيت مهم محروم شدند.
همچنين عمر در سقيفه بني ساعده حضور داشت و بيشترين نقش را در برگزيدن ابوبكر و بيعت مردم با او ايفا كرد.
چون ابوبكر به خلافت رسيد، على و زبير و جماعتى از بنى هاشم در خانه فاطمه بودند. عمر به نزد ايشان آمد و گفت:
قسم به آن كسى كه جانم در دست او است ! اگر بيرون نيايى و با ابوبكر بيعت نكنى، خانه را بر شما آتش مى­زنم.
زبير با شمشير كشيده از خانه بيرون آمد. مردى از انصار او را گرفت و شمشير از دستش افتاد. عمر بر سر زبير فرياد كرد و شمشير را بر سنگ زد و آن را شكست. (3)
از اقدامات نادرست عمر، طبقه‌‌بندي اصحاب رسول خدا جهت دريافت حقوق و مزايا بود؛ به طوري كه در سال اّخر زندگي خود با مشاهده اختلاف طبقاتي شديد بين مسلمانان گفت: «اگر سال ديگر زنده باشم، بيت المال را به روش پيامبر به طور مساوي بين مردم تقسيم مي‌كنم.»(4)
اهل سنت وي را نه تنها به عنوان يك حاكم قدرتمند، بلكه به خاطر تقوايش مي ستايند.
پي نوشت ها:
1. مغازى تاريخ جنگهاى پيامبر(ص)، محمد بن عمر واقدى (م 207)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، مركز نشر دانشگاهى، چ دوم، 1369ش، ص855.
2. صحيح البخاري، نويسنده البخاري، سال چاپ 1401 - 1981 م، چاپخانه ناشر دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، ج 8، ص 151.
3. شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، چاپ أول، سال چاپ 1378 - 1959م، ناشر دار إحياء الكتب العربية - عيسى البابي الحلبي وشركاه، ج 2، ص 21.
4. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج 8، ص 111.
پرسش: عمر بن خطاب
3- در ماجراي بيعت با علي - عمر چه نقشي داشت؟ ( خلافت در دست ابوبكر بود )
پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
نظر شما را به نحوه بيعت گرفتن از علي (ع) و نقش عمر در اين راستا جلب مي نمايم:
عمر همان كسى است كه به گفته ابن ابي الحديد بيعت ابوبكر را محكم كرد و مخالفان آن را خوار و ذليل نمود و شمشير آخته زبير را شكست و بر سينه مقداد زد و سعد بن عباده را در سقيفه لگدمال نمود و گفت: سعد را بكشيد. خداوند، سعد را بكشد! .
و بينى حُباب بن منذر را كه روز سقيفه گفت: «من دواى درد و چاره كارم»، به خاك ماليد و هر كس از بنى هاشم را كه به خانه فاطمه عليها السلام پناه بُرد، تهديد نمود و آنان را از آن جا خارج ساخت. اگر عمر نبود، حكمرانى ابو بكر، استوار و برپا نمى شد.(1)
"بعد از شكل گيري سقيفه، عمر به همراه برخي افراد ديگر به دستور ابابكر به خانه علي (ع) هجوم بردند تا از حضرت و تعداد كمي كه متحصن شده بودند، بيعت گيرند. مأموران خليفه خطاب به متحصّنان گفتند: هرچه زودتر خانه را ترك كنند، ‌ولي آنان از خانه بيرون نيامدند. در اين هنگام مأمور خليفه هيزم خواست تا خانه را بسوزاند. ابن عبد ربه اندلسي مي نويسد: "خليفه به عمر مأموريت داد كه متحصنان را از خانه بيرون كند و اگر مقاومت كردند، با آنان بجنگد. از اين رو، عمر آتشي آورد كه خانه را بسوزاند. در اين موقع با فاطمه روبه برو شد. دخت پيامبر به او گفت: فرزند خطّاب، آمده اي خانه ما را به آتش بكشي؟! وي گفت: آري، مگر اين كه همچون ديگران با خليفه بيعت كنيد. مأمور خليفه آتشي بر افروخت و پس فشاري به در آورد و وارد خانه شد، ولي با مقاومت فاطمه رو به رو گرديد.
برخي از مورخان شيعي نوشته اند كه:
متأسفانه عوامل حكومت با وضع دلخراش و دردناك حضرت علي (ع) را به مسجد بردند، كه چهل سال بعد، معاويه آن را به صورت طعن و انتقاد نقل مي كند. معاويه خطاب به علي (ع) گفت: تا آن جا كه دستگاه خلافت تو را مهار كرده و همچون شتر سركش براي بيعت به طرف مسجد كشاندند!! (2)
براي آگاهي بيشتر به كتاب ،فروغ ولايت، جعفر سبحاني،مراجعه نمائيد .
پي نوشت ها :
1. شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، چاپ أول، سال چاپ 1378 - 1959 م، ناشر دار إحياء الكتب العربية، ج1، ص174.
2. فروغ ولايت، جعفر سبحاني، ص182- 187، از انتشارات صحيفه، قم، 1368ش.
پرسش: عمر بن خطاب
4- از بين خلفاي ديگر ما عمر را بيشتر از همه لعن و نفرين مي كنيم. چرا ؟
پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در مورد لعن خلفا بايد گفت: امام صادق(ع) به شيعيانش سفارش مى‏كند: «با اهل سنت به خوبى رفتار كنيد. معاشرت شما با آنان به قدرى پسنديده باشد كه شما را به عنوان پيشنماز و مؤذن بپذيرند و با ديدن شيعيان و خوبى هايشان به ستايش از امامان(ع) بپردازند».(1) طبيعى است اگر شيعيان به پيشوايان آنان ناسزا گويند، نه تنها نمى‏توانند پيشنماز آنان گردند، بلكه به كلى مطرود آنان مى‏گردند.
ما شيعيان از كسانى كه به اهل بيت پيامبر ظلم كردند، بيزاريم، اما لعن و اهانت به خلفا را جايز نمي دانيم، از اين رو رهبر انقلاب فرمود: "هر گونه اهانت به نماد هاي برادران اهل سنت حرام است، و لعن كه موجب تفرقه مي شود، جايز نيست.(2) لعن كردن به خلفاي سه گانه و اهانت به مقدسات مذهبي ديگران و يا هر نوع رفتار و گفتار ديگري كه سبب ايجاد تفرقه و آدم كشي ميان مسلمانان مي گردد، حرام است و از اين نوع اهانت به مقدسات ديگران بايد خود داري شود"(3) به خاطر حفظ وحدت و مصلحت بود كه علي (ع) 25 سال در برابر خلفا سكوت نمود،- حتي- در برخي موارد با آنان همكاري كرد. حضرت درباره سكوت خود فرمود:" رداي خلافت را از تن بيرون كردم و از آن كناره گيري نمودم، در حالي كه در اين فكر فرو رفته بودم كه آيا با دست تنها و نداشتن نيرو، به پاخيزم و يا در اين محيط پر خفقاني كه به وجود آورده اند، صبر كنم ؟ عاقبت ديدم صبر به عقل و خِرَد نزديك تر است. صبر كردم، ولي حالم شبيه كسي بود كه خار در چشم و استخوان در گلو دارد. " (4)
پي نوشت ها:
1. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، قم، جامعه مدرسين، 1413 ج 1، ص 383.
2. سئوال از دفتر آيت الله خامنه اي در قم (7746666-0251).
3. سؤال تلفني از دفتر آيت الله سيستاني.(7836565-251).
4. فيض الاسلام، نهج البلاغه، تهران، چاب آفتاب خطبه 3، ص37.
پرسش: عمر بن خطاب
اگر عمر فردي نالايق بود. پس چه جوابي براي خويشاوندي بين هاشمي ها و عمر وجود داشت ؟
پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
خويشانوندي با خوبان دليل بر لياقت و خوبي كسي نيست. مگر پسر نوح كه به هلاكت رسيد نزديك ترين خويشانوندي را با نوح نداشت؟ مگر ابولهب كه در قرآن با صراحت به بدي از او نام مي برده مي شود، عموي پيامبر نبود؟ و مگر جعفر كذاب كه به دروغ ادعاي امامت كرد. فرزند امام هادي(ع) نبود؟
پرسش: عمر بن خطاب
جمع آوري قرآنها در زمان عمر درست است يا خير؟
اگر اطلاعات بيشتر نيز در اين خصوص در اختيار اين حقير قرار دهيد يا سايتي را معرفي كنيد خيلي ممنون مي شم .
خدواند اجرتان بدهد . يا حسين و التماس دعا
پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
دربارة جمع آورى قرآن مجيد به صورت مكتوب فعلى برخى نظرشان اين است كه در زمان حيات رسول خدا(ص) زير نظر آن حضرت قرآن جمع آورى و به صورت مكتوب و مدوّن درآمد،(1) ولى عده‌اى بر اين نظرند كه قرآن در زمان رسول خدا(ص) و به دستور آن حضرت نگارش و كتابت يافت، اما مدون نبود، بلكه به صورت پراكنده؛ يعنى صحيفه ـ صحيفه بود كه بر روى چيزهايى نظير چرم، چوب درخت خرما؛ سنگ هاى صاف، قطعات حرير نوشته شده بود. پس از پيامبر اسلام(ص) اميرمؤمنان علي(ع) قرآن را جمع آورى فرمودو شأن نزول و تأويلات را هم آورده بود. اين قرآن به عنوان سپردة امامت در نزد امام زمان (عج) مي‌باشد.
در زمان ابوبكر مسيلمه كذّاب در يمامه ادعاى پيامبرى نمود، ابوبكر براى سركوب مسيلمه سپاهى را روانة يمامه نمود. در اين جنگ مسلمانان پيروز شدند و مسيلمه كشته شد، ولى حدود هفتاد نفر از حافظان قرآن كريم كشته شدند كه همگى از صحابة رسول خدا(ص) بودند. ابوبكر پس از اين ماجرا دستور داد قرآن جمع و تدوين گردد و براى اين كار زيدبن ثابت را كه از پركارترين و جوان ترين كاتبان وحى و حافظ قرآن و داراى مصحف اختصاصى بود انتخاب شد و زيدبن ثابت نوشته هاى پراكندة قرآنى را جمع كرد. اين نسخه جمع آورى شده كه گردآورى آن حدود 14 ماه طول كشيده بود، پس از ابوبكر به عمر داده شد و پس از عمر به دخترش حفصه همسر رسول خدا(ص) سپرده شد.
در زمان عثمان با توجه به رفتن قرآن به سرزمين هاى اسلامى فتح شده، اختلاف در قرائت كلمات قرآن پيدا شد و براي جلوگيرى از اختلاف، عثمان دستور داد تمام نوشته هاى زمان رسول خدا(ص) را گرد آوري كردند و نسخة كتابت زيد در زمان ابوبكر را كه نزد حفصه بود به امانت گرفتند و بر اساس يك قرائت قرآن را تدوين نمودند و از روى آن پنج يا شش نسخه نسخه برداري شد. يك نسخه در مدينه و يك نسخه در مكه و چهار نسخة ديگرى را همراه با يك حافظ قرآن كه نقش معلم و راهنماى درست خوانى را داشت به مراكز مهم جهان اسلام، يعنى بصره، كوفه، شام و بحرين ارسال كردند و بقية قرآن ها كه با اين قرائت مخالف بود از بين بردند و عثمان به تمام بلاد نوشت قرآن هاى ديگر را از بين ببرند. و بدين وسيله از اختلاف قرائات قرآن جلوگيرى شد.(2)
پس قرآن در زمان ابوبكر و به فاصله كمي بعد از وفات رسول خدا با توجه به مجموعه اي كه در مسجد پيامبر بود و مصحف هايي كه اصحاب در زمان رسول خدا نوشته بودند و با توجه به اشرافي كه مسلمانان داشتند و با عنايت همه آنان جمع آوري و در بين دو جلد ارائه شد و عمر بعد از جنگ يمامه از كشته شدن قاريان و حافظان ابراز نارحتي كرد و خليفه را به جمع آوري قرآن و ارائه آن در بين دو جلد تشويق كرد(3) تا با كشته شدن حافظان ، خوفي نسبت به از بين رفتن قرآن وجود نداشته باشد.
ما چيزي به نام جمع آوري در زمان عمر نداريم. البته دوباره تذكر مي دهيم كه بسياري از علماء قائلند به اين كه قرآن را خود پيامبر جمع آوري كرده است. برخي هم گفته اند جمع آوري آيات توسط پيامبر بوده، اما چينش سوره ها توسط صحابه انجام شده است. البته اين باعث نميشود ما از خطاهاي صحابه بگذريم.
پي نوشت ها:
1. آيت الله سيد ابوالقاسم خويي، بيات، ج 1، ص 407.
2. بهاءالدين خرمشاهي، دانشنامة قرآن، ج 2، ص 1634، مادة جمع قرآن و سيد محمد باقر حجتي، تاريخ قرآن كريم، ص 234، 385، 419 و 429.
3. سيد محمد باقر حجتي، پژوهشي در تاريخ قرآن كريم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1377ش، ص440.

موفق باشید.