مامي كه غايب است و مردم به آن دسترسي ندارد تا مشكلات خودشان را با او در ميان بگذارند چگونه ميتواند حجت خدا بر مردم باشد؟! فايده وجود چنين امامي در عصر غيبت چيست؟
پاسخ در چند محور مطرح می شود.
الف_ در ابتدا باید گفت بر اساس روایات زمین هیچگاه از حجت خالی نیست از این رو امام زمان در حال که غایب است به عنوان حجت الهی محسوب می شود، در این باره روایات بسیاری است که به چند نمونه از آن اشتاره می شود: مثلا فرمود: «والله ما ترک الله أرضاً منذ قبض آدم(ع) إلاّ وفیها امام یهتدى به إلى الله وهو حجته على عباده ولا تبقى الأرض بغیر امام حجة لله على عباده؛(1) سوگند به خدا که حق تعالى هرگز زمین را بدون امام که مردم را به سوی خدا هدایت نماید، نگذاشته است. او حجت خدا بر بندگانش است، و زمین هرگز بدون حجت خدا بر مردم نخواهد بود».
در روایتی دیگر آمده: «ان الارض لا تخلو من حجه؛ (2) زمین هیچ گاه بدون حجت الهی نخواهد بود».
چه این که به طور مشخص بر خود حضرت مهدی ع اطلاق حجت شده است مثلا فرمود: «ثم الحجة الخلف القائم المنتظر المهدی المرجی الذی ببقائه بقیت الدنیا و بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض و السماء؛ (3) پس حجت الهی جانشین دوازدهم امام قائم منتظر حضرت مهدی است که چشم به اوست. دنیا به بقای او باقی است به برکت وجود او .
از این گونه آموزه ها به روشنی بدست می آید که امام زمان در حال غیبت نیز حجت است بخصوص این که نباید تصور شود که حجت بودن و مسئولیت امام جامعه بعد از پیامبر تنها بیان احکام بوده، بلکه امامت مقامی الهی است که غیر از رهبری ظاهری مردم، مسئولیت رهبری معنوی و باطنی را نیز به عهده دارد.
مفسر حکیم علامه طباطبایی در این باره بیان ژرفی دارد: امام چنان که نسبت به ظاهر اعمال مردم پیشوا و راهنماست، همچنان در باطن نیز سمت پیشوایی و رهبری دارد. اوست قافله سالار کاروان انسانیت که از راه باطن به سوی خدا سیر میکند.
اگر معنای امامت روشن گردد، معلوم خواهد شد که وظیفه امام تنها بیان صوری معارف و راهنمایی ظاهری مردم نیست. امام همچنان که وظیفه راهنمایی ظاهري مردم را به عهده دارد، ولایت و رهبری باطنی اعمال را به عهده دارد. او است که حیات معنوی مردم را تنظیم میکند. حقایق اعمال را به سوی خدا سوق میدهد.
حضور او در میان مردم و تربیت شاگردان و در زندان و یا در غیبت بودنشان در این باب تأثیری ندارد. امام از راه باطن به نفوس و ارواح مردم اشراف و اتصال دارد، اگر چه از چشم جسمانی آن ها مستور است و یا مردم به او دسترسی ندارد. (4)
از این تحلیل حکیمانه معلوم میشود که با توجه به مسئولیت ظاهری و باطنی امام در همه شرایط، چه مردم با امام ارتباط داشته باشند و چه زمینه چنین ارتباطی به هر دلیل وجود نداشته باشد، بعد از پیامبر برای جامعه بشری، انسان معصومی به نام امام وجودش لازم و ضروری است.
امیر مؤمنان (ع) در این باره بیان زیبا و عمیقی دارد:
«ألاَ أنّ آل محمّد (ص) کمثل النجوم السماء إذا هَوى نجمٌ طلعَ نجمٌ، فکأنّکم قد تکاملت مِن الله فیکم الصنائع وآتاکم ما کنتم تأملون؛ (5) آگاه باشید، آل محمد همانند ستارگان آسمانند که هر گاه یکی از آن ها غروب کند، ستارهای دیگر طلوع میکند. گویا میبینم در پرتوی خاندان پیامبر نعمتهای خدا بر شما تمام شده و شما به آنچه آرزو دارید، رسیدهاید».
این کلام حضرت گویای اسراری فراوان است که حقایق بسیاری را روشن میسازد.
ب_ گرچه اکثریت مردم از رویت خورشید امامت در عصر غیبت بی نصیب اند، ولي رویت امام معصوم در زمان غیبت نیز نصیب عالم و آدم می شود، زیرا اولا براي برخی از خواص و ياران حضرت دیدن و راهنمایی حضرت ممکن است.
برخی نقل کردهاند که از شیخ مفید( از علمای بسیار بزرگ شیعه در قرن پنجم ) سؤال شد: زن حاملهای از دنیا رفته، آیا او را به همان صورت دفن کنیم یا بچهای را که در شکم دارد و زنده است، بیرون آوریم، بعد او را دفن کنیم، در پاسخ فرمود: با بچه او را دفن نمایید.
بعد از آن که پرسشگر بیرون رفت، فردی که سوار مرکبی بود، به او رسید و فرمود: شیخ گفته: بچه را بیرون آورید، سپس او را دفن نمایید. بعد از مدتی، جریان را برای شیخ مفید نقل کردند، فرمود: کسی را نفرستادم و سپس تصمیم گرفت که فتوا ندهد، چون ممکن است اشتباه باشد، نامهای از امام عصر (عج) برای شیخ مفید آمد که:
فتوا بدهید و بر ماست که نگذاریم که در خطا واقع شوید. شیخ بار دیگر در مسند فتوى نشست. (6)
ج_ بدون امام نظام هستی در هر دو ساحت تکوین و تشریع دچار مشکل است، بلکه از هم فرو خواهد پاشید:
در روایتی فرمود: «لو ان الامام رفع من الارض ساعه لماجت باهلها کما یموج البحر باهله (7)؛اگر امام لحظهای روی زمین نباشد، زمین همانند دریا دچار تلاطم شده و بر ساکنانش موج پیدا میکند ».
بنابراین امام زمان (عج) امان اهل زمین میباشد و اگر زمین از این حجت الهی خالی بماند، دنیا و اهلش نابود خواهند شد. لذا وجود امام (ع) موجب برکات بسیاری میباشد. پیامبر اسلام (ص) هم در این مورد فرموده است: «ای والّذی بَعثنی بالنبوه، انهم لینتفعون به وَیستضیئون بنور ولایته فی غیبته کانتفاع الناس بالشمس وإن جللها السحاب؛ آری به خداوندی که مرا به پیغمبری مبعوث گردانیده است، آنها از وجود او منتفع میشوند و از نور ولایتش در طول غیبت بهره میگیرند، چنان که از آفتاب پشت پرده استفاده میبرند».(9)
خود امام زمان (ع) در این باره فرموده است: «همان طور که از خورشید در وقتی که توسط ابرها پنهان شده است، بهرهگیری میشود، از من نیز در زمان غیبتم به همان صورت بهره میبرند و همانا من سبب آرامش و امنیت مردم روی زمین هستم، چنان که ستارگان امان اهل آسمانند».(10)
2- دیگر این که سینة امام و روح بلندش، صندوق حفظ آیین الهی است که همه اصالتهای نخستین و ویژگیهای آسمانی و تعلیمات دین را در خود نگاهداری میکند، تا دلایل الهی و نشانههای روشن پروردگار، باطل نگردد و به خاموشی نگراید.
3- اثر امید بخشی به مسلمانان و تربیت گروه منتظر و آگاه: ایمان و اعتقاد به امام غائب (عج) سبب امیدواری مسلمانان نسبت به آیندة پر مهر و صفای خویش در عصر ظهور امامشان میگردد. جامعة تشیع به اعتقاد خویش به وجود امام شاهد و زنده، هر لحظه انتظار بازگشت آن گواه را میکشد. شیعه هر چند امام زمان (ع) را در میان خود نمیبیند، اما خود را جدا از آن وجود نازنین نمیداند. امام غایب (عج) هم همواره مراقب حال شیعیان خویش میباشد چنان که خود فرموده است: «ما در رسیدگی و سرپرستی شما، کوتاهی نکرده و شما را از یاد نبردهایم پس تقوای الهی پیشه کنید تا از فتنهای که به شما رو میآورد، شما را نجات بخشیم».(11)
پینوشتها:
1. کلینی، اصول کافی، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران 1388 ق، ج 1، ص 179.
2. کافی، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران 1388 ق، ج 1، ص 179.
3. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، نشر بلاغت، قم 1378 ش، ص 156 و 155.
4. سید محمد حسین طباطبایی، شیعه در اسلام،نشر دار الکتب الاسلا میه، تهران، 1348 ش، ص 122، ص 152.
5. نهج البلاغه، خطبه 100 ، ص49 ، نشر موسسه امیر المومنین، قم، 1375 ش.
6. میرزا محمد تنکابنی، قصص العلما،نشر کتاب فروشی علمیه اسلامیه، تهران، بی تا، ص 399.
7. محمد بن یعقوب کلینی، کافی،نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1388 ق. ج 1، ص 179.
8. قندوزی، ینابیع المودة، نشر دار العلم قم بی تا، ج 3، ص 170.
9. شیخ صدوق ، کمال الدین و تمام النعمه، نشر دار الکتب الاسلامیه تهران بی تا، ص 485.
10. طبرسی ، احتجاج، نشر دفتر تلیغات اسامی قم، 1376 ش، ج 2، ص 497.