ایا خداوند به مخلوقات از جمله انسان نیازمند است؟ چون صفت خالقیت خداوند که از صفات افعالی است , بدون خلق کردن تجلی نمی کند.
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
صفات فعل مانند خالقيت و... از دو زاويه قابل بررسي است.
الف ) آنكه صفات فعل به اعتبار حقيقت و منشأ اين صفات در نظر گرفته شود كه به اين اعتبار تمام صفات فعل به صفات ذات برگشت مي كنند مثلاً وقتي گفته مي شود خداوند خالق است يعني كسي كه قدرت، علم و... بر خلق دارد كه به اين اعتبار تمام صفات فعل به صفات ذات برگشت داده شده و مانند آن قديم ذاتي است آن چنانكه قديم زماني است و هيچ حالت منتظره و جهت قوه اي وجود ندارد كه بعدها بخواهد به فعليت برسد.
با اين بيان يعني با نگاه منشأ صفات فعل، خداوند از همان ابتداء خالق، رازق و...مي باشد و با خلق خارجي نيز چيزي بر صفات خداوند افزوده نمي شود و طبيعتاً خداوند در واجديت اين صفات هيچ نيازي به خلق ندارد
ب) آنكه صفات فعل مستقلاً و بدون لحاظ منشأ آن در نظر گرفته شود كه به اين اعتبار در عرض صفات ذات بوده و مثلاً تا خلقي نباشد، خالقيتي معنا ندارد. اما اين امر به معناي نياز به مخلوقات در خداوند نيست چرا كه مطابق آنچه بيان شد در ذات خداوند هيچ جهت امكاني نبوده كه با خلق و ...به فعليت رسيده و در نهايت نياز به آنها داشته باشد. بلكه به جهت مادي و زمان دار بودن اصل فعل، آن صفت خداوند در اين زمان براي اين موجود خاص به فعليت مي رسد.
بر اين اساس در موجودي خاص حالت منتظره و جهت قوه اي بوده كه به فعليت رسيده است و در واقع موجود مادي داراي شرائطي بوده كه در زمان حال قابليت دريافت فيض از جانب خداوند را پيدا كرده است و اين نقص از جانب موجودي مادي است.(1)
لذا با بوجود آمدن وي، چيزي بر ذات خداوند افزوده نشده، اما در عين حال مثلاً صفت خالق به اعتبار خلق شدن اين موجود در خارج، فعلاً به خداوند نسبت داده شده است نه به اعتبار ذات تا تصور شود با خلق، جهت امكاني در ذات خداوند به فعليت تبديل شده است.
خلاصه آنكه آنچه به عنوان نياز خداوند محسوب مي شود آن است كه جهت امكاني در ذات وجود داشته و به فعليت تبديل شده باشد و به عبارتي خداوند براي دارا شدن به صفت خالقيت و...به مخلوقات نياز داشته باشد و حال آنكه مطابق بيان اول، خداوند از ابتداء خالق به معناي قادر بر خلق و...بوده و خالق است و به اين اعتبار هيچ جهت نيازي به ديگران در آن نيست.
اما اگر جهت امكاني در موجود مورد خلق بوده كه تا فراهم نشدن شرائطي خاص، توان دريافت فيض الهي را نداشته باشد، نقصي بر آن موجود است نه خداوند و حالت منتظره در آن موجود است نه خداوند و به تعبيري نشانه تكامل در آن موجود است نه خداوند.
پي نوشت:
1. ر.ك استاد مصباح يزدي، آموزش عقائد، چ نشر بين الملل،1381 ه ش، ص 82.
موفق باشید.






