پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.

سلام؛ در حوزه اندیشه سیاسی و ولایت فقیه سوالی داشتم.

مردم از مشکلات می نالند که هم مردم حق دارند و هم این که هیچ حکومتی بدون مشکل نمی شود. ولی به نظر میاد که این مشکلات خیلی زیاد و لاینحل شده اند. در ضمن من قبل از انقلاب اصلا نبودم که بدانم وضع چگونه بوده و الآن چگونه است. در ضمن به آمارها هم نمی شود اعتماد کرد.

برگردم به اصل قضیه: مشکلاتی در عمل وجود دارد که قاعدتا تا الآن باید حل می شده. مشکلاتی که من نوزده ساله هم دارم با چشم می بینم، چیزهایی که من دیده ام این هاست که می خواهم اگر مقدور است در مورد هر کدام توضیح مفصلی ارائه کنید: 1- وضع حجاب و گسترش فساد: ببینید چیزی که استنباط منه اینه که قبل از انقلاب وضع حجاب بهتر بوده و حداقل وضع انقدر تحریک کننده نبوده. چرا حکومت اسلامی نتوانسته جلوی بدحجابی را بگیرد؟

2- پوچ گرایی: الآن من با اکثر افراد علی الخصوص جوانان که حرف می زنم سرشار از ناامیدی و پوچی هستند و از افسردگی و بی انگیزگی به پوچی رسیده اند.

3- عدم رسیدگی به مستضعفان و مشکلات اقتصادی: ببینید این که از انقلاب به این ور، برای مشکلات اقتصادی قشر مستضعف تلاش شده، شکی نیست. ولی به نظر میاد بعد از 30 سال این خدمات اصلا کافی نیست و اکثریت مردم فقیر و اقلیت آنها ثروتمندند.

4- آزادی بیان: به نظر خود من این مورد، از موارد فرعیه و حتما وضع ما بعد از انقلاب در این مورد بهتر شده ولی باز هم فاصله ای نجومی با مطلوب داریم. ببینید من در کتاب فروغ ولایت استاد سبحانی می خواندم که بعضی ها پیامبر را با بدترین وضع (مثلا یا محمد) صدا می زدند و انتقاد می کردند؛ هرچند کارشان واقعا غلط بود. آیا الآن این وضعیت در کشور ما وجود دارد؟

5- مشکل مسکن و اشتغال: فکر نکنم این مورد توضیحی بخواد. فقط از کسی شنیدم در انقلاب کوبا، در شش سال اول مشکل مسکن حل شد. در مسئله اشتغال هم، همین طور. بی کاری خیلی زیاده.

6- ناعدالتی و توزیع نامناسب بیت المال: پدر و مادر من کارمند هستند. تعریف می کنند که چگونه در دانشگاهها تفاوت بین رؤسا و کارمندان وجود دارد. و چگونه بیت المال در انحصار افرادی خاص است و این که رفتار با سطح های پایینی جامعه چقدر زشت و زننده است.

7- رواج چاپلوسی: باز هم بگویم به نظر میاد مشکل اصلی، مشکلات اقتصادی، مسکن و اشتغال است. همچنین شاید مشکلات دیگری هم وجود داشته باشد که من یادم نباشه. همچنین تکرار کنم که مشکلات در همه ی حکومت ها وجود دارد. ولی به نظر میاد این مشکلات خیلی بزرگند و سرعت رسیدگی به آنها بسیار کم است.

پاسخ:
این طور نیست که اکثر جوانان ما پوچگرا و افسرده باشند!! طیف وسیعی از جوانان ما هدف دار و با نشاط زندگی می کنند. یکی از علت های پوچ گرایی فاصله گیری از معنویت می باشد، و حال این که اکثر جوانان ما دین باور و معنویت گرا هستند.
نظرخواهی ها و آمارها این مطلب را تأیید می کند. حضور جوانان در گردهمایی مذهبی تاسوعا و عاشورا، شب های قدر ماه رمضان، حرم امامان و امام زاده ها، حضور در اعتکاف ها و هم چنین حضور در صحنه هایی که نیاز به فداکاری و ایثار بوده، دلیل این مدعا است. به علاوه، جوانان زیادی در محیط های علمی و دانشگاهی و غیر آن هستند که عملاً به اسلام و ظواهر دینی پایبند می باشند. از سوی دیگر جوانان ما قله های رفيع علمی را کسب نموده اند که حاکی از هدفمند بودن آنان می باشد.
به تحلیل نگرش ها و گرایش های دینی جوانان که از نتایج تحقیقی تحت عنوان گرایش های دینی جوان اخذ شده توجه کنید.
گرایش های دینی (دینداری) 1522 دانشجو در 20 دانشگاه کشور سال 1380
16 درصد دانشجویان خود را از نظر مذهبی، ضعیف و غیر مذهبی معرفی کرده اند.
11 درصد دانشجویان پدر و مادر خود را از نظر مذهبی، ضعیف و غیر مذهبی معرفی کرده اند.
80 درصد دانشجویان نقش خداوند را در زندگی بسیار مهم دانسته اند و 13 درصد نیز نقش خداوند را در زندگی مهم ارزیابی کرده اند.
95 درصد دانشجویان اعتقاد دارند قرآن کلام خدا و راهنمای سعادت بشر است.
91 درصد دانشجویان اعتقاد دارند روز جزا، بهشت و دوزخ، حقیقتی انکار ناپذیر است.
88 درصد دانشجویان اعتقاد دارند ظهور حضرت مهدی (عج) وعده ای انکار ناپذیر الهی است.
87 درصد دانشجویان اعتقاد دارند خداوند حاضر و ناظر زندگی آن هاست.
80 درصد دانشجویان گاهی اوقات از خداوند برای جبران بعضی از خطاها کمک خواسته اند.
71 درصد دانشجویان گفته اند هر روز نماز می خوانند. 10 درصد بیشتر روزها و بقیه یا نماز نمی خوانند و یا به ندرت نماز می خوانند.
73 درصد دانشجویان گفته اند همه ی روزهای ماه رمضان را روزه می گیرند. (1)
البته ما هم قبول داریم که برخی جوانان دچار افسردگی شده اند که این امر ریشه در عوامل متعددی دارد، مثلا یکی از این عوامل
اراده و اختيار خود انسان است. خداوند مى‏ فرمايد: «انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا». (2)
متأسفانه بسيارى از افراد تحت تأثير هواى نفس و پيروى از اميال و خواهش‏هاى نفسانى، راه ضلالت و گمراهى را بر مى‏ گزينند همچنین عوامل دیگری هم در این امر موثر بوده اند از جمله:
1. عملكرد و رفتار ناشايست گروهى از شاغلان در دستگاه‏ها و نهادهاى دولتى و حكومتى.
2. رفتارها و برخوردها ناصحيح و مخالف شرع مسئولان.
3. اختلافات جناحى و سليقه‏ اى در مسائل اقتصادى، سياسى و اجتماعى.
4. حل نشدن بسيارى از مشكلات و معضلات اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى (مانند اشتغال، مسكن و رفاه)، و عدم اجراى ارزش‏هاى اسلامى در جامعه به صورت كامل (مانند عدالت اجتماعى، مبارزه با مظاهر فساد و ...)، باعث شده كه مردم اين مشكلات را همواره از چشم روحانيت ببينند و انتظارات غير واقعى و بيش از حد از آنان داشته باشند.
5. تهاجم فرهنگی
6. عدم برنامه ریزی مفید دولت درباره مشکلات جوانان
برای گرایش مجدد جوانان به معنویت و رفع افسرگی آنان لازم است اقدامات لازم - از جمله - اقدامات زیر انجام شود:
الف) اقدامات نظرى و انديشه‏اى:
1- تقويت و تثبيت ارزش هاى اسلامى و ايمان مذهبى از طريق برگزارى جلسات پرسش و پاسخ و مشاوره بصورت شفاهى و كتبى براى حل مشكلات و شبهات عقيدتى و برگزارى جلسات روح بخش دعا و سخنرانى‏هاى مفيد و پرمحتوى، نماز جماعت در مؤسسات و ادارات برگزارى و گسترش برنامه روح بخش اعتكاف در سطح شهرها خصوصا دانشگاه ها بطوري كه هر سال با استقبال بيشترى روبرو بوده است.
2- ايجاد و تقويت هويت جوانان از طريق شناخت استعدادها و توانايي هاى بالقوه ‏اى كه دارند و آشنا نمودن آن ها با گذشته درخشان اسلامى و ملى خود و دستاوردهايى كه در دوران انقلاب و بعد از آن داشته‏ اند و آگاهى دادن نسبت به عقايد شوم دشمنان و خطرات ناشى از انحرافات اخلاقى و اعتياد و بالا بردن درك و شناخت و قدرت تحليل جوانان و شناساندن عوامل مشكلات اقتصادى و معضلات اجتماعى
3- تهيه برنامه‏ هاى جذاب مفيد و سالم و تفريحى از طريق دستگاه هاى فرهنگى و صدا و سيما
ب ) اقدامات عملى:
1- برخورد قانونى با عوامل داخلى دشمن از قبيل روزنامه‏ ها و گروه‏ هاى معاند و شبهه افكن.
2- تقويت نيروهاى نظامى و انتظامى از نظر كمى و كيفى در مقابله با باندهاى فساد و اشرارى كه در صدد ايجاد ناامنى هستند.
3- رفع مشکلات جوانان توسط دولتمردان.
4- مبارزه با مفاسد ادارى و مالى و برخورد قاطع با متخلفان.
5- برگزارى مسابقات حفظ و قرائت قرآن مجيد و نهج‏ البلاغه و اردوهاى سياحتى، زيارتى و تفريحى خصوصا در ايام تعطيل.

پی نوشت ها:
1. هفته نامه ی فرهنگ، پژوهش (1383) شماره ی 158، ص 11 - 10.
2. انسان، آيه 3.
-------------------------------------

بله ما در این امر که تلاش های دولت برای فقرزدایی و کاهش فاصله طبقاتی کافی نیست، با شما هم عقیده هستیم. انتظار می رود دولت خدمات بیشتر و بهتری ارائه دهد، اما این حقیقت را نباید فراموش کرد، دولت جهت فقر زدایی و خدمت رسانی به قشر آسیب پذیر جامعه فعالیت های مهمی انجام داده است.
تشکیل کمیته امداد امام و ده ها سیاست دیگر مبنی بر فقرزدایی نشان از خدمات دولت دارد. آمارهاي جهاني نيز گوياي بهتر شدن وضعيت رفاه مردم ما در سال هاي پس از انقلاب است. بر اساس آمار بانك جهاني، 46 درصد مردم ايران در سال 1356 زير خط فقر بودند؛ اما اين رقم در سال 1378 به 16 درصد كاهش يافته يعني بيش از 8/2 برابر وضعيت رفاه جامعه بهتر شده است. در این جا مناسب است به وضع روستا ها اشاره شود:
فقر و نابساماني جوامع روستايي از مسائل و معضلات مهم و اساسي كشورهاي توسعه نيافته و در حال توسعه به شمار مي رود. به همين جهت برخلاف رژيم گذشته كه تنها به توسعه و آباداني تهران و شهرهاي بزرگ اكتفا مي كرد، بعد از پيروزي انقلاب، توجه به روستاها و مناطق محروم كشور براي دولت و برنامه ريزان از اولويت خاصي برخوردار شد. در اينجا به بخشي از شاخص هاي برخورداري روستاها در سال هاي پس از انقلاب اسلامي اشاره مي كنيم:
تعداد مراكز بهداشتي و درماني روستايي در سال 57 13، 1500 واحد بوده كه در سال 1381 به 7345 واحد رسيده. تعداد خانه هاي بهداشت از 2500 واحد در سال 1357 به 16561 واحد در سال 1381 افزايش يافته است.
برق رساني به روستاها و مناطق محروم و ايجاد تاسيسات زيربنايي از قبيل توسعه شبكه راه هاي روستايي، مخابرات و ... در اين مناطق از اقدامات موفقيت آميز پس از انقلاب به شمار مي رود.
تعداد روستاهاي برخوردار از برق از 4327 روستا در سال 1357 به 45359 روستا - بيش از 10 برابر - در سال 1380 افزايش يافته است. همچنين طي دوره 1357- 1317 تنها 8000 كيلومتر راه روستايي كشيده شده بود. اما اين رقم بعد از انقلاب به 86000 كيلومتر رسيده است (بيش از 10 برابر در مدتي تقريبا 10 ساله). تعداد روستاهاي بهره مند از شبكه مخابرات از 312 روستا در سال 1357 به 10429 روستا در سال 1374- بيش از 30 برابر- افزايش يافته. تعداد واحدهاي پستي روستايي هم از 180 واحد در سال 1357 به 4912 واحد در سال 1374- بيش از 25 برابر - رسيده است.
پیشرفت کشور در عرصه اقتصادی به گونه ای است که ایران را در رده هجدهم کشورهای اقتصادی جهان قرار داده است که حاکی از بهبود و ثبات اقتصادی آن دارد، در عین حال کشور دچار یک سری نابسامانی ­های اقتصادی هم هست که این امر ریشه در بعضی عوامل از - جمله عوامل - زیر دارد:
محاصره اقتصادی، بازسازی و خسارت‏های ناشی از جنگ تحمیلی، تاثیر تورم جهانی بر اقتصاد داخلی، رشد جمعیت، تغییر الگوی مصرف در جامعه و پدیدار شدن یک‏سری نیازها که در گذشته وجود نداشت. عوامل تاثیر­گزار قبل از انقلاب، و فاصله طبقاتى که ‏اکنون در ایران مى‏گذرد مسأله نوظهورى نیست، بلکه میراث شومى است که از گذشته به ما رسیده است.
مسأله تکنولوژى و صنعت نیز نقش مؤثرى را ایفا مى‏ کند. به عنوان مثال: دیروز محیط کارگرى محدود به کارگاه‏ هاى کوچک مى‏ شد و تفاوت فاحشى بین حقوق کارگر و کارفرما احساس نمى‏ شد. ولى «غول صنعت» ناگهان سر برآورد و کارگاه کوچک مبدل به کارخانه عظیمى شد و با افزایش تولید، ثروت سرمایه‏ داران به طور تصاعدى افزونى گرفت در حالى که حقوق کارگر تقریباً ثابت ماند. همین نکته را در کشاورزى و سایر ابعاد تولید و درآمد مقایسه کنید. نظام اقتصادى غلط و بیمارگونه حاکم در جامعه، احتکار و گران‏فروشى، رباخوارى، خیانت به بیت‏ المال و اموال دولتى، کلاهبردارى و خیانت، ضعف مدیریت کارگزاران اقتصادى، نقش واسطه‏ ها و دلال‏­ بازی­ ها، اسراف و ریخت­ و پاش‏ هاى کلان که در نهایت بر دوش فقرا و قشر آسیب‏ پذیر بار مى‏ شود، فشار و دخالت عوامل خارجى، مانند توطئه و تحریم اقتصادی، حاکم نشدن سیستم اقتصادی اسلامی از دیگر عوامل اقتصاد نابسامان است. برای این که در یک جامعه اقتصاد اسلامی اجرا شود، لازم است افرادی که با مفاهیم، موضوعات و احکام اسلامی آشنا هستند، در آن جامعه حضور داشته باشند. متأسفانه بعد از گذشت حدود سه دهه، جامعه ما از این نظر با کمبود هایی مواجه است که امید است با تلاش مسئولان محترم نظام مرتفع شود.
در حکومت رسول خدا (ص) و امام علی (ع) آزادی های معقول و منطقی وجود داشت، اما در عین حال محدودیت هائی نیز اعمال می گردید و این آزادی ها تا جایی وجود داشت که مصالح عامه در خطر نیفتد و به دین و آموزه های آن اهانت نگردد، در غیر این صورت رسول خدا با کسانی که از آزادی سوء استفاده می نمودند و درصدد توطئه علیه نظام اسلامی بودند برخورد می نمود، علی (ع) نیز همین سیاست را دنبال می نمود ، از این رو است که حضرت تا زمانی به خوارج اجازه فعالیت داد که قصد براندازی نظام اسلامی را نداشتند. در کشور اسلامی ایران نیز آزادی های مشروع وجود دارد.
ما به هيچ وجه ادعا نمي کنيم که در نظام سياسي ايران، همه آزادی ها وجود دارد، ممکن است که برخی از نارسایی ها و سلب آزادی های وجود داشته باشد که این امر خواسته و نخواسته در یک جامعه وجود دارد.
نگاهي منصفانه به وضعيت قبل از انقلاب و ساير کشورهاي منطقه و حتي کشورهاي مدعي ليبراليسم و آزادي و مقايسه آن با وضعيت کنوني جامعه و نظام اسلامي, به خوبي بيانگر اين واقعيت است که بسياري از وجوه آزادي در حد نسبتا مطلوبي در کشور ما وجود دارد و به برکت انقلاب اسلامي گام هاي مؤثري در اين زمينه برداشته شده است. براي اثبات اين مدعي کافي است نيم نگاهي به مطبوعات داشته باشيد که پر است از انواع انتقادها، اعتراض هاي غير منصفانه نسبت به نظام و مسؤولين عالي رتبه آن که تنها در موارد بسيار محدودي که منجر به اخلال در امنيت و نظم عمومي مي شود با آن ها برخورد مي شود و در قبال بسياري از اين ها مجموعه نظام با بزرگواري و رحمت برخورد مي کند و بسياري از انتقادهاي منطقي پذيرفته مي شود. از سوی دیگر احزاب ،گروه های سیاسی و اقلیت های مذهبی آزادانه فعالیت می کنند.
یکی از مصادیق مهم آزادی ها در ایران، آزادی های است که به اقلیت های مذهبی داده شده است.
نظام جمهوري اسلامي ايران، با الهام از آموزه ها و تعاليم حيات بخش اسلام احترام به اقليت هاي مذهبي قائل بوده و اين مهم با مراجعه به اصول قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و ساير قوانين عادي و عملکردها و اقدامات نظام اسلامي بعد از پيروزي انقلاب به خوبي قابل اثبات است:
1. براساس اصل سيزدهم قانون اساسي اقليت هاي ديني (زرتشتي، کليمي و مسيحي) به رسميت شناخته شده اند که در حدود قانون در انجام مراسم ديني خود آزادند و در احوال شخصيه و تعليمات ديني بر طبق آيين خود عمل مي کنند.
2. اقليت هاي ديني در برگزاري مراسم و مناسک مذهبي خود آزاد بوده و نظام اسلامي چنين حقي را کاملا براي آنان محترم مي شمارد و آنان مي توانند به صورت کاملا آزاد در معابد رسمي خود (کليسا، کنيسه و ...) به انجام مراسم ديني خود بپردازند.
3. در احوال شخصيه و تعليمات ديني بر طبق آيين خود عمل مي کنند.
4. بر اساس اصل 26 حق تشکل احزاب را دارند: «... انجمن هاي ... اقليت هاي ديني شناخته شده آزادند، مشروط به اين که اصول استقلال، آزادي، وحدت ملي، موازين اسلامي و اساسي جمهوري اسلامي را نقض نکنند.
5. حق نمايندگي مجلس شوراي اسلامي بر اساس اصل 64 قانون اساسي و شرکت در تمام انتخابات اعم از شوراها، رياست جمهوري، همه پرسي، خبرگان رهبري و ...
6. بر اساس اصل تساوي عموم در مقابل قانون (اصل 3 و 14) و تساوي و برخورداري همه افراد ملت از حقوق مساوي در تمام زمينه ها (اصول 19 و 20) آنان در زمره افراد ملت از اين حقوق برخوردار خواهند بود.
7. در پيرو اين اصول و با الهام از ارزش ها و تعاليم اسلامي، دولت بهترين رفتار را با پيروان اقليت هاي ديني داشته است و اين واقعيتي است که اقلیت های هموطن ما بدان اعتراف دارند. البته ما انتظار داریم که در مرور زمان آزادی های بیشتر به به گروه ها و احزاب داده شود تا فضای انتقاد بیشتر فراهم گردد. اتفاقا مسولان نیز درصدد آن هستند که آزادی های بیشتر به افراد داده شود، اما بدان معنا نیست که برخی به بهانه آزادی در صدد بر اندازی نظام باشند ویا به دستورات اسلام اهانت نمایند.

بایسته است در تحلیل مشکلات اقتصادی کشور ما، واقعیت، ظرفیت، موانع و پتانسل های کشور را مد نظر قرار قرار داد. آنچه باعث تاسف مي شود اين است كه امروزه به هنگام اظهارنظر درباره وضع موجود كشور، جدا از برخي تحليل هاي مغرضانه و جهتدار دشمنان، بخشي از تحليل ها و قضاوت هاي دوستان نيز منصفانه و واقعه بينانه ارائه نمي شود. موارد منفي بزرگنمايي شده و بسياري از اقدامات و دستاوردهاي مثبت ناديده گرفته مي شود؛ حتي تلاش جهت دار و معني داري در خصوص القاي اين نكته به مردم و بخش بزرگي از فرهيختگان و خواص جامعه صورت مي گيرد تا وضعيت اقتصادي و درجه توسعه يافتگي كشور حتي در مقايسه با قبل از انقلاب نيز بدتر نشان داده شود!! ولي تامل واقع بينانه و تحليل علمي تحولات پس از انقلاب، به وضوح نشان مي دهد كه با توجه به شرايط و محدوديت هاي موجود، جمهوري اسلامي در مدت عمر خود توانسته ضمن مقاومت در برابر فشارها و تجاوزات بيگانگان، در اصلاح و بهبود وضعيت معيشتي و اجتماعي مردم خود نيز توفيقات فراواني به دست آورد است. ما هم قبول داریم که ما تا عرصه جامعه مطلوب و ایده آل فاصله داریم، لذا مسئولان کشور درصدد هستند که مشکلات جامعه را حل کنند.
مشکل مسکن و اشتغال از مشکلات جدی جامعه ما به حساب می آید و این امر جامعه را رنج می دهد. در شأن جمهوری اسلامی نیست که برخی از شهروندان ما فاقد مسکن و جوانان ما کار نداشته باشند. بر همین اساس است که امام راحل به مسؤولان نظام سفارش نمود که مشکل مسکن و بیکاری را در اولویت قرار دهند، اما نباید انتظار داشت که جمهوری اسلامی معجزه آسا مشکل مسکن و اشتغال را حل کند، چون که این مشکل ریشه در عوامل قبل و بعد از انقلاب دارد. برخی عوامل مانند جنگ موجب گردید که روند مسکن در ایران دچار مشکل شود، اما در عین حال جمهوری اسلامی اقدامات مفید در این خصوص انجام داده است. یکی از اقدامات های مهم دولت پروژه مسکن مهر می باشد که در قالب دو میلیون ششصد هزار واحد در حال اجرا است و این امر گام بلند جهت رفع مشکل مسکن به حساب می آید.
هم‌اكنون ساخت بيش از يك ميليون و 800 هزار واحد مسكوني ارزان ‌قيمت در شهرهاي كشور - به عنوان برنامه سال‌هاي 89 و90 - توسط وزارت راه ‌و شهرسازي در دست اجراست كه بيش از 10 درصد اين واحدها تاكنون تحويل متقاضيان شده و 30 درصد نيز در نوبت افتتاح قرار گرفته است.
طبق گفته گزارشی تاكنون 18 هزار هكتار از زمين‌هاي دولتي به ارزش كل 15 هزار ميليارد تومان براي ساخت واحدهاي مسكوني‌مهر اختصاص داده شده كه ريالي بابت فروش زمين كه هر متر مربع آن به طور متوسط 80 هزار تومان قيمت دارد، از متقاضي گرفته نشده است. به اين ترتيب با احتساب ارزش زمين‌ها و پرداخت 17 هزار ميليارد تومان تسهيلات بانكي ساخت به اين واحدها، دولت تا اين مرحله بيش از 30 هزار ميليارد تومان در طرح مسكن‌ مهر پرداختي داشته است.(1)
ما هم قبول داریم که یکی از مشکلات دیگر جامعه ما اشتغال است و عوامل آن نیز به قبل و بعد از انقلاب بر می گردد، اما حل همه جانبه این مشکل نیاز به زمان و اتخاذ سیاست های راهبردی کلان دارد، در عین حال دولت با ایجاد ایجاد فرصت های شغلی آمار بیکاری را کاهش داده است .البته مشکل بیکاری اختصاص به ایران ندارد؛ بلکه از مسایل منطقه ایی و جهانی است. مطالعات نشان مي‌دهد كشورهاي عربي بيشترين شمار از جوانان بيكار را دارند و ادامه اين روند سبب مي‌شود تا در سال 2009 ميلادي 25 درصد از جوانان اين سرزمين‌ها نتوانند شغل مناسبي پيدا كنند. بر اساس گزارش شاخص هاي توسعه جهاني سال 2005 بانك جهاني از نرخ رسمي بيكاري در 92 كشور جهان، ايران با نرخ بيكاري 3/12 درصدي در رتبه بيست و دوم نرخ بالاي بيكاري در جهان قرار گرفت.
به گزارش خبرنگار اقتصادي خبرگزاري فارس، گزارش شاخص هاي توسعه جهاني سال 2005 بانك جهاني افزود: ناميبيا با نرخ بيكاري 8/33 درصدي، بالاترين نرخ بيكاري جهان را به خود اختصاص داده است و در رتبه نخست قرار گرفت و كشورهاي مقدونيه و فلسطين اشغالي هر كدام به ترتيب با نرخ بيكاري 9/31 درصدي و 3/31 درصدي در رتبه هاي دوم و سوم قرار گرفتند.
بنابراين گزارش، نرخ بيكاري در كشورهاي آفريقاي جنوبي 5/29 درصد، الجزاير 3/27 درصد، لهستان 9/19 درصد، آرژانتين 6/19 درصد، اسلواكي 6/18 درصد، اروگوئه 6/18 درصد و بلغارستان 6/17 درصد اعلام شد و اين كشورها نيز از لحاظ نرخ بالاي بيكاري در رتبه هاي بعدی قرار گرفتند.
نرخ بيكاري در كشورهاي ونزوئلا 8/15 درصد، آلباني 8/15 درصد، بوتسوانا 8/15 درصد، جمهوري دومينيكن 6/15 درصد، تونس 6/15 درصد، كرواسي 8/14 درصد، كلمبيا 7/14 درصد، صربستان و مونتنگرو 8/13 درصد، ليتواني 8/13 درصد، اردن 2/13 درصد و پاناما 2/13 درصد اعلام شده است و اين كشورها نيز در رتبه هاي يازدهم تا بيست و يكم نرخ بالاي بيكاري قبل از ايران جاي گرفته اند.(2)
خلاصه اینکه کشور ما در عرصه اشتغال و مسکن مشکل دارد، تردیدی نیست، اما این امر نباید موجب شود که وانمود گردد، ایران در عرصه مسکن و بیکاری کاری انجام نداده است.

پی نوشت ها:
1. <http://iraneconomist.com/economic/ecnomy-bazzar/43418-2011-08-20-09-41-1...
<http://iraneconomist.com/economic/ecnomy-bazzar/43418-2011-08-20-09-41-1....
2. همان.
--------------------------------

ما هم قبول داریم که در توزیع بیت المال و امکانات مشکلاتی وجود دارد، و این یکی از مشکلاتی می باشد که جامعه را سخت رنج می دهد ، بر این اساس مسئولان کشور درصدد رفع این مشکل هستند، اما این بدان معنا نیست که اموال عمومی در اختیار عده ای خاص قرار می گیرد و بیت المال ناعادلانه توزیع می گردد - همانطور که در جواب سئوال قبل اشار ه شد - دولت در خصوص عدالت اقتصادی و توزیع عادلانه امکانات کارهای بزرگ انجام داده است. لذا سزاوار نیست که این امر را نادیده گرفت؛ اما در عین حال - علي رغم تأکيد اصول متعدد قانون اساسي بر رفع تبعيض و بي عدالتي در عرصه هاي مختلف جامعه - به دلايل متعددي هنوز در بخش هايي از جامعه شاهد تبعيضاتي چه در مرحله سياست گذاري ها و چه در مرحله اجرا مي باشيم.
در يک بررسي اجمالي مي توان دلايل اين موضوع را از يک سو در مشکلات ساختاري و غيرساختاري و نيازهاي تمامي بخش هاي کشور و کمبود امکانات موجود - در حدي که بتوان به صورت همزمان به تمامي بخش ها توجه نمود - دانست و مهم تر از آن نوع نگاه و رويکرد حاکم بر بخش هايي از مجموعه مؤثر بر قانون گذاري و اجرا در بدنه نظام است که به دليل فاصله گرفتن از ارزش هاي انقلابي و اسلامي، در توجه به مهم ترين هدف نظام اسلامي يعني اجراي قسط و عدالت، وقفه هايي به وجود آورد و اين دقيقا يکي از دغدغه هاي اصلي نظام اسلامي و مقام معظم رهبري است تا جايي که به شدت بر زدودن اين نگرش ها تأکيد جدي داشته اند و مجموعه نظام را به اتخاذ سياست ها و راهکارهاي اساسي براي حل اين قبيل مشکلات رهنمون ساخته اند. نگاهي به برنامه چهارم توسعه که در اصول و مواد متعددي از آن ها بر رفع تبعيض در بخش هاي مختلف جامعه تأکيد شده است، مبين اين واقعيت مي باشد.
کافي است در جهت اثبات اين موضوع که نظام اسلامي به رفع تبعيض در بخش هاي مختلف جامعه خصوصا از اقشار و استان هاي محروم اهتمام ويژه اي دارد، به اين مسأله توجه شود که مسؤولين عالي رتبه همواره در مسافرت هاي خويش به استان هاي محروم، اعتبارات قابل توجهي - علاوه بر بودجه هاي مصوب - در جهت حل مشکلات اين مناطق اختصاص داده و بر اجراي طرح هاي عمراني و ... در اين مناطق پيگيري و نظارت مي نمايند که بحمدالله نتايج بسيار مطلوبي در پي داشته است. هر چند به دليل نيازهاي متعدد و مشکلات ساختاري در اين استان ها، تا دستيابي به وضعيت مطلوب راه طولاني مانده است.

فرهنگ عمومی جامعه باید دوری از چاپولسی و تملق باشد، و اکثر مسولان ما کارهای خود را بدون ستایش و تملق دیگران انجام می دهند و آنچه که مد نظر آنان است رعایت قوانین و اخلاق اسلامی است. همین طور مردم ما در رفتار و زندگی اجتماعی خود اخلاق و آموزه های اسلامی را رعایت می کنند. البته در این میان برخی از مسئولان و مردم به پیامد های تملق توجه نمی کنند و از این امر در رفتار و گفتار خود بهره می گیرند، و این مشکل جامعه محسوب می شود ،زیرا در شان یک انسان مسلمان و مسؤولان نظام اسلامی نیست که چاپلوس باشند. در امور مملکتی از تملق استفاده کنند، افزون برآن در آموزه های اسلامی نیز همگان به تملق زدائی سفارش و از چاپولسی نهی شده اند.
پیشوایان اسلام نه تنها از چاپلوسی و ستایش نابجا بیزار بودند، بلکه مدح آمیخته به تملق را نیز عیب اخلاقی می شمردند. آنان در برابر رفتار و گفتار ذلت باری که با غرور و شرف انسانی مغایر بود، سکوت نمی کردند و اگر کسی مرتکب چنین عمل خلافی می شد، از او انتقاد می کردند. برای اگاهی بیشتر به کتاب، اخلاق عملی ، از ایت الله مهدوی کنی ، مراجعه نمائید.
مفاسد اجتماعی و از جمله بدحجابی مانند هر پدیده دیگر، معلول عواملی است که مبارزه با آن جز از طریق شناخت علل، امکان‏پذیر نیست.
عوامل بدحجابی عبارتند از:
1 - تربیت ناصحیح خانواده:
بسیاری از ناهنجاری‏ ها ریشه در بی‏ اعتنایی پدران و مادران و طرز برخورد آن‏ها دارد. دختران نابالغ اگر توسط والدین خود آمادگی ورود به مرحله بلوغ را نداشته باشند و آموزش‏ های لازم را نبینند، در نوجوانی و جوانی، پوشش کامل اسلامی را به سختی خواهند پذیرفت.
خانواده‏ ها باید برنامه مشخصی در زمینه آموزش حجاب و محرم و نامحرم و حلال و حرام به فرزندان خود داشته باشند. از کودکی، دختران خود را با حجاب آشنا سازند. آن را تا زمان بلوغ به تأخیر نیندازند. در این راه از راهکارهای تشویق و تنبیه بهره گیرند. البته سخت‏گیری ‏های بیجا نه تنها راه حل مناسبی به شمار نمی‏ رود، بلکه معضل را دو چندان می‏ کند. در صورتی که غیرت با دوراندیشی و تعقل و صبر همراه نباشد، چه بسا به ضد خود تبدیل شود.
2 - دگرگونی ارزش‏ ها:
شیوه نگرش افراد به ارزش‏ ها در چگونگی موضع‏ گیری آن‏ها تأثیر می‏ گذارد. اگر زنی، خودنمایی را به جای حجب و حیا، ملاک ارزش گذاری قرار دهد و ارزشمند بداند، طبیعی است که خود را نشان می‏دهد و حتی پوشش مناسب را برای نمایاندن خود بر‏گزیند.
3 - الگوهای ناهنجار:
الگو در اخلاق اسلامی و روان‏شناسی جایگاه مهمی دارد. درگذشته که الگوها و نقش‏ ها اندک و محدود بودند، هویت‏ یابی آسان بود، اما امروزه الگوهای متنوع و متضادی که رسانه‏ های متعدد ارائه می‏ دهند، هویت‏ یابی و انتخاب راه صحیح را بر جوانان مشکل کرده است. از این رو یکی از دلائل بدحجابی، مدگرایی و همرنگ جماعت شدن و تأسی به هنرپیشه‏ ها و شخصیت‏ های مطرح در رسانه‏ ها می‏ باشد.
4 - فقر معنوی:
سقوط اخلاقی، بروز ناهنجاری در جامعه و از جمله بدحجابی، ثمره نبود نظریات بنیادی مذهبی درباره هستی و انسان و معنای زندگی و در یک کلمه، عدم اعتقاد به مبدأ و معاد است.
هواهای ‌نفسانی‌ و شهوت‌رانی‌ و شهوت‌پرستی‌؛ زمینه‌ شهوت‌ در وجود هر مرد و زنی ‌هست‌، که ‌اگر کنترل‌نشود، کم‌کم‌ بر انسان مسلط می‌شود.
از امیرالمؤمنین‌(ع) آمده‌:" أشجع ‌الناس ‌من‌ غلب‌ هواه‌؛ شجاع‌ ترین ‌مردم ‌کسی ‌است ‌که‌ بر هواهای ‌نفسانی‌اش ‌غلبه‌ کند".(1)
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: "غالب ‌الشهوة‌ قبل ‌قوّة ‌ضراوتها فانها ان‌ قویت ‌ملکتک ‌و استقادتک‌ و لم‌تقدر علی ‌مقاومتها؛
پیش از آن که ‌تمایلات نفسانی به تندروی عادت کنند، با آن ها به ستیز، زیرا اگر تمایلات سرکش ‌در تجاوز و خودسری ‌نیرومند شوند، فرمانروای تو خواهند شد. تو را به هر سو که بخواهند می‌برند، در نتیجه‌ قدرت ‌مقاومت‌ در برابر آن‌ها را از دست‌ خواهی داد".(2)
در درجه ‌اول‌ مسئولان‌ فرهنگی‌کشور باید با مفاسد مبارزه‌ کنند. جلوی فساد و فحشا را بگیرند. نیز زمینه ازدواج را فراهم کنند. تورم و گرانی و ثابت نبودن قیمت ها را حل کنند. وظیفة مردم نیز امر به معروف و نهی‌از منکر است‌. در انجام‌ وظیفة‌ مهم‌ نباید کوتاهی کنند.
5 - کمبود شخصیت:
کمبود محبت و محرومیت‏ های زمان خردسالی، افرادی را که به عقده حقارت مبتلا شده‏ اند، وادار به جبران می‏ کند تا از این طریق خلأ درونی خود را پرنمایند. یکی از راه‏ های ایجاد شخصیت‏ پنداری، خودآرایی است.
6 - تهاجم فرهنگی دشمن:
یکی از اهداف استعمارگران و سلطه جویان، زدودن پوشش زنان به منظور هویت زدایی آن‏ها است.
پس از روشن شدن علل بدحجابی باید راه‏ های صحیح مقابله با آن را جستجو کرد که عبارتند از:
1 - تقویت بنیان خانواده
2 - آموزش صحیح از طریق اولیا و مربیان
3 - تقویت باورهای مذهبی
4 - معرفی الگوهای شایسته
5 - مبارزه با تهاجم فرهنگی دشمن
6 - برقراری ارتباط صمیمی با جوانان
7 - از بین بردن زمینه‏ های بدحجابی
8 - ترویج فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر
9 - تسهیل امر ازدواج
10 - قاطعیت در اجرای قوانین و مبارزه با باندهای فساد
11 - خلق آثار فرهنگی و هنری‏
12 - جذب جوانان از طریق گفتگوهای چهره به چهره و پاسخ گویی به شبهات آنان
13 - بازشناسی ناهنجاری‏ ها و نقاط منحط فرهنگ غرب‏
14 - همخوانی گفتار و رفتار مربیان
15 - تکیه بر دعوت عملی و زبان رفتاری‏
16 - سالم سازی محیط
برای مقابله با بدحجابی، اولین قدم را باید خانواده بردارد. والدین فرزندشان را از ابتدا با فرهنگ پوشش و حجب و حیا آشنا سازند. احکام شرعی و حدود اسلامی را به آن‏ها بیاموزند.
قدم دوم را محیط آموزشی به‏ خصوص مقطع ابتدایی و راهنمایی باید بردارند.
گام سوم باید توسط محیط اجتماع و فرهنگ عمومی برداشته شود. وظیفه حکومت و دلسوزان جامعه به ویژه رسانه‏ های گروهی مانند صدا و سیما و روزنامه‏ ها آن است که با ارائه فیلم، مقاله و غیره، موضوع حجاب را به صورت فرهنگ درآورند. نیز عوامل اجرایی مراقب عناصر فاسد باشند. به پاک سازی محیط بپردازند. افراد عادی و عموم اشخاص نیز سعی در ایجاد زمینه برای تحقق شرایط امر به معروف و نهی از منکر بوده، با آگاهی از آن شرایط و رعایت آن ها این فرمان الهی را در جامعه پیاده نمایند.
وضعيت حجاب كنوني را با زمان طاغوت اصلا قابل مقايسه نيست؛ مفاسد در آن دوران تنها به بي حجابي ختم نمي شد. بسياري از مفاسد اخلاقي آشكارا صورت مي گرفت كه بي حجابي در برابر آن ها از قبح چنداني برخوردار نبود.
آنچه امروزه وجود دارد كه البه همين هم نبايد باشد و جامعه اسلامي به كمك مسئولان بايد با آن مبارزه كنند، بد حجابي است، نه بي حجابي و برهنگي كه در دوران گذشته وجود داشت.
در خاتمه اميدواريم فرهنگ جامعه اسلامي به اهميت حجاب پي برده تا شاهد اين بد حجابي هم نباشيم.

پی نوشت ها:
1. أمالی شیخ صدوق، ص 21 ناشر اعلمى‏.
2. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 241، حدیث 4884، ‌عبد الواحد تمیمى آمدى، ‏ ناشر: دفتر تبلیغات‏.