چرا اکثر آیه های قران در مورد جنس مذکر بیان شده است؟

زبان قرآن عربي است و زبان عربي برخلاف زبان فارسي، براي خطاب حاضر یا غایب از دو نوع ضماير و صفات و افعال مذكر و مؤنت برخوردار است.
عرب‏ها در اموري كه مخصوص زنان باشد، با واژگان مؤنت و در امور مخصوص مردان با واژگان مذكرمطالب را بيان مي‏دارند( که اين موارد محدودند) اما در اموري كه بين زنان و مردان مشترك باشد ( که اکثر موارد را شامل مي شود) و اموري كه جنسيت در مورد آنها اصلاً مطرح نيست مانند خدا و فرشتگان، ضميرو صفت خاص نداشته و در اين امور از ضماير وصفات و واژگان مذكر بهره مي‏گيرند.
طبيعي است كه هر كتابي بخواهد به زبان عربي نوشته شود، اگر چه كتاب الهي باشد، بايد از قواعد اين زبان پيروي كرده و بر آن ساختار باشد.
بنابراين، قرآن به مقتضاي اين كه به زبان عربي نازل شده است، با همين گفتمان سخن مي‏گويد. زيرا قرآن براي خويش گفتمان ويژه مردانه يا زنانه ابداع نكرده، بلكه زبان قرآن، زبان محاوره عربي است و قواعد و ادبيات و دستور زبان عربي در آن به كار رفته است.
در قران مخاطب انسان است ،اعم از زن و مرد زيرا زن يا مرد بودن دخالتي ندارد مگر در موارد خاص که در آن موارد اگر مخاطب مرد باشد از ضمير و صفت مذکر با قرينه استفاده مي شود و اگر مخاطب زن باشد از ضمير و صفت مؤنث؛ هر گاه ضمير يا صفت مذکر به طور مطلق و بدون قرينه آمده باشد، قطعا منظور عموم انسان ها اعم از زن و مرد هستند و مورد استفاده هم بيشتر اين نوع است. هر گاه ضمير يا صفت یا فعل مذکر ديديم، اصل و قاعده اين است که منظور عموم زن و مرد هستند مگر اين که قرينه اي بر دلالت بر مذکر تنها، موجود باشد.
براي روشن شدن چند مثال مي زنيم:
«ذلک الکتاب لا ريب فيه هدي للمتقين الذين يؤمنون بالغيب و...اولئک هم المفلحون» (1) در اين آيه قرآن کتاب هدايت متقيان ياد شده و "متقين" جمع مذکر سالم است و "الذين "هم موصول براي جمع مذکر سالم است و "يؤمنون "هم جمع مضارع غايب براي جمع مذکر سالم و "اولئک"اسم اشاره براي جمع مذکر و "هم" ضمير براي جمع مذکر غايب مي باشد در حالي که منظور از متقين اعم از زن و مرد است و" الذين يؤمنون" هم در اينجا به معناي"کساني که ايمان مي آورند" است خواه زن باشند يا مرد"اولئک"يعني همين ايمان آورندگان که زن و مردند و "هم" نيز يعني اينان.
«ان الذين کفروا سواء عليهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا يؤمنون» (2)در اين آيه نيز فعل ها و ضمير ها همه مذکرند در حالي که ناظر به انسان هاي مستکبري است که ايمان نمي آورند و ارائه آيات آنان را هشيار نمي سازد و زن و مرد هستند و جنسيت هيچ دخالتي ندارد.
در بيان احکام، مخاطب باز به ظاهر مذکر است در حالي که احکام عمومي هستند و جنسيت جز در احکام محدود و معدودي، دخالت ندارد.
مخاطب احکام و معارف قرآن بني آدم ، انسان ، ناس ، ايمان آورندگان(الذين امنوا)، کفر ورزندگان ( الذين کفروا) با تقوايان( الذين اتقوا، متقين) ، نفاق ورزندگان(الذين نافقوا ، المنافقون) و... هستند و اينها عموم زنان و مردان مي باشند. به طور کلي هر جا که با خطاب« الذين آمنوا »اشاره مي کند، منظور تمام ايمان اورندگان هستند و جنس زن و مرد مدخليت ندارد . وقتي خداوند آسيه همسر فرعون وحضرت مريم را الگو معرفي مي کند ، مي فرمايد: « براي کساني که ايمان آوردده اند ، خداوند همسر فرعون را مثال آورده ... و مريم دخت عمران را ، همان که دامن خود را پاک نگه داشت».(3)
آيا مي توان گفت که منظور از ايمان آورنده گان در اين ايه که به لفظ مذکر آمده ، فقط مردان هستند و اين دو بانوي نمونه تاريخ ، الگوي زنان نيستند؟ مطمئناً چنين نيست. بله اينان هم براي مردان و هم براي زنان الگو و نمونه هستند.
بله جايي که مخاطب زنان تنها هستند، از الفاظ "نساء" ،"مرأه "و ...استفاده مي کند:
"يا نساء النبي..."(4)
"قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنين ..."(5)
"قل للمؤمنات يغضوا من ابصارهم"(6)
همچنان که براي بيان احکام اختصاصي مردان از الفاظ "رجال "و.. استفاده مي کند.
"و استشهدوا شهيدين من رجالکم" (7)
با اين وجود قرآن برخلاف سيره متداول در محاورات عربي كه در امور مشترك بين زنان و مردان تنها به آوردن ضمير و واژگان مذكر بسنده مي کنند، در موارد ي براي زدودن توهم مردانه بودن، مذکر و مونث را با هم ذکر مي کند از جمله در سوره احزاب، آيه 35، از هر دو واژگان مؤنث و مذكر، آن هم به طور مكرر بهره گرفته است. مفسران در توضيح آن نوشته‏اند:
اسماء بنت عميس به پيامبر اسلام(ص) عرض كرد: چرا قرآن فقط مردان را ياد مي کند و آنان را مي ستايد؟
به دنبال آن ، آيه مذكور نازل شد ويكايك صفات و فضايل اخلاقي با تأكيد به صورت مذكر و مؤنث بيان گرديد تا بدين طريق شبهه مذكور برطرف گردد و كسي گمان نكند اگر به مقتضاي ادبيات عرب در امور مشترك، از گفتمان مردانه بهره گرفته شده، مخاطب آن فقط مردانند.
در آيات فراواني با ذکر جداگانه زن و مرد بر يکسان بودن حکم بين زن و مرد و عمومي بودن آن تاکيد مي کند:
"للرجال نصيب ممل ترک الوالدان والاقربون و للنساء نصيب مما ترک الوالدان و الاقربون"
"للرجال نصيب مما اکتسبوا و للنساء نصيب مما اکتسبن"
"من عمل صالحا من ذکر او انثي و هو مومن فاولئک يدخلون الجنة يرزقون فيها بغير حساب"
"ومن يعمل من الصالحات من ذکر او انثي و هو مومن فاولئک يدخلون الجنة و لا يظلمون نقيرا"
"ان المسلمين و المسلمات و .... و الذاکرين الله و الذاکرات اعد الله لهم مغفرة و اجرا عظيم"
بنا بر اين مخاطب قرآن عموم انسان ها هستند و ضمير و صيغه مذکر در عربي بر عموم دلالت دارد. مگر در موارد وجود قرينه بر اراده مذکر، که آن هم بسيار محدود است.
اميد که جواب قانع کننده باشد.
پی نوشت ها:
1. بقره (2) آیه 2.
2. همان ، آیه 6.
3.تحریم (66) آیه 10-12.
4. احزاب (33) آیه 30.
5. همان ، آیه 59.
6. نور (24) آیه 30.
7. بقره (2) آیه 282.