به من جواب داده شد که ائمه(ع)با اراده ی خود ولطف الهی از گناه دوری میکردند.حال من خواهم بپرسم که چه طور ممکن است ؟حدیثی از پیامبر داریم که نام امامان رافرموده اند .مثلابا توجه به این که امام باید معصوم در حقیقت قبل از به دنیا آمدن وانجام کار ها ی بسیاری از امامان گفته شده اینها معصوم اند .اگر بگوییم خداوند به پیامبر فرموده باز هم فرقی ندارد.یعنی از اول بنا بر این بوده که ائمه (ع)معصوم باشند.آیا این ضایع شدن حق دیگران ونابرابری نیست؟من میدانم که هر فرد دیگری هم میتواند با اراده خودولطف خداوندو... معصوم شوند اما میخواهم بدانم این که از قبل معلوم است که معصوم اند چه گونه است؟ لطفا در سطح ما جواب بدید

پاسخ:
@@@@پرسشگر گرامي با عرض سلام و سپاس به خاطر ارتباطتان با اين مركز
در خصوص مرتبه عالی عصمت که مربوط به پیامبران و امامان است، باید گفت:
این نوع عصمت گرچه یک موهبت الهی است، امّا بدون دلیل و حکمت الهی تحقق نیافته است. لیاقت فردی این بزرگواران برای احراز مقام رسالت و امامت، می طلبید که خداوند مقام عصمت از هر نوع خطا و گناه را به ایشان اعطا نماید.
ما معتقدیم که مصونیت معصومان در برابر گناه، از مقام معرفت و علم و تقوای آن‌ها سرچشمه می‌گیرد؛ البته این علم و محبت، حقیقتی است که توسط خداوند به این بزرگواران اعطا شده است؛ یعنی منشأ عصمت، عطیه ای خداوندی است. چرا خداوند حکیم و عادل در بین همه موجودات، این افراد خاص را برای اعطای این درجات برگزیده است؟
حقیقت اعطا را باید در این امر جستجو نمود که این تمایز و انتخاب خاص، نمی توانسته بی دلیل و بدون حکمت باشد؛ بلکه خداوند با علم ازلی خود می دانسته که این افراد حتی در شرایط مشابه و مساوی با دیگران از اخلاص و بندگی و عبودیتی فراتر برخوردار خواهند بود . مراتب بندگی خداوند را بهتر و برتر از هر فرد دیگری به جا خواهند آورد . در نتیجه و در مقام ضرورت این نعمت را زودتر به آن ها اعطا نمود .
خداوند به جهت علم ازلی اش به کیفیت رفتار آینده امامان، از کودکی مقام امامت و لوازم آن را به ایشان اعطا نمود. خداوند می‏دانست که آنان جدای از عصمت، با دیگران در مراتب اخلاص و فداکاری نیز فرق داشته اند. از این رو، این موهبت را به آن ها بخشیده است. بنا بر این، معصومین شایستگی و ویژگی‏های ذاتی برای قبول مقام عصمت را داشته‏اند . افاضه و موهبت الهی، بی‏حساب و بدون جهت نبوده است .
تقدیر پیشین معصوم متولد شدن این بزرگواران همانند همه تقدیرات دیگر الهی به شکل جبری و به دور از اختیار نیست. این امر نباید بدان گونه تصویر شود که آنان در طول زندگی حق انتخاب و اختیار و اراده مستقلی نداشتند؛ در واقع برده شدن نام ایشان از قبل تنها ناشی از آگاهی پیشین خداوند از همه امور عالم است ، همان گونه که در برخی روایات از برخی ظلم ها و جنایت ها و ظالمان بزرگ مانند قاتلین امام حسین و ... نام برده شده است .
آیا آگاهی پیشین خداوند و اولیای او دلیلی بر جبری و بی اختیار بودن انجام جنایت ها توسط ظالمان بوده است ؟ به هیچ وجه این گونه نیست ؛ بلکه این افراد در زمان و مکان خاصی که به طور طبیعی در آن قرار گرفتند، با سوء اختیار خود رفتارهای زشت را برگزیدند و جنایت ها را رقم زدند . خداوند که عالم به همه امور است، قبل از این اتفاق و حادثه تلخ خبر داد .
به همین نسبت اطلاع دادن از این که در آینده افرادی دارای این مقامات و لیاقت ها متولد خواهند شد، دلیلی بر بی اختیار بودن آن ها در تلاش ها و رفتارهای شان نیست ؛ بلکه تقدیر این امور همانند همه تقدیرات الهی در مورد همه موجودات مختار ، حق انتخاب و اختیار در رفتارهای فردی بوده ؛ در نتیجه می بینیم که در بین فرزندان یک امام معصوم تنها یک نفر به مقام عصمت و امامت می رسد . دیگران به رغم همه قابلیت ها به عصمت مطلق دست نمی یابند .
اما دلیل اعطای پیشین آن است که وقتی فردی لیاقت و توان و قابلیت برخورداری از مقام نبوت و امامت را از خود نشان داد، طبعا برای موفقیت در این مقام و مسئولیت، نیازمند برخی ابزار و لوازم است . بدون آن ها امکان موفقیت ندارد. عصمت هم در رأس این ابزارها و نعمات است که در درجات کامل از طرف خداوند به فردی که لیاقت داشتن چنین مقامی را از خود نشان داده، اعطا می شود.
اما در خصوص منافات داشتن این نعمت با عدالت خداوند باید گفت که به هیچ وجه این گونه نیست؛ در واقع اشکال در صورتی وارد بود که بگوییم اعطای این مقام به معنی عدم تکلیف و مسئولیت این بزرگواران و آسودگی ایشان در انجام تکالیف دینی و آزمایشات زندگی است، در حالی که وضعیت ایشان به هیچ وجه این گونه نبود .
هر مقام و منزلت و نعمت خداوندی، مسئولیت و تکالیفی مطابق با همان نعمت را به دنبال خواهد داشت. برخورداری از مقام عصمت برای امامان و دیگر مقامات و درجات معرفتی که به ایشان اعطا شده است، ضرورت قرار گرفتن در برابر سخت ترین آزمایشات الهی را در پی داشت . دشوارترین مسئولیت ها و تکالیف را برای ایشان رقم زد. نباید از این نکته مهم غفلت کرد و عصمت را ابزاری برای راحتی و بی دغدغه بودن این بزرگواران تلقی نمود.
این گونه نیست که این مقام را به کسی بدهند و او دیگر خیالش راحت و آسوده باشد، بلکه هر چه مقام بالاتر رود، مسئولیت‏ها بیش تر، تکالیف سنگین تر، هجمه‏های شیطانی بیش تر ؛ تلاش و سختی و مصیبت و امتحان افزایش می‏یابد؛ بلکه رسیدن به مقام نبوت و یا مقامات بعد از آن هم تنها با گذراندن سختی‏ها و تلاش‏ها و امتحاناتی سخت امکان پذیر است، مانند داستان حضرت ابراهیم (ع) و ذبح فرزند .(1)
در هر حال هر انسانی در هر موقعیت و وضعیتی که قرار دارد، اگر به وظایف و تکالیف خود عمل کند و از آزمون های خود نمره عالی کسب نماید، به موفقیت و سعادت کامل رسیده است. وضعیت انسانی عادی که از هوش و درک و معرفت و ایمانی متوسط برخوردار است، اما به همه وظایف خود عمل کرده، همانند وضعیت پیامبری است که با سطح بالای معرفت و عنایات الهی و امدادهای غیبی به وظایف سنگین خود عمل کرده، در آزمون های خود، نمره عالی گرفته است.
وضعیت این دو فرد همانند سطح دانش آموز ابتدایی و دانشگاهی دکترا است که اگر هر دو تلاش کنند، قادرند نمره بیست بگیرند؛ اگر هر دو بیست گرفتند - از یک جهت - وضعیتی مساوی داشته ، به یک اندازه قابل تقدیرند. شاید بتوان گفت روایاتی که اشاره به همجواری پیامبران با برخی افراد عادی در بهشت دارد (2)، بیانی از این مطلب و صورتی از همین حقیقت باشد.
از آن جا که منشأ عصمت «اراده و اختیار» آدمی است (3 ) هر انسان صاحب اراده‏ای، می‏تواند با ریاضت شرعی و تهذیب نفس، به مقام عصمت دست یابد. بنا بر این خداوند هیچ کس را از رسیدن به مقام عصمت محروم نکرده است. عصمت منحصر به پیغمبران و امامان معصوم(ع) نیست (4)؛ چنان که حضرت مریم(س)، حضرت فاطمه(س) و مخلصانی دیگر (5)- که نه پیامبر بودند و نه امام - به مقام شامخ عصمت دست یافته‏اند.
بنا بر این معصوم بودن برخی و نبودن عده دیگری منافاتی با عدل الهی ندارد ؛ زیرا عدل آن است که هر کس در جایگاه حقیقی خود قرار گیرد . پیشوایان دینی با تلاش و اراده و اختیار خود به این مقام راه پیدا کرده اند- هر چند در مواردی این اجر زودتر از زمان عمل به آن ها اعطا شد- اما در واقع خداوند کسی را از دست یافتن به مقام عصمت محروم نکرد. مقام عصمت نیز مانند مراتب دیگر کمال انسانی دست یافتنی است. دیگران نیز می‌توانند با تلاش و مبارزه با نفس به برخی از مراحل و مراتب عصمت دسترسی پیدا کنند.

پي نوشت ها:
1. بقره (2) آیه 253.
2. شيخ صدوق‏ ، أمالي، ص 298 ، انتشارات اعلمى‏، بيروت‏ ، 1400 ق‏.
3. پژوهشی در عصمت معصومان، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، 1377، فصل سوم، ص 72 - 43.
4. تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج 9، ص 20-22؛ علامه طباطبایی، ولایت نامه، ترجمه همایون همتی، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ص 58 - 48.
5. علامه طباطبایی، المیزان، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ج 3، ص 205.