مثلا پوشاندن مو يا ساعد دست و... چه ضرورتي دارد؟
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
مطابق فرهنگ اسلامى، انسان موجودى است كه براى رسيدن به كمال و معنويّت خلق گرديده است. اسلام با تنظيم و تعديل غرايز به ويژه غريزه جنسى و توجه به هر يك از آنها در حدّ نياز طبيعى، سبب شكوفايى همه استعدادهاى انسان شده و او را به سوى كمال سوق داده است. در واقع نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد رابطهاى مستقيم با تفاوتهاى جسمى و روحى زن و مرد دارد .
در تحقيقات علمى در مورد فيزيولوژى و نيز روانشناسى زن و مرد ثابت شده كه مردان نسبت به محرّكهاى چشمىِ شهوتانگيز حساس ترند و چون تأثير حس بينايى زيادتر است و چشم از فاصله دور و ميدان وسيعى قادر به ديدن است، و از آنجا كه تقريباً تمام بدن براي جنس مرد به عنوان زيبت محسوب مي شود، اسلام دستور به پوشاندن همه آنها مگر به مقدار ضرورت داده است.از سوى ديگر ترشّح هورمونها در مرد پيوسته است، مردان به صورتى گسترده تحت تأثير محرّكهاى شهوانى قرار مىگيرند. اما زنان نسبت به حس لمس و درد حساس ترند و به محرّكهاى حسى پاسخ مىدهند. حس لامسه بروز زيادى ندارد و فعاليتش محدود به تماس نزديك است.
از اين گذشته چون هورمونهاى جنسى زن به صورت دورهاى ترشح مىشوند و به طور متفاوت عمل مىكنند، تأثير محرّكهاى شهوانى بر زن صورتى بسيار محدود دارد و نسبت به مردان بسيار كمتر است.
با توجه به مطالب فوق مىتوان گفت: حجاب در اسلام از يك مسئله كلّى و اساسى ريشه گرفته است. اسلام مىخواهد انواع لذتهاي جنسى (چه بصرى و لمسى و چه نوع ديگر) به محيط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص يابد.
بر اين اساس حجاب و پوشاندن تمام زيبائي از جمله مو، ساعد و...داراي آثار فراواني در خود فرد و جامعه است كه به صورت خلاصه به آنها اشاره مي شود:
1- بهداشت روانى اجتماع و كاهش هيجانها و التهاب جنسى كه سبب كاهش عطش سير ناپذير شهوت است.و براي پي بردن به ضرورت حجاب اسلامي كافي است اندكي به وضعيت جوامع غير اسلامي توجه شود آمارها در امريكا نشان مي دهد كه در سال 2007 از هر 10 نوزاد متولد شده، چهار نفر آن ها از زنان مجرد متولد شده اند. اين آمار براي سال 2008، بهازاي هر پنج نوزاد، سه نفر است.(1) البته هيچ گاه ادعا نمي كنيم تمام آمارهاي مطرح شده در اين زمينه، محصول بي حجابي است، چرا كه ممكن است در برخي مواقع تجاوز جنسي يا روابط نامشروع ريشه در امور مختلفي داشته باشد. اما به هيچ عنوان نمي توان از نقش اصلي و تاثيرگذار بي حجابي در اين گونه امور غافل شد. حتي خود غربي ها از نقش بي حجابي در اوج گرفتن چنين مسائلي در جوامع خود غافل نبوده و آن را از مشكلات اساسي در فصولي مثل تابستان با توجه به برهنه بودن بيش تر خانم ها مي دانند.
2- تحكيم روابط خانوادگى و برقرارى صميميت كامل زوجين.
با رواج بى حجابى و جلوه گرى زن، جوانان مجرد، ازدواج را نوعى محدوديت و پايان آزادىهاى خود تلقّى مىكنند وافراد متأهل هر روز در مقايسهاى خطرناك ميان آن چه دارند و ندارند، قرار مىگيرند. اين مقايسهها، هوس را دامن زده و ريشه زندگى را مىسوزاند.
3- استوارى اجتماعى و استيفاى نيروى كار و فعاليّت
دختر و پسرى كه در محيط كار و دانشگاه تحريك شهوانى شوند، از تمركز و كارآيى آنها كاسته مىشود. چيرگي شهوت بر اجتماع سبب هدر رفتن نيروى فكرى و كارى است. در آمريكا مطابق بررسي وزارت دادگستري آن كشور، از هر پنج دختر دانشجوي در حال تحصيل يك نفر به نوعي تحت آزار جنسي قرار گرفته است آيا براستي اگر حجاب اسلامي در آمريكا و حتي در دانشگاه هاي ايران رعايت مي شد، وضع چنين مي شد ؟
دلائل ديگري نيز وجود دارد كه براي رعايت اختصار از ذكر آنها خود داري مي كنيم.
البته توجه داشته باشيد آنچه بيان شد، بخشي از فلسفه ضرورت پوشاندن مو و... است كه با عقل محدود خود به آن دسترسي پيدا كرده و به صورت حدس و گمان براي حكمت اين حكم بيان كرديم. اما به هيچ وجه ادعا نمي كنيم فلسفه وجوب فقط به موارد بيان شده ختم مي شود ، چرا كه شايد موارد بيان شده حكمت اصلي حكم نبوده باشد و خداوند در آن ده ها دليل ديگر قرار داده كه ما بي خبريم ، چنان كه خداوند به خاطر آزمايش قوم يهود آن ها را از صيد روز شنبه منع كرده بود:
"وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ ؛
به طور قطع از حال كسانى از شما، كه در روز شنبه نافرمانى و گناه كردند، آگاه شديد! (2)
از نظر عقلي و تجربي هيچ گونه منعي در اين زمينه وجود ندارد. بر اين اساس از آن جا كه معتقديم احكام شرعي از طرف خداوند به وسيله پيامبر يا معصومان بيان شده است ، به آن ملتزم شده و عمل مي كنيم، چنان كه در امور عادي اين گونه عمل مي نماييم. با اعتمادي كه به پزشكان متخصص داريم، به نسخه هاي آن ها عمل مي كنيم، بدون اين كه از خواص داروهاي نوشته شده مطلع باشيم.
منطقي ترين دليل ما بر پذيرش حكم آن است كه اين دستور به عنوان تكليفي ديني از مجاري منطقي و قابل اعتماد شريعت به ما رسيده، در نتيجه عمل به اين دستور همانند هر دستور ديگر تعبدي شرعي، لازم و منطقي و معقول است. اگر معيار منطقي بودن يك حكم را يافتن علل طبيعي،اجتماعي، بهداشتي و دنيايي آن بدانيم، بايد گفت چه بسا نتوان براي بسياري از دستورات قطعي دين دليلي از اين دست يافت.
پي نوشت ها:
1. http://www.rajanews.com/detail.asp?id=91955
2. بقره (2) آيه 65.
موفق باشید.






