سلام علیکم
آیا پیامبران و امامان معصوم هم بر اساس آیه 71 سوره مریم داخل ( یا حاضر یا مشرف ) بر جهنم می شوند؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در اين كه معني "ورود" چيست؟ بين مفسران اختلاف است. بعضي "ورود" را به معناي نزديك شدن و مشرف گشتن معنا كرده و گفته اند اين جمله دلالت دارد كه همه مردم از مؤمن و كافر به نزديكي جهنم برده شده، بر آن مشرف گشته، آن گاه ظالمان در جهنم مي مانند. مؤمنان را از آن نجات داده و دور مي كنند.
اينان به آياتي از قرآن استناد مي كنند از جمله :
وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ(1)
گفته اند معلوم است كه موسي(ع) نزد آب مدين آمد، ولي وارد آن نشد.
"وارد" هم به كسي گفته شده كه از چاه آب مي كشيده، بدون اين كه وارد آن شود. (2)
در آيه ديگري هم به صراحت اعلام مي شود مؤمنان از جهنم دور مي شوند و صداي زفير جهنم را نمي شنوند. (3) پس "ورود" به معناي داخل شدن نيست.
گروه ديگر هم گفته اند كه "ورود" به معناي داخل شدن است. اگر در آيات فوق معناي وارد شدن نداده، چون قرينه وجود دارد. بعد به آياتي استناد كرده اند كه معناي وارد شدن مي دهد از جمله:
" إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَها وارِدُونَ لَوْ كانَ هؤُلاءِ آلِهَةً ما وَرَدُوها"(4)
شما و آنچه غير خدا مى‏پرستيد، هيزم جهنّم خواهيد بود و همگى در آن وارد مى‏شويد.
" يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ"(5)
روز قيامت، او در پيشاپيش قومش خواهد بود و (به جاى چشمه‏هاى زلال بهشت) آن ها را وارد آتش مى‏كند.
علامه طباطبائي "ورود" از جهت لغوي در اين آيات به معناي "داخل شدن" باشد را نمي پذيرد و مي گويد:
"مناسب‏تر آن است كه ورود در آيه اول به معناى حضور باشد، چون معنا چنين مى‏شود: اگر خدايانى غير از خدا وجود داشت، مشركين نزديك آتش هم نمى‏آمدند تا چه رسد به اينكه داخل آن شوند، همچنين آيه ديگر كه به آن استدلال كرده‏اند، يعنى آيه" فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ"، چون شان فرعون كه خود يكى از ائمه ضلالت است، اين است كه مردم
خود را به سوى آتش هدايت كند، نه اينكه داخل آتش شان كند، داخل كردن ديگر كار او نيست. "(6)
در آيه مورد بحث هم كلمه "وارد" به معناي نزديك و مشرف شدن" است. "داخل شدن" با توجه به قسمت بعدي آيه به دست مي آيد كه مي فرمايد:"ثم ننجي الذين اتقوا و نذر الظالمين فيها جثيا؛سپس با تقواها را نجات مي دهيم و ظالمان را در آن به زانو در آمده رها مي كنيم"
نجات دادن و واگذاردن بعد از داخل شدن است. پس منظور از "ورود" در اين آيه داخل شدن است.
در نهايت نظر علامه اين است كه با توجه به عبارت" و نذر الظالمين فيها جثيا" ظالمان داخل آتشند و در همان جا ايشان را باقى مى‏گذارند و متقين را نجات مى‏دهند، عبارت نجات دادن متقين دلالت ندارد بر اينكه آنان نيز با ظالمان داخل آتش باشند، چون گفتيم نجات دادن بدون داخل بودن نيز متحقق مى‏شود مثل اينكه در شرف دخول باشند، مگر اينكه بگويى ما آن را از لفظ" نجات دادن" استفاده نمى‏كنيم، بلكه از اينكه اين دو لفظ يعنى" نجات دادن" و" باقى گذاشتن" در يك سياق قرار گرفته‏اند، به دست مى‏آوريم. (7)
به نظر مي رسد نظر علامه در عين متانت تمام نيست. انسان ها همه به جهنم وارد مي شوند. مؤمنان از آن نجات مي يابند و ظالمان در آن باقي مي مانند.
البته وارد شدن به جهنم به معناي اين نيست كه مؤمن از جهنم و عذاب و آتش آن درد و رنج ببيند بلكه نور مؤمن بر آتش جهنم غلبه مي كند. حضور مؤمن جهنم را تحت الشعاع خود قرار مي دهد، همان گونه كه ابراهيم خليل در كوه آتش نسوخت، بلكه برايش گلستان شد. روايات نيزبه اين معنا فراوان است.
بنا بر روايتي "ورود" در اين جا به معناي داخل شدن است. نيكوكار و بدكار به جهنم وارد مي شوند. جهنم بر مؤمنان سرد و سلامت خواهد بود، همچنان كه آتش بر ابراهيم سرد و سلامت بود، بلكه جهنم از سردي مؤمن(كه گرماي او را بي اثر مي كند) به فرياد مي­آيد. (8)
بنا به روايت ديگر آتش و جهنم به مؤمن گويند:
اي مؤمن! عبور كن كه نور تو لهيب مرا خاموش كرده است. (9)
بنا به روايت ديگر وقتي بهشتيان وارد بهشت مي شوند، بعضي به بعض ديگر مي گويند:مگر خدا وعده حتمي عبور از جهنم نداده بود؟به آنان گفته مي­شود: به بهشت وارد شديد، در حالي كه خاموش بود. (10)
روايات عبور از صراط هم شايد به ورود و عبور از جهنم اشاره داشته باشد، زيرا صراط پلي است كه در متن جهنم است. مؤمنان به آساني و به سرعت از آن عبور مي كنند، ولي كافران از آن به قعر جهنم سقوط مي كنند.
پي نوشت ها:
1. قصص(28) آيه22.
2. يوسف(12) آيه19.
3. انبياء(21) آيه101-102.
4. همان، آيه 99.
5. هود، آيه 98.
6 ترجمه الميزان، ج14، ص123.
7. همان.
8. الأصفى، ج‏2، ص 747-746.
9. همان.
10. همان.
موفق و موید باشید