سلام،چند وقت پیش داشتم با یک نفر صحبت می کردم در رابطه با ارتباط اجتماعی،یک چیز عجیب بهم گفت!
گفت که باید با همه نشست وبرخاست کرد و در همه ی اجتماعات حضور داشت ولی اگه اونا خوب نیستن مثل اونا نشد!!!
گفتم اما جا هایی هست که در اعتقادات ما اگر چه طرف مقابل مسلمان هم باشد ولی نباید به خاطر شرایط موجود اون جمع حاضر در اونجا موند.
لطفا کمکم کنید،با تشکر.
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
برادر گرامي! بخشي از موفقيت انسان به جامعه و چگونگي ارتباط او با ساير انسانها وابسته است. اين مهم است كه ما چگونه با مردم برخورد كنيم و براي آنها ارزش قائل بوده، در قبال همه انسانها مسئوليت پذير باشيم و خود را از آنان جدا ندانيم. به همين جهت در تعاليم اسلامي پاره اي سفارشها رسيده كه تكميل كننده اخلاق و ياري رساننده به انسان در زندگي است و بر انسان مسلمان لازم است كه آنها را رعايت نمايد.
از سيره و گفتار معصومين(ع) به خوبي استنباط مي شود كه حضرات به معاشرت با جمع و جماعت معتقد بوده و گوشه گيري و عزلت كلي از مردم را روا نمي دانستند؛ ولي براي معاشرت و برخورد با مردم، توصيه ها و اصولي را گوشزد مي نمودند.
ائمة اطهار(ع) نيز چون رسول خدا(ص) الگوي عطوفت، مهرباني حسن معاشرت و خدمت به خلق بودهاند. در روايات نيز نسبت به اين امر تأكيد فراوان شده است:
حضرت علي(ع) فرمودند:«با مردم نرمخو و مهربان و خوش رفتار باشيد كه آن درختي كه نرم تر و شادابتر است شاخههاي انبوه تر و پربار تر هم دارد.»(1) پيامبر اسلام(ص) فرمود: «كسي كه برادر ديني اش را احترام كند و او را گرامي بدارد خدا را احترام كرده و گرامي داشته است.»(2) طبق فرمايش امام صادق(ع):«خلائق به منزلهي عائله پروردگار هستند و محبوبترين مردم نزد خدا مهربانترين آنها براي عائلهي الهي است و دوست داشتني ترين آنان كساني هستند كه در رفع نيازمنديهاي بندگان خدا كوشا باشند.»(3)
- با توجه به مطالب بالا، به نكات زير توجه داشته باشيد:
1- نسخه اي كه هم صحبت شما گفته اند، عموميت ندارد و هر شخصي را شامل نمي شود؛ به طور مثال اگر انساني كامل و دوران ديده در همه گونه فضا حضور يابد، شايد تأثيري در روح و روانش نداشته باشد، اما يك جوان به خاطر اينكه هنوز عقايد و مسايل ديني اش را تكميل نكرده است، ممكن است از دوستان ناباب تأثيرات منفي بگيرد.
2- درست است كه هر انساني از تنهايي رنج مي برد و به دنبال دوست و هم نشيني شايسته براي خود مي گردد. در اين ميان، چون جوانان در رشد اخلاقي و اجتماعي هستند، بهره مندي از رفيق و هم نشين مناسب براي آنان ضرورت بسيار دارد؛ چه اينكه هم نشين نيكو مي تواند عامل رشد و شكوفايي معني آنان باشد، همان گونه كه دوستان ناسالم نيز گاه راه سقوط و تنزل را برايشان فراهم مي سازند. از اين رو، بايد با دورانديشي، در انتخاب دولت اقدام كرد. بيشتر جواناني كه به سقوط كشيده شده اند، مسئله هم نشيني و مصاحبت با افراد شرور و فاسد را مهم ترين عامل شكست خود بر مي شمارند. پس ضرورت داشتن دوست و معاشرت از يك سو و پرهيز از دوستان ناباب از سوي ديگر، ما را بر آن مي دارد تا در «آيين دوست يابي» دقت كنيم و با هوشياري و فراست، معيارهايي را كه از آموزه هاي ديني به دست مي آيد، در نظر بگيريم.
البته عاقلانه آن است كه دوستي ها بر اساس، ارتباط هاي صميمانه مبتني بر اخلاق والاي انساني شكل گيرد. بنابراين، روابطي كه با انگيزه سودآوري و رسيدن به منافع باشد، در اين چرخه قرار نمي گيرد.
3- جواناني كه با دوستان فاسد و بدنام رفاقت مي كنند و نشست و برخاست دارند، حتي اگر خود را فردي بااراده بپندارند و خويشتن را از تأثيرپذيري در امان بدانند، از بدنامي اجتماعي و سوء شهرت نمي توانند خود را حفظ كنند. پيامبر گرامي در اين رابطه مي فرمايند:«اَوْلَي النّاسِ بالتُّهْمَةِ مَنْ جالَسَ اَهلِ التُّهْمَةِ»(4) هركس با متهمان هم نشيني كند، بيشتر از بقيه مردم سزاوار تهمت است.
دوستان انسان، نشان دهنده نوع شخصيت ديني و اجتماعي او هستند. از اين رو، شايسته نيست آدمي با هر كسي طرح دوستي بريزد، بدون آنكه از او اطمينان يابد.
شك نيست كه كناره گيري از انسان هاي گمراه و تبه كار، امري بايسته است.
امام علي(ع) مي فرمايد:«مُجالِسَة أَهْلِ الْهَوي مَنْسَأَةً لِلْايمانِ و مُحْضَرِةً لِلشَّيطانِ»(5) هم نشيني با اهل هوا و هوس، دور كننده ايمان و نزديك كننده شيطان براي انسان است.
4- ممكن است بگوييد، مقصودمان حضور در جمع است و قصد رفاقت نداريم، اما ما مي گوييم: تا انساني خود را تكميل نكرده و قدرت نفوذ در ديگران را در سينه ندارد، نبايد در هر جمعي حضور يابد. اما اگر شخصي به خاطر تهذيب نفسي كه داشته، توانايي حضور و تأثير در هر جمعي را پيدا كند، كاري شايسته و در راستاي تبليغ است.
- حاصل سخن اينكه:
تأثيرپذيري انسانها از همديگر به تدريج و در طي دوران اتفاق ميافتد، نه يك باره تا انسان متوجه شود و جلوي آن را بگيرد. چه بسا انسان اصلاً متوجه تاثير در خود نشود چون به تدريج صورت گرفته است. پس اگر خود را در اين مراحل نمي بينيد، از حضور در جمعي كه افراد ناشايست رفت و آمد دارند، بپرهيزيد.
پي نوشت ها:
1. نهج البلاغه، ترجمه و شرح فيض الاسلام، حكمت 6/ 1173، انتشارات فيض الاسلام ، 1366ش.
2. بحارالانوار، ج 74، ص319، علامه مجلسي،المكتبه الاسلاميه، طهران، چاپ دوم، (بي تا).
3. شيخ كليني، اصول كافي (دو جلدي) كتاب ايمان و كفر، باب السعي في حاجة المومن، ناشر مكتبة الصدوق، طهران چاپ دوم ،1381 ه ق، ج 2، ص199، ح10.
4. مجلسي، محمدباقربن محمد تقي، بحارالانوار، دار احياء التراث العربي،چاپ دوم، 1403ق. ج 72، ص 90، روايت 3.
5. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغة ، قم، مكتبة آية الله المرعشي النجفي ، 1404ق. ج 6، باب 85، ص 354.
موفق باشید.






