سلام. خدا در قرآن می فرماید که یهودیانی که حرمت شنبه را شکستند مسخ به میمون شدند.
1.خدا چرا زورگویان و ستمگران و تمسخرکنندگان احکام خدا، را مسخ نمی نماید؟ چه فرقی هست بین اینها و آنها؟
2.چرا خدا در روزگار ما کسی را مسخ نمی کند تا عبرتی زنده داشته باشیم؟
3.اساسا من می خواهم بدانم که چرا خدا این عذابها و عذابهای مشابه بر ثمود و عاد و غیره را انجام می دهد؟ هدف چیست؟ کفر و شرک و ظلم که از بین نرفته است؟ پس چه حکمتی در این کار هست؟
ممنونم.
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
دراين رابطه به چند نكته بايد توجه نمود:
1- اساس دنيا سامانه امتحان و آزمايش و ابتلا است. بشر به دنيا مي آيد تا با اختيار و اراده خود، سرنوشت خود را بسازد. بنا نيست كه خداي متعال با اعطاي آزادي و اختيار كه به بشر داده فرصت ها را از او بگيرد. تا هنگامي كه انسان در اين دنيا زندگي مي كند، فرصت دارد كه كارهاي نيك و يا كارهاي بد انجام دهد و يا حتي ظلم و ستم كند. خداوند در قرآن كريم مي فرمايد:
« كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُورًا ؛ هر دو دسته -دنياخواهان و آخرت طلبان- را از عطاي پروردگارت مدد مي بخشيم و عطاي پروردگارت از كسي منع نشده است.» (1) بنابراين بخشي از اين مهلت و فرصت دادن براي ايجاد ميدان آزمايش است تا سره از ناسره و خوب از بد تمايز يابند.
2- سه سنت الهي در زندگي انسان جاري است: الف. سنت استدراج ب. سنت امهال. ج . نابودي اقوام بعد از نااميدي از اصلاح آنها.
سنت استدراج: استدراج تجديد نعمتي بعد از نعمت ديگري است تا بدين وسيله التذاذ به آن نعمت ها ظالمين و فاسقين را از توجه به وبال كارهايشان غافل بسازد.
سنت امهال: امهال يعني مهلت دادن، خداوند متعال براي رعايت يك سلسله مصالحي كه ما از برخي از آنها نا آگاهيم در عقوبت اهل باطل تعجيل نمي كند، بلكه به آنان فرصت و مهلت مي دهد. اموري را در حد درك بشري مي توان به عنوان فلسفه امهال نام برد:
الف - ازدياد در گناه و عذاب الهي: خداوند به كفار مهلت مي دهد و اين مهلت در حقيقت يك بستر آزمايشي است كه انها خود را در آن محك بزنند. اما آنها به سوء اختيار خود راه گمراهي را بر مي گزينند و فريب امهال الهي را مي خورند و غرق در گناه مي شوند. به بيان ديگر اين ازدياد گناه، نتيجه و عاقبت غفلت آنها از هشدارهاي خداوند است.
ب - فرصت توبه و بازگشت: اگر خداوند در عقاب ظالمان تعجيل كند و فرصت توبه و اصلاح به آنان ندهد، اولا انساني باقي نمي ماند كه از عقوبت دنيوي سالم بماند و ثانيا با نبود فرصت توبه، روح نااميدي بر مردم حاكم مي شود. خداوند در قرآن مي فرمايد: « لَوْ يُؤاخِذُ اللّهُ النّاسَ بِما كَسَبُوا ما تَرَكَ عَلى ظَهْرِها مِنْ دَابَّهٍ وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللّهَ كانَ بِعِبادِهِ بَصيرًا اگر خداي متعال مردم را به آنچه مي كنند مؤاخذه مي كرد، هيچ جنبنده اي را بر پشت زمين باقي نمي گذاشت ولي مؤاخذه انان را تا سرآمدي معين به تأخير مي اندازد و چون سرآمدش در رسد خدا به كار بندگانش بيناست.(2)
بنابراين امهال و استدراج نسبت به برخي از گنهكاران مقدمه عذاب سخت الهي است و نسبت به برخي ديگر سبب توبه و بازگشت به سوي رحمت الهي باشد.
3- شرط اجراي قانون سوم الهي اتمام حجت بر ظالمين و كافرين و نااميدي از هدايت آن قوم ميباشد، چنان كه در سوره يوسف ميفرمايد: « حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا فَنُجِّيَ مَنْ نَشاءُ وَ لا يُرَدُّ بَأْسُنا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمينَ؛ (پيامبران به دعوت خود، و دشمنان آنها به مخالفت خود هم چنان ادامه دادند) تا آن گاه كه رسولان مأيوس شدند، و (مردم) گمان كردند كه به آنان دروغ گفته شده است در اين هنگام، يارى ما به سراغ آنها آمد آنان را كه خواستيم نجات يافتند و مجازات و عذاب ما از قوم گنهكار بازگردانده نمىشود.»(3)
اين آيه نشان ميدهد كه پيامبران الهي دعوت خود را اعلام نموده و قوم خود را از عذاب الهي بيم داده اند؛ ولي آنها نپذيرفتند تا جايي كه پيامبران از هدايت آنها نااميد شدند و مردم هم گمان كردند كه پيامبران درباره عذابهاي الهي دروغ گفتهاند. بدين جهت پيامبران را تكذيب كردند و در نتيجه خداوند عذاب خود را نازل فرمود. در سوره نوح عليه السلام به نااميدي پيامبران از هدايت كافران اشاره شده(4) و بيان ميكند كه حتي فرزندان آينده آنها هم فاجر و كافر خواهند بود. (5)
به فرموده علّامه طباطبايي اين نكته (نااميدي پيامبران) در قصههاي هود، صالح، شعيب، موسي و عيسي ـ عليهم السّلام ـ نيز آمده است. (6) روايتي نيز از امام محمد باقر (ع) نقل شده كه حضرت نوح با واسطة وحي الهي ميدانست كه ديگر هيچ يك از افراد آن قوم ايمان نخواهند آورد؛ سپس حضرت به آيه 36 سوره هود اشاره ميكند كه خداوند به حضرت نوح ميفرمايد: «به جز كساني كه ايمان آوردهاند كسي ديگري ايمان نخواهد آورد.»(7)
بنابر نكاتي كه گذشت نمي توان انتظار داشت كه هر ظالمي و كافري، به محض اين كه ظلمي انجام داد و ستمي نمود بلافاصله به عقوبت آن در دنيا برسد و عبرتي شود براي ديگران. البته هيچ ظلمي در دنيا بي پاسخ نخواهد ماند و پاسخ اصلي خود را در آخرت دريافت خواهد كرد ولي اين پاسخ بدون اعطاي مهلت و فرصت براي توبه و بازگشت و تا نرسيدن به مرحله نااميدي از اصلاح نخواهد بود.
از اينجا هدف از عذاب و عقاب اقوام گذشته و يا برخي افراد كافر و فاسق و ظالم در دنيا روشن مي شود. يعني عبرت بودن براي ديگران و پاكسازي زمين و جامعه بشري از لوث جوامع و افرادي كه اميدي به اصلاح آنها نيست مهمترين اهداف اينگونه عذاب ها مي باشد.
نكته آخر اينكه در زمان ما هم اينگونه سنتهاي الهي در حال اجرا مي باشند و هر ازگاهي هنگامي كه طغيان و فساد مردمان به نقطه اوج خود مي رسد عقوبتهاي الهي بر آنها نازل شده و گاه در وسعتي وسيعتر از آنچه كه بر سر اقوام گذشته آمده است، برخي از اقوام و جوامع را دچار نابودي مي سازد. سونامي كه در چند سال پيش بيش از 250 هزار نفر را در كام مرگ فرو برد نه از جهت وسعت و نه از لحاظ شدت، از عذاب هاي اقوام گذشته كمتر و پائين تر نبود. و ازاين قبيل رخدادها در عصر ما از زلزله و طوفان و سونامي و غيره كم نيست.
تنها تفاوت بشر امروز با ديروز اين است كه بشر امروز با عينك توجيهات علمي و طبيعي كه بر چشمان خود زده است ، براي تمام اين موارد توجيهاتي مادي و طبيعي معرفي كرده و خيال خود را از بابت احتمال عذاب بودن آنها راحت مي سازد ، غافل از اينكه تمام عذابها و يا نعمتهاي الهي از طريق همين وسائل و ابزاري هاي مادي و طبيعي به جوامع بشري مي رسد. اين عذابهاي لزوما مسخ نخواهد بود و لزوما به يك صورت نمي باشد، بلكه به نسبت نوع گناه و مصالحي كه وجود دارد متفاوت و گوناگون خواهد بود.
بنابراين فرقي بين تمسخر كنندگان و ظالمين آن زمان و اين زمان وجود ندارد، ولي نه همه تمسخر كنندگان آن زمان مسخ مي شدند و نه همه ظالمين و تمسخر كنندگان اين زمان از عذاب الهي در امانند.
همانگونه كه امام سجاد(ع) در مقايسه بين عمل يهودياني كه به صورت ميمون مسخ شدند به خاطر صيد ماهي در روز شنبه و بين دشمنان اهل بيت عليهم السلام ، فرمودند كه مسخ اينها هر چند به صورت ظاهري و جسماني نمي باشد. لكن به صورت روحاني خواهد بود و از عذاب بيشتري در آخرت برخوردار خواهند بود. در ادامه در پاسخ فردي كه سوال كرده بود چگونه است كه خدا به خاطر صيد ماهي در روز شنبه افرادي را مسخ مي كند ولي قاتلين امام حسين(ع) را با وجود بزرگي جنايتي كه انجام دادند مسخ نمي فرمايد؟ فرمودند:
اين به خاطر مصالح و حكمتهائي است كه در تدبير خداي متعال وجود دارد همانگونه كه فاسقين و گناهكاران به خاطر گناهانشان كه نسبت به گناهان ابليس بسيار كمتر بوده است دچار عذاب و نابودي شده اند. لكن در دنيا اين مساله شامل ابليس نشده است. (8) بنابراين بايد حكمتهاي خدا را در تدبير عالم در نظر گرفت و با علم محدود خود در رابطه با چرائي اعمال خداي متعال قضاوت نكرد.
به علاوه در بعضي از تفاسير در تفسير رحمه للعالمين بودن حضرت رسول اكرم (ص) آمده است كه خداوند به جهت آن حضرت چنين عذاب هايي(مثل مسخ) كه براي انكار كنندگان انبياء در امت هاي پيشين اتفاق افتاده بود را حتي از كافران بعد از بعثت حضرت رسول برداشته است.(9)
پي نوشت ها:
1. اسراء (17)، آيه 20.
2. فاطر(35)، آيه 45.
3. يوسف (12)، آيه 110.
4. ر.ك: سوره هود (11)، آيه 36.
5. نوح (71)، آيه 27.
6. طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، قم، موسسه اسماعيليان، چاپ پنجم، 1371، ج 11، ص 279.
7. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، دار الاحياء التراث العربي، 1403 ق، ج 3، ص 283.
8. ر.ك : مجلسي، پيشين، ج 45، ص 295.
9. طبري، محمد بن جرير، جامع البيان في تفسير القرآن، دارالمعرفه، بيروت، 1412ق، ج17، ص84.
موفق باشید.






