با سلام,
من سه سال نامزد بودم البته عقد کرده بودیم نه صیغه. بعد از 3 سال خانواده هامون باعث شدند ما از هم طلاق بگیریم ولی بعد از طلاق من و نامزدم باز با هم پنهانی حرف میزنیم و همدیگرو می بینیم و همدیگرو دوست داریم و میخواهیم دوباره با هم ازدواج کنیم. می خواستم بدانم آیا رابطه ی ما بدون عقد حرام است؟ و ایا ما میتونیم خودمان صیغه محرمیت بخوانیم و بعد از خواندن صیغه تا چه حد میشود با همدیگر رابطه برقرار کرد. با تشکر از شما و سایت مفیدتان.

پرسشگر گرامی با سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مركز
1- در فرض سؤال كه با طلاق شرعي از هم جدا شده ايد، با هم نامحرم هستيد . تمام احكام نامحرم را بين خود رعايت كنيد . هر نوع ارتباط بين شما اگر با قصد لذت باشد، حرام است.(1)
2- در صورتي كه دختر هنوز باكره باشد، بدون اجازه پدر دختر نمي توانيد با هم صيغه محرميت بخوانيد و اذن پدر دختر شرط مي باشد.(2)
البته اگر شما با هم قصد ازدواج دائم داريد و مصلحت شما هم در ازدواج است و پدر تان بدون جهت مخالفت مي كند ، اذن پدر ساقط است . با هم عقد دائم بخوانيد و زندگي را شروع كنيد. عقد صحيح است. اما اگر ازدواج موقت باشد ،به مصلحت شما نمي باشد و اذن پدر ساقط نمي شود.(3)
3- اگر در زمان عقد با هم نزديكي از راه جلو يا عقب داشته ايد، هر چند به مقدار ختنه گاه يا بيش تر دخول صورت گرفته باشد ، بعد از طلاق و پيش از تمام شدن مدت عدّه، اگر شوهر شما رجوع كرده باشد ،طلاق باطل شده است و با هم زن و شوهر هستيد و نياز به عقد مجدد نمي باشد.
معناي رجوع آن است كه شوهر شما رفتاري كرده باشد كه از آن رجوع به زوجيت حساب شود ،مانند آن كه گفته باشد : از طلاق پشيمانم و مي خواهم با هم زن و شوهر باشيم يا همديگر را بوسيده باشيد و هركاري كه رجوع به زوجيت حساب شود، انجام داده باشید که طلاق باطل است و زن و شوهر هستيد. چنانچه هنوز در عده طلاق باشيد ،شوهرتان مي تواند رجوع كند و بگويد كه شما را دو باره زن خود قرار داده است، طلاق باطل مي شود ( البته در صورتی که طلاق رجعی باشد).(4)
اما اگر در زمان عقد نزديكي از راه جلو يا عقب نداشته ايد، طلاق شما بائن حساب مي شود و حق رجوع هم ساقط است . بعد از طلاق با هم نامحرم هستيد ، ولی می توانید مجددا با هم ازدواج کنید.(5)
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم .
پي نوشت ها:
1. امام خميني، توضيح المسائل، مسأله 2433-2435.
2. همان ،مسأله 2376.
3. امام خميني، تحرير الوسيله، ج2، كتاب النكاح، اولياء العقد، مسأله 2، ص 242.
4.همان، مسأله 2524و2525.
5. همان، مسأله 2522.