سلام. در مورد داستان اصحاب فیل چنئ سوال دارم:
1.خدا چرا وقتی کعبه به بتکده تبدیل شد، طیر ابابیل را بر سر کافران نفرستاد؟ آیا ویرانی در و دیوار کفر و شرک است؟
2.خدا چرا وقتی بنی امیه کعبه را با منجنیق کوبید، طیر ابابیل را بر سرشان نفرستاد؟ چرا وقتهایی سیل و زلزله کعبه را ویران کرد، خدا برای حفظ کعبه کاری نکرد؟
3.چرا خدا ظالمان و آدمکشان و جانیان و متجاوزان دیگر را دچار عذابهایی نکرده است؟
ممنون
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پاسخ در دو محور بيان مي شود:
الف: فراز اول ودوم پرسش در واقع بر اساس يك مبنا پاسخ داده مي شود؛ در خصوص آنچه در ماجراي بي حرمتي به كعبه مطرح است، بايد گفت:
در باره تخريب كعبه به دنبال حمله به مكه توسط برخي به ظاهر مسلمانان همچون حجاج بن يوسف و يا قرامطه، از گذشته تا حال علما و بزرگان دين نكات و دقايقي را مورد توجه قرار داده اند. اينك برخي از اين نكته ها ذكر مي شود.
شيخ صدوق در اين باره مي گويد:
«هدف حجّاج دستگيري ابن زبير بود و نه ويراني كعبه. ابن زبير، ضدّ حق، يعني مخالف حضرت سجّاد(ع)بود. وقتي اين مردِ ضدّ حق در كعبه متحصن شد، خداوند اراده نمود براي مردم بيان كند كه به او پناه نخواهد داد. از اين رو، مهلت داد تا كعبه را بر سر او ويران كنند.» (1)
آيت الله جوادي آملي هم در كتاب "صهباي حج" پس از ذكر اين نكته اضافه مي كند:
«پس تفاوت ابرهه و حجّاج در اين است كه ابرهه ستمگر قصد داشت قبله و مطاف حنفا را ويران سازد. اما حجّاج ستمگر قصد بدي نسبت به كعبه نداشت. مقصود وي در آن هنگام فقط تسلّط بر ستمگري همچون خود او بود كه امام زمان خويش، يعني حضرت سيد الشهدا و امام سجاد - عليهما السلام - را نشناخت... ». (2) بنابر اين گذاشتن بت ها ويا حمله به كعبه با تخريب آن با هدف هدم پايگاه توحيد تفاوت دارد. لذا در ماجراي ابرهه خدواند كعبه را با مرغان ابابيل حفظ نمود. ولي در موارد نظير آن در پرسش آمده چون هدف، تخريب پايگاه توحيد نبوده، لذا معجزه اي براي حفظ كعبه رخ نداده است. چه در مسله تخريب كعبه با سيل نيز اين حادثه بر اثر رخ داد طبيعي بوده ونه اقدام ظالمانه كسي تا خدا آن حفظ كند و در پي تعمير مجدد آن حرمت كبعه تامين شده است.
ب_ درباره فرازسوم پرسش بايد گفت: خدا خود انتقام گيرنده است و قادر مطلقي است كه ولي و ياور نمي خواهد و مانعي براي تحقق اراده او نيست. او امت هايي را كه در كفر و ظلم غوطه ور شوند نابود مي كند و با اين نابودي و عذاب آخرت از آنان انتقام مي گيرد:
فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعينَ فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلاً لِلْآخِرين (3) امّا هنگامى كه (با اصرار بر كفر و ظلم) ما را به خشم آوردند، از آنها انتقام گرفتيم و همه را غرق كرديم و آنها را پيشگامان (در عذاب) و عبرتى براى ديگران قرار داديم.
و از كافران و ظالمان هم در روزي كه جز او قدرت و حاكمي نيست (روز قيامت از ) انتقام مي گيرد:
إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَديدٌ وَ اللَّهُ عَزيزٌ ذُو انْتِقامٍ (4) كسانى كه به آيات خدا كافر شدند، كيفر شديدى دارند و خداوند (براى كيفرِ بدكاران و كافران لجوج،) توانا و صاحب انتقام است.
البته خداوند كارهايش را با عواملش و جنود و سپاهيانش انجام مي دهد و ملائكه و مؤمنان و ... جنود و سپاهيان خداست و به امر خدا اين كارها را انجام مي دهند و در روايت آمده كه:
أبى الله ان يجرى الأشياء الا بالأسباب (5) پس خداوند كارهايش را با جنود و سپاهيانش انجام مي دهد و مؤمنان برترين جنود خدا هستند كه دست انتقام خدا از آستين آنان بيرون مي آيد:
قاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْديكُمْ وَ يُخْزِهِمْ وَ يَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَ يَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنين (6) با آنها بجنگيد. خدا به دست شما عذابشان مىكند و خوارشان مىسازد و شما را پيروزى مىدهد و دلهاى مؤمنان را خنك مىگرداند.
اما اين آيه و آيات ديگري كه در مورد مجازات ها است، انتقام خدا از آنان نيست. بلكه دستورهايي براي نظام يافتن جامعه است.
اين آيه بيان مجازات و حدّ كساني است كه به جنگ با خدا و رسول بر خاسته و در زمين فسادگري مي نمايند و منظور بر هم زنندگان امنيت عمومي و جنا يت كاران بزرگ مي باشد.(7)
پي نوشت ها:
1. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، نشر جامعه مدرسين، قم، 1404 ق. ج 2، ص 249.
2. جوادي آملي، جرعه اي از صهباي حج، انتشارات مؤسسه اسراء، قم. ص 49.
3. زخزف (43) آيه 55-56.
4. آل عمران (3)آيه 4.
5. محمد بن الحسن الصفار، بصائر الدرجات، تهران، احمدي، 1404 ق، ص 26.
6. توبه (9) آيه 14.
7. سبزواري نجفي، إرشاد الأذهان إلى تفسير القرآن، بيروت، دار التعارف، 1419 ق، ص 118.
موفق باشید.






