فکر و دین
به دنیا که میآیی، قبل از اینکه خدا روحش را در تو بدمد. پدر و مادرت دینت را انتخاب کرده اند و بمحض ورود شناسنامه دینت آماده است. تو مسلمان بدنیا آمدهایی و مسلمان از دنیا میروی. یعنی چارهایی نداری مگر اینکه بخواهی مرتد باشی.
به آرامی که بزرگ میشوی و سر و مور و گنده میگردی، پدر و مادرت آداب دین را یادت میدهند. دین تو و دین خو و دین نیاکان خود را بخوبی منتقل میکنند و هیچ موقع نمی خواهند که فکر کنی و انتخاب کنی.
و تو که دین را انتخاب نکردهایی، خود را در مقابل دین و عقاید آن مسول نمیدانی. به آن فکر نمیکنی و اداب آنرا از روی تقلید و عادت انجام میدهی. و چون عقاید تقلیدی و سطحی داری ایمانت نیز سطحی و تقلیدی است. پس هیچوقت آنسان نخواهی شد. انسانی که میتواند انفاق کند، ایثار کند و برای دینش بمیرد. (البته انفاق و ایثار و شهادت و ... تقلیدی هم در بازار یافت میشود!)
خدا دین را نازل میکند. سپس بزرگان دین میبینند که ناقص است و جزپیات ندارد. شروع میکنند به بافتن جزپیات. و دین را کامل میکنند. تا یک مقلد بدون دردسر و بدون نیاز به فکر، بتواند قواعد آنرا دقیقا عمل نماید. آنقدر کاملش میکنند که اگر روزی پیامبر آن دین برگردد و در آزمون تستی آن شرکت کند. مردود گردد!
پرسشگر گرامي، با سلام و سپاس از ارتباطتان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
دین برای هر فرد دو جنبه حقیقی و حقوقی دارد؛ از نظر فقهی بچههای پدر و مادر مسلمان به تبعیت از والدینشان مسلمان هستند و از نظر حقوقی مسلمان محسوب میشوند و از مزایای اجتماعی در جامعه به عنوان یک مسلمان (در صورت تفاوت داشتن) برخوردار هستند. این اختصاص به محل و کشور مسلمان نشین ندارد. بلکه در هر محل و کشوری بچه ها تابع پدر و مادرند.
اما این موضوع، غیر از اعتقاد حقیقی به اسلام است. اعتقاد به اسلام نمیتواند سنتی و تقلیدی باشد؛ بنابراین هر کسی وقتی به مرحله رشد عقلی و تکلیف رسید، پذیرش اسلام یا هر دین دیگری توسط او باید به سبب دلیل باشد، نه از روی تبعیت. از این رو مراجع معظم تقلید در اول توضیحالمسائل مینویسند: تقلید در اصول دین جایز نیست.
البته این بدان معنا نیست که به محض رسیدن انسان به سن تکلیف، از اسلام خارج شده، باید دین جدیدی برای خود انتخاب کند. اما در عین اینکه مسلمان محسوب می شود، وظیفه دارد مبانی و دلایل عقلی و محکم حقانیت اسلام را برای خود به باور و اعتقاد تبدیل نماید؛ بنابراین فرزندان مسلمانان، دین واقعی خود را باید خود انتخاب کنند. دین و ایمان به آن که یک اعتقاد قلبی و درونی است، ممکن نیست تحمیلی باشد. از این رو قرآن میفرماید: «لا اکراه فی الدین؛ (1)در قبول دین اکراهی نیست».
از نظر جهان بینی اسلامی همه انسانها از آزادی، اختیار و قدرت بر تصمیم گیری برخوردارند و خودشان سرنوشت خویش را رقم میزنند؛ اسلام از راههای گوناگون میکوشد اندیشه بشر را از اسارت باطل برهاند و آدمی با دید باز و وسعت نظر بیاندیشد و داوری کند و دین و آیین حق را برگزیند. این سخن قرآن است : «به بندگانی مژده باد که همه سخنان را میشنوند و بهترین را برمی گزینند». (2)
بالاتر از این اسلام اساس تقلید از دین آبا واجدادی را محکوم می کند. مسلم است این تقلید مذموم در خصوص فردی است که به سن رشد و قدرت درک عقلی لازم رسیده است: «و چون به ایشان گفته شود که از آن چه از سوی خدا فرود آمده است، پیروی کنید، گویند: نه، به همان راهی میرویم که پدران ما میرفتند. حتی اگر پدران شان بی خرد و گمراه بودهاند!». (3)
معنای کلام آن نیست که باید دینی غیر از دین پدران انتخاب نمود ، بلکه چه بسا راه و دین پدران حق باشد، اما در هر دو صورت باید با انتخاب و تحقیق خود انسان باشد. حال چه نتیجه این تحقیقات منصفانه و درست اسلام باشد یا هر دین دیگری مهم نیست ؛ مهم آن است که انسان به دور از پیش داوری و با انصاف و عقلانیت به دین و آیینی معتقد گردد که بتواند در قیامت بر گرویدن به آن در پیشگاه خداوند دلیل بیاورد.
اما در مورد بخش آخر پرسش خود به این نکته دقت فرمائید که دین اسلام که به وسیله پیامبر الهی جهت هدایت انسان به سوی رستگاری و سعادت آورده شد هیچ نقص و قصوری نداشته و در آن از هیچ نکته ای فروگذار نشده است (4) ،اما این تصور که دین الهی فقط در کتاب آسمانی خلاصه می شود درست نیست زیرا کتاب آسمانی همه قوانین را به صورت کلی ترسیم نموده است وتبیین و تفسیر و توضیح حقایق و وظایف را به خود پیامبر وجانشینان الهی او که خداوند آن ها را به تمام ظرائف دین آگاه نموده است، واگذار می نماید (5) ،لذا بادقت مشخص میشود که اگر منظورتان از بزرگان دین همان پیامبر و امامان معصوم باشد ،حق باشماست و دین تنها با گفتار آنها تکمیل می شود ولی حقیقتا کلام و گفتار و اندیشه آنها خود بخشی از دین الهی است نه در کنار دین، اما اگر منظورتان از بزرگان دین مراجع تقلید و عالمان دین شناس می باشد به این نکته دقت کنید که در طول تاریخ دیانت هیچ عالمی نه ادعا کرده است که چیزی به دین بیفزاید و نا حق چنین کاری دارد ،بلکه هر کس تلاش می کند تا دین را آنگونه که انبیاء و جانشینان معصوم او با اذن الهی بیان نموده اند بشناسد و به دیگران معرفی نماید ،هرگز به معرفی دین و منتقل نمودن معارف از نسلی به نسل دیگر تکمیل دین گفته نمی شود لذا همه مراجع معظم تقليد معتقدند كه انچه رادر قالب فتاواي بيان مي كنند.
نتيجه تلاش ويژه آن ها براي كشف حكم خدا و سيره پيامبر اسلام از دل منابع احكام مي باشد ،وعلارغم به كار بردن همان روشهائي كه اهل بيت توصيه نموده اند ولي مي پذيرند كه در موارد اندكي كه روايات پيامبر و اهل بيت به درستي به دست ما نرسيده لذا نمي توانيم حكم قطعي اسلام را بيان نمائيم و صرفا با تكيه بر قوانين كلي استنباط وظيفه فعلي مكلف را مشخص مي كنند لذا امكان خطا در برداشت آن ها و عدم تطبيق با دستور واقعي اسلام وجود دارد. كه البته در اين صورت ديگر نزد خداوند معذور مي باشند ، ولي به هر حال با دقت در اين نكته ديگر طنز بودن بخش آخر سؤال شما و امتحان تستي از پيامبر و ... مشخص مي شود.
پی نوشت ها :
1. بقره (2) آیه 256.
2. زمر (39) آیه 18.
3. بقره (2) آیه 170 ؛ مائده (5) آیه 104.
4. انعام (6) آيه 38.
5. نحل (16) آيه 64.