salam;shoma mifarmaed ke khoda chon manbae feaz v kheyre maro afaride chon khelghat lazemeye khoda bodane?chera pas hame yeksan nistsamn?elate aslye tamame moshkelate bashar baraye hamin maslast?masaleye baedy khoda ensan ro afarid bar sare ma menat gozasht dorost vali dige in hame adabo osol baraye chye mishod tamame chizha khob bashe na ye goroh bado ye goroh khob?
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما در این ماه عزیز؛ و تشکر به خاطر ارتباطتان با مرکز؛
در ابتدا باید اشاره شود که گرچه مراد پرسشگر از یکسانی کاملا روشن نیست؛ ولی به طور کلی در چند محور به نکته های اشاره می گردد :
الف) اگر مراد تفاوت های اقتصادی و اجتماعی است، باید توجه داشت: با تامل و دقت در اختلافات و تفاوت ها می توان دریافت که اصولا این موارد جهات مختلفی دارد:
بعضی از تفاوتها معلول ستم و تجاوز افراد نسبت به حقوق دیگران است.
تفاوتها ظالمانه و غیر منطقی است و با از بین رفتن نظام طبقاتی و گسترش عدالت اجتماعی از میان خواهد رفت. هیچ گاه اسلام و قرآن این گونه تفاوتها را تأیید نکرده است، زیرا بر اساس استعمار و استثمار صورت گرفته و آنها را نمیتوان به حساب دستگاه آفرینش گذاشت. مشکلات مالی بسیاری از خانواده ها ناشی از ظلمی است که در گذشته برآن ها یا پدران آن ها شده است. اگر ظلم ها نبود، وضع کنونی یک خانواده و خاندان حتی یک جامعه متفاوت بود.
خداوند نخواسته ظلم ها باشد و راهکار برطرف شدن آن ها را هم با ارسال پیامبران ارائه داده اما راهکار هیچ گاه به طور کامل به نتیجه نرسیده، زیرا خداوند نظام عالم را بر اساس سنت های معینی بنیان نهاده، از علت و معلول در عالم تخطی نمی نماید. بنا ندارد که به طوری اعجاز گونه ظلم ها را از بین ببرد و عدالت را در همه جا حاکم نماید، یا ظالمان را مجبور کند که ظلم ننمایند و جلوی تلاش های انبیا را نگیرند؛ بلکه بشر باید با همت و تلاش خود مانع ظلم ظالمان شوند و عدالت کامل را محقق سازند.
تفاوت بهره مندی انسانها در برخی موارد دیگر، معلول کار و تلاش انسانها است.
قانون خلقت بر آن نهاده شده که هر کسی به اندازه سعی و تلاش خود بهرهمند شود. مطمئنا کسی که به تنبلی خو کرده باشد، به دنبال کسب روزی حلال بر نیاید یا تصمیمات اقتصادی درستی اتخاذ نکرده باشد و مقدمات صحیح موفقیت اقتصادی را فراهم ننموده باشد، نمیتواند مانند دیگران از نعمتهای دنیوی بر خوردار شود. هر چند کاملا اهل عبادت و بندگی خدا باشد؛ کسی که کار و تلاش بیش تری میکند، بهره بیش تری خواهد داشت گرچه اهل معصیت و گناه باشد.
قسمتی دیگر از تفاوتها، طبیعی و لازمه آفرینش انسان است، یعنی هر قدر اصول عدالت در جامعه انسانی رعایت شود، باز همه انسانها از نظر استعداد و هوش و انواع ذوق و سلیقهها یکسان نخواهند بود. مسلما بهره مندی از نعمت هایی مانند مال و ثروت هم رابطه مستقیمی با استعداد و توان کار اقتصادی و مانند آن دارد که این امور در همه افراد یکسان نیست؛ این همان حقیقتی است که از آن به تقدیر روزی خداوند نام برده می شود.
استاد مطهری میگوید: "معنای عدالت این نیست که همه مردم از هر نظر در یک حد و یک مرتبه و یک درجه باشند. جامعه خود به خود مقامات و درجات دارد و در این جهت مثل پیکر است.
وقتی که مقامات و درجات دارد، باید تقسیم بندی و درجه بندی شود. راه منحصر، آزاد گذاشتن افراد و زمینه مسابقه را فراهم کردن است. همین که پای مسابقه به میان آمد، خود به خود به موجب این که استعدادها در همه یکسان نیست و به موجب این که مقدار فعالیتها و کوششها یکسان نیست، اختلاف و تفاوت به میان میآید. یکی جلو میافتد و یکی عقب میماند". (1)
ب) اگر مراد تفاوت های در سلامتی جسمی و مانند آن است، باید اشاره نمود که اساسی ترین نکته ای که در این زمینه وجود دارد، آن است که در عالم همه چیز بر اساس یک قانون عام و فراگیر طراحی شده و آن اصل علیت است.
بر اساس این اصل اصیل، هر معلولی از علت خاص خودش به وجود میآید، یعنی در جهان هستی هر چیزی که مقتضای علت خاصی بود، محقق می شود ، چه ما بدانیم و بخواهیم و چه نه ؛ دقت در برکات و ثمرات این اصل بنیادین ضرورت وجود و استواری آن در نظام خلقت را بر هر انسان عاقلی روشن می کند. حال بعد از برقراری این اصل عمومی آیا می توان در موارد خاصی درخواست جاری نشدن آن را داشت؟ یقیناً خیر! زیرا این برخلاف عمومیت یک قانون و مبنای ثابت که امور بر اساس آن تنظیم می گردد است.
بر اساس همین قانون بیماری های موجود در والدین یا ژن معیوب پدر و مادر یا نارسایی های خاص دوران حاملگی مادر عامل تولد فرزند ناقص می شود. در نتیجه در خانواده ای خاص فرزندی نابینا متولد می شود و در خانواده ای دیگر فرزندی سالم و تندرست؛ آیا می توان توقع داشت که بر خلاف قانون علیت با وجود اختلال ژنتیکی والدین فرزندی بینا متولد شود و قانون علیت نقض گردد؟ مسلما همه ارزش یک قانون به فراگیر بودن و عمومیت آن است که این امر با اولین استثنا مخدوش می شود.
البته این تفاوت ها خود ناشی از حکمت های متعدد خداوند است که فعلا در مقام بیان آن ها نیستیم؛ اما حال که چنین اختلافات و تفاوت های ناخواسته ای وجود دارد، آیا برابر دانستن همه این انسان ها که دارای توانمندی ها و استعداد ها و شرایط متفاوتی هستند، درست است!؟
در حقیقت راز اصلی تفاوت ها را باید در حقیقت عالم یعنی آزمودن انسان دریافت ؛به عبارت روشن تر تفاوتهای موجود در بین انسان ها برای این است که معلوم شود انسان چگونه از امکانات خدادادی بهره برداری میکند. اگر نابرابریها نبود، زمینه امتحان در شکلی مهم و جدی از میان میرفت.
البته شکل آزمون های الهی دارای تفاوت های بسیاری است. بعضی افراد با مال و نعمت و گروهی دیگر با تنگدستی و نقمت. گروهی با بیماری و درد جسمی و گروهی با سلامتی و تندستی آزمایش میشوند؛ اما نکته مهم در این میان آن است که همه اختلافات به شکلی دقیق و عادلانه در نحوه تکالیف انسان ها و محاسبه اعمال شان در قیامت مورد محاسبه قرار می گیرد.
مطمئناً آنان که در دنیا از نعمات بیش تری برخوردار بودند، بیش تر مورد سؤال و درخواست هستند و باید بیش تر پاسخگو باشند. کسانی که آزمون های سخت فقر و بیماری و ... را گذراندند، شرایط بسیار بهتر و آسان تری را پیش رو خواهند داشت. خدا را به خاطر این تقدیر شکر خواهند کرد که در برابر سختی کوتاه دنیا سعادت ابدی را نصیب آن ها نموده است.
از نگاه معارف دینی اسلام، نحوه اجرای عدالت خداوند در برابر بندگانش لااقل در سه محور تشریع و مسئولیت ها، تکوین و توانایی ها و بالاخره محاسبه و بررسی عملکردها، تجلی می یابد. با حساب همه این موارد نوعی عدالت شگفت انگیز و غیر قابل تصور برای ما رقم خواهد خورد.
یعنی خداوند بسته به موقعیت های فردی و اجتماعی و توانمندی هایی که به هر فردی داده ،توقعات و مطالباتی را نیز از او داشته، انجام وظایف و مسئولیت هایی را نیز از او می طلبد. به علاوه نمره قبولی این افراد کاملا متفاوت بوده ،در نحوه محاسبه و بررسی نتایج افراد همه عوامل و موانع موفقیت یا عدم موفقیت کامل یا نسبی فرد به طرز دقیقی محاسبه می شود تا معین گردد یک فرد در چه موقعیت و جایگاهی در قیامت برخوردار است.
ج) در باره فراز سوم باید گفت: با توجه به مبانی قطعی قرآنی و روایی، ما انسان ها مختار آفریده شده ایم. خودمان هستیم که خوب یا بد بودن خود را رقم می زنیم. مجبور نیستیم. اگر مجبور بودیم، دعوت و فرستادن پیامبران و هدایتگران و قرار دادن بهشت و دوزخ برای مطیعان و عصیانگران و ... لغو و بیهوده، بلکه ظلم بود.
در روایات و ادعیه سخن از فضل و عنایت خدا بر بندگان خوب است، به خاطر علمی که خدا به انتخاب و روش و سیره آینده آنان دارد، یعنی چون خدا می داند که این افراد در زندگی دنیوی، خیر و هدایت و اطاعت و بندگی خدا را بر می گزینند و به سوی شیطان و هوای نفس و کفر و ظلم تمایل پیدا نمی کنند، به آنان عنایت می کند. فضل و هدایت و دستگیری خود را نصیبشان میگرداند،
بنا بر این خدا با توجه به علمی که نسبت به صلاحیت امامان و شیعیانشان دارد، آنان را از طینت ارزشمندی خلق می کند. با توجه به بی صلاحیتی و گرایشی که کافران و منکران به کفر و ظلم نشان خواهند داد و او می داند، آنان را از طینتی دیگر خلق می کند. این ها متناسب با انتخاب و اختیار خود بندگان است.
مولی صالح مازندرانی در تبیین این مسئله می گوید:
« مبدا آفرینش همه انسان ها خدای یگانه است که عالم و آگاه به همه چیز است. چون می بیند و می داند بعضی از مخلوقات با حالات متعالی، به قرب او می گرایند و رهرو این راه هستند، لطف خودش را نصیب آنان کرده؛ آنان را از طینتی بر گرفته از علیین می آفریند تا بر اکتساب آن حالات متعالی آنان را یاری کرده باشد. چون می بیند که گروهی دیگر دنبال روحیات پست و رذل هستند که آنان را از ساحت پروردگار دور می کند، آنان را از همان سجین و اسفل السافلین می آفریند تا هر کدام به اصل خود که مورد علاقه اش هست، برگردد. آن حالات روحی و ایمانی عملی که خدا بدان ها علم دارد، سبب شده که آنان از علیین یا از سجین و اسفل السافلین خلق شوند، نه اینکه این خلقت آن روحیات را ایجاد کرده باشد. در این نکته تامل کن که دقیق است و بسیاری از شبهه ها را دفع می کند!». (2)
بنا بر این گرچه طینت بی تاثیر در گرایش انسان نیست؛ ولی هرگز موجب سلب اختیار از انسان نمی شود تا شبهه جبر پیش آید. بی تردید نقش اصلی در ایجاد عمل انسان برای خود اوست و طینت و سایر شرایط در حد زمینه موثر است.
پینوشت:
1. استاد مطهری، بیست گفتار نشر صدرا 1375 ش ، ص 109.
2. ملا صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، نشر دار الاحیا التراث العربی، بیروت، 1431 ق ، ج6، ص 393 - 394.