سلام. ممنونم از سایت مفیدتون. اجرکم الی الله. من یک موضوعی رو در یکی از سایتهای عزیزان اهل سنت خواندم که با ادله از کتب معتر اهل سنت مدعی شده بود که پیامبر (ص) جادو شده بودند(البته ذکر هم کرده بود که بعضی علمای اهل سنت این را قبول ندارند) می خواستم نظر علمای محترم شیعه را بدونم تا جوابم مستدل بشه، چونکه یکی از اقوامم که مثل من شیعه است چنین شبهه و سوالی داشت
رواياتي در بعضي از كتاب هاي اهل سنت آمده است كه پيامبر را «لبيد بن اعصم» سحر كرده و اين سحر چنان در او اثر كرد كه مي پنداشت كاري را انجام مي دهد؛ حال آن كه انجام نمي داد. يا كسي نزد او مي آيد؛ حال آن كه نمي آمد. خداوند او را از اين مشكل با خبر كرد و بقاياي آن سحر از چاهي استخراج شد و از آن بيماري شفا يافت و آن جا بود كه اين سوره (فلق) نازل شد.
در مورد اين قضيه بايد گفت كه تمامي علماي شيعه و بسياري از علماي اهل سنت، به ساختگي و جعلي بودن اين روايت تأكيد دارند. شيخ طوسي مي گويد: امكان ندارد پيامبر (ص) سحر شده باشد؛ چنان كه جاهلان قصه پرداز مي گويند؛ زيرا كسي كه سحر شود، عقل و انديشه او دگرگوني يافته و خداوند چنين چيزي را از پيامبر نفي كرده است(1): «وقال الظالمون ان تتبعون الا رجلا مسحورا»؛ (2) «ستمكاران (كافر) گفتند جز انساني سحر شده را پيروي نمي كنيد».
شيخ طبرسي در تفسير خود هنگامي كه سخن از شأن نزول آيه دارد، همين سخن را نيز گفته است. (3)
تأثير سحر در جان شريف پيامبر، به معناي تماس با عقل و جان حضرت است و اين يعني تصديق سخن مشركان كه مي گفتند: «جز مردي سحر شده را پيروي نمي كنيد». قرآن بارها سحر را از حضرت نفي كرده، آن را به مشركان نسبت داده و ايشان را بر اين ادعا سر زنش مي كند.
اما اين حديث بر فرض درستي، خبر واحد است كه در باب اعتقادات جز با دليل يقين آور نمي توان آن را پذیرفت.
افزون بر اين، سوره فلق كه ماجراي مسحور شدن پيامبر ذيل تفسير آن آمده، مكي است و در سال هاي اول بعثت نازل شده و سحري كه مي گويند، در سال هاي آخر در مدينه و شدت دشمني يهود و مسلمانان اتفاق افتاده است. بنابراين، پايه استناد به حديث سست مي شود. (4)
سيد قطب مي گويد: «اين گونه روايات با اصل عصمت پيامبر در افعال خود و در تبليغ رسالت منافات دارد و با اين باور كه هر گفتار و عملي از پيامبر سنت و شريعت است، نمي سازد. نيز با نفي سحر از پيامبر در قرآن و تكذيب دعواي مشركان در اين باره برخورد دارد. افزون بر آن كه بعيد است و در مورد اعتقادي نمي تواند مبنا قرار گيرد؛ بلكه در اين زمينه بايد به قرآن مراجعه كرد. روايات مربوط به مسائل اعتقادي بايد متواتر باشند. گذشته از آن که خبر واحد است. اين دو سوره، بنا بر احتمال قوي، در مكه نازل شده اند و به همین جهت، روايات يادشده بي پايه خواهند بود». (5)
بنابراین، چنین مطلبی صحت ندارد.
براي آگاهي بيش تر ر.ك: التمهيد، ج 1، ص 163 - 169.
پی نوشت ها:
1. شيخ طوسي، التبيان في تفسير القرآن، ج 10، ص 434، دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1390ق.
2. اسراء (17)، آیه47.
3. طبرسي، مجمع البيان، ج 10، ص 568، المكتبه الاسلاميه، تهران، 1383ش.
4. مراغي، احمد مصطفي، تفسير مراغي، ج 30، ص 268، دار الفكر، مصر.
5. سيد قطب، في ظلال القرآن ،ج 8، ص 710؛ بر گرفته از: نقد شبهات پيرامون قرآن كريم، محمد هادي معرفت، ص 275، ناشر موسسه فرهنگي تمهيد، 1385ش.