باسلام خدمت شما بنده طلبه هستم و میخواهم تحقیقاتی را انجام دهم لذا میخاستم بدانم دلایل حق بودن شیعه نسبت به اهل سنت و دیگر فرقه های ضاله چیست ؟؟؟
با سلام و عرض تبريک فرا رسيدن سال نو و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
مهم ترین اختلاف بین شیعه و دیگران مسئله امامت است و سایر مسایل در واقع پیامد اختلاف بر سر این مسئله بوده و هست؛ در این رابطه تفصیل مطلب را باید در منابعی که در پایان معرفی می شود، جستجو نمود ولی عجالتا باید گفت :
بر اساس اعتقاد به اهل بیت که شیعه آن را پذیرفته است، می گوید: پیامبر(ص)، حضرت زهرا(س)، امام علی(ع)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع) و نه امام از فرزندان امام حسین(ع) تا حضرت مهدی(عج) از موهبت عصمت بهره مندند. آنان الگوهای شایسته و انسان های کاملی هستند که از گفتار و کردار آنان می بایست اسلام را شناخت. اسلام را می بایست از دریچة سنت آنان نگریست و تفسیر صحیح از اسلام و احکام و قواعد و اعتقادات اسلام، از طریق آنان درست است و هر تفسیری که آنان ارائه نمودند، درست است باید آن را پذیرفت. بر این اساس شیعه به مرجعیت دینی امامان خود معتقد است و اهل سنت آن را قبول ندارد.
طبیعی است آنانی که حجیّت سخنان امامان(ع) را قبول ندارند، در شناخت اسلام (هم در بعد جهان بینی و هم در بعد ایدئولوژی) با شیعیان تفاوت داشته باشند. از اعتقاد و عدم اعتقاد به امامت و پیشوایی اهل بیت در امور دین، در میان مسلمانان در حوزه های فردی و اجتماعی مسلمانان نمودهای فراوانی دارد که به روشنی در حوزه فرهنگی شیعه و سنی خود را نشان می دهد.
بر اساس اعتقاد بسیاری از اهل سنت به عدالت و تنزیه صحابه، آنان بدون این که دربارة یکایک صحابه تحقیق کنند، تمامی روایات صحابه را می پذیرند، این رویکرد موجب می شود روایاتی را که از دیدگاه شیعیان فاقد اعتبار و حجیّت است، بپذیرند و به آن عمل کند.
پذیرش بی چون و چرای روایات صحابه که ریشه در اعتقاد به تنزیه و عدالت صحابه دارد، موجب پیدایش تفاوت ها و اختلافات در حوزة فرهنگی مسلمانان بین دو شاخة شیعه و سنی می گردد.
در موضوع امامت و مفهوم آن نیز اختلاف اساسی میان شیعه و اهل سنت وجود دارد. اهل سنت امامت را به عنوان رهبری اجتماع قبول دارند، ولی امامت به معنای مرجعیت دینی و به معنی ولایت را نمی پذیرند.
اهل تسنن برای هیچ کس حتی برای ابوبکر و عمر و عثمان چنین منصبی را قائل نیستند، از این رو عصمت را در امام و خلیفه لازم نمی دانند، ولی شیعه امامان خود را معصوم از خطا می دانند.
از این رو اختلاف سنی و شیعه در بحث امامت ریشه ای زیرا آن چیزی که شیعه به نام امامت معتقد است، غیر از آن چیزی است که آن ها به نام امامت معتقدند.
آن چه اهل تسنن به نام امامت معتقدند، یک شأن دنیایی امامت معتقدند. امام همان حاکم میان مسلمین، فردی از افرادی مسلمین که باید او را برای حکومت انتخاب کنند. آن ها بیش از حکومت بالا نرفتند، ولی امامت در شیعه مسئله ای است مقارن نبوت و بلکه از بعضی از درجات نبوت بالاتر است».
بر این اساس امامت از نظر شیعه جزء اصول دین است، ولی نزد اهل سنت از فروع دین محسوب می شود، زیرا امامت از منظر اهل سنت در حد رهبری سیاسی مسلمانان بعد از پیامبر است.
در این صورت یک مسئلة فرعی مثل نماز خواهد بود، اما امامت در شیعه مفهومی است نظیر نبوت. در حقیقت ولایت ادامه نبوت است. این از رو باید در کنار نبوت به عنوان یکی از اصول دین مطرح گردد.
اختلاف اصلی دیگر در منابع استنباط احکام اسلامی است.
اهل سنت در کنار کتاب و سنت و اجماع،اجتهاد صحابه را نیز به عنوان یکی از منابع اصلی شناخت و تعیین احکام بر شمردهاند که منظور از اجتهاد،عمل به رأی است. نزد شیعه و اهل بیت، قرآن و سنت دو منبع اساسی برای احکام الهی است و قیاس و عمل به رأی و اجتهاد جایگاهی ندارد.
اختلافات کم کم از هنگام رحلت پیامبر به بعد شکل گرفت. اولین اختلاف در مسئله ولایت و خلافت بعد از پیامبر(ص) بود که ریشة بسیاری از اختلافات در این مسئله قرار دارد. برخی از اختلافات در فروع و احکام دینی در زمان چند خلیفة اوّل پدید آمد، مانند نماز «تراویح» که در شب های ماه رمضان نمازهای مستحبی را اهل سنت به جماعت می خوانند. این از سنت عمر برخاسته است وبه عنوان اجتهاد عمر به رسمیت شناخته شد.این مسئله در زمان امام علی(ع) وجود داشت. حضرت به مبارزه با این عمل بدعت آلود پرداخت، ولی مردم آن را نپذیرفتند. کوتاه سخن این که اختلافات بعد از پیامبر(ص) تدریجاً در بستر زمان شکل گرفته است. و در آغاز وجود نداشت. البته اختلافات دیگری نیز در مسائل جزئی و امور عبادی وجود دارد، مانند نحوه وضو گرفتن، نحوه نماز خواندن که همه به همان مبانی بر می گردد که توضیح داده شد.به جهت رعایت اختصار از ذکر یکایک اختلافات خودداری می کنیم و تنها باید به این نکته اشاره شود که:
دلایل شیعیان بر حقانیت مذهبشان و اینکه علی و یازده امام معصوم علیهم السلام امامان بر حقاند و اعتقاد بر امامت آن ها واجب است، غیر از آیات قرآن، روایات فراوانی است که از رسول خدا نقل شده؛ مثلاً ابن عباس از رسول خدا پرسید:امامان پس از شما چند نفرند؟فرمود: به عدد حواریان عیسی و اسباط موسی و برگزیدگان بنی اسرائیل، امامان پس از من دوازده نفرند. نخستین آنان علی ابن ابی طالب است . پس از او دو سبط من حسن و حسین. پس از وفات حسین فرزندش علی . پس از وفات علی، فرزندش محمد، پس از او فرزندش محمد، سپس جعفر، بعد موسی و پس از او فرزندش علی، پس از او فرزند محمد،سپس علی و پس از او فرزندش حسن و پس از او حجت. (1) یکی از علمای بزرگ اهل سنت جناب حافظ سلیمان قندوزی در این رابطه می گوید :
احادیثی که دلالت میکند جانشینان پیامبر دوازده نفرند ، از راه های فراوان نقل شده و به حد شهرت رسیده است . با گذشت زمان دانسته شد که مقصود رسول خدا از این سخن خود، امامان دوازدهگانه از اهل بیت و عترت اویند، زیرا نمیتوان این حدیث را بر جانشیان پس از او از اصحابش حمل کرد، چرا که تعداد آنان از دوازده نفر کمتر است. همچنین نمیتوان آن را برحکّام اموی تطبیق کرد، زیرا آنان از دوازده نفر بیشترند و غیر از عمر بن عبدالعزیز، همه آنان مرتکب ظلم آشکار بودند. نیز آنان از بنی هاشم نیستند، در حالی که پیامبر(ص) فرموده است:
«آنان همگی از بنی هاشماند» و نمیتوان آن را بر حکّام بنی عباس حمل کرد، زیرا تعداد آنان نیز از دوازده نفر بیشتر است، بنابر این راهی جز این نیست که بر امامان دوازدهگانه از اهل بیت پیامبر(ص) حمل شود، چرا که آنان داناترین، بزرگوارترین و با تقواترین مردم اهل زمان خود بودند و نَسَب آنان از همه برتر بود و نزد خدا گرامیتر بودند. (2)
گفتنی است آنچه در برخی آیات به اشاره در روایات پیامبر (که در منابع شیعی و سنی به تفصیل و تصریح) درباره حقانیت اهل بیت (ع) آمده، با روش محبتآمیز از راه درست و به دور از تعصب برای برادران اهل سنت بیان شود، حقیقت برای آنان روشن میگردد، در نتیجه به حقانیت راهی که شیعیان رفتهاند، پیخواهند برد. از این رو در طول تاریخ بسیاری از علمای بزرگ سنی بر اثر مطالعه و تحقیق و در پی برخورد با علمای شیعه، به حقانیت مذهب تشیع رسیده،با ایمان راسخ شیعه شدهاند و در راه تبلیغ تشیع همت گماشتهاند. از آن جمله دکتر محمد تیجانی تونسی است که از علمای متعصب سنی مالکی مذهب بود، ولی در پی سفرهایی که به نجف داشت و با برخی علمای بزرگ چون شهید محمدباقر صدر ملاقات نمود، به تدریج به حقانیت شیعه رسید و شیعه شد و کتابهای متعددی دربارة حقانیت شیعه با استفاده از منابع روایی اهل سنت نوشته.
در این باره کتاب «چگونه هدایت شدم» بسیار شیرین و خواندنی است. آن را مطالعه بفرمایید. در این جا تنها به عنوان نمونه به یکی از استدلالهای ایشان بر حقانیت شیعه اشاره میکنیم که یکی از بهترین راههای اثبات حقانیت شیعه در هر زمان و برای هر کس است. ایشان برای اثبات حقانیت شیعه گفته است: رسول خدا (ص) فرمود: «یوشک أن یأتی رسول ربّی فأُجیبَ وإنّی تارک فیکم الثقلین أوّلهما کتاب الله فیه الهدی والنور وأهل بیتی اُذکّرکم الله فی أهل بیتی اُذکّرکم الله فی أهل بیتی؛ (3) در آیندهای نه چندان دور دعوتِ حق را لبیک خواهم گفت و در بین شما دو امانت گرانبها باقی مینهم: یکی کتاب خدا که در آن هدایت و نور است، و دیگری اهل بیتم. شما را به پیروی از اهل بیت خود سفارش میکنم، شما را به پیروی از اهل بیت خود سفارش میکنم».
اگر در این روایت شریف (که همة صحاح اهل سنت آن را نقل کردهاند) با دقت بنگریم، میبینیم تنها شیعه است که این دو امانت گرانبها (کتاب خدا و عترت پاک) پیروی میکند.
معنای عترت در روایت ثقلین این میشود که به اهل بیت رجوع کنید، تا سنت مرا به شما بیاموزند، زیرا آنها منزه و به دور از دروغ میباشند و خدا با آیة تطهیر، آنان را از پلیدیها به دور دانسته است.
قرآن کریم با چندین وجه قابل تفسیر و تأویل است. برای درک مفاهیم و معارف آن باید به کسانی که در دانش بیمانند هستند و به گفتة رسول خدا، به اهل بیت پیامبر رجوع کرد.
شیعیان در همه مسایل به پیشوایان معصوم و اهل بیت رسول خدا مراجعه مینمایند و آن گاه که در زمینهای روایت یا آیة روشنی نیامده باشد، به اجتهاد میپردازند، ولی اهل سنت در همه چیز (چه در تفسیر قرآن و چه در شرح سنت و معنا و تفسیر آن) به صحابه رجوع میکنند و از آنان پیروی مینمایند و به دلیل عدم عصمت در صحابه، اعتماد به گفته آنان کار دشوار است. (4)
در روایت دیگر رسول خدا فرمود: «انّما مَثَل أهل بیتی فیکم مثل سفینة نوح مَنْ رکبها نجا و مَنْ تخلّف عنها غَرق؛ (5) اهل بیت من چون کشتی نوح در میان امت است. هر کس بر کشتی سوار شد، نجات یافته و آنان که خودداری کنند، غرق خواهند شد». انگیزهای که آنان به کشتی تشبیه شدهاند، این است که هر کس جهت سپاس از نعمت پروردگار به آنان عشق بورزد و آنها را بزرگ بدارد و از اندیشمندان آنان رهنمود بگیرد، از تیرگیها و ظلمت و مخالفتها رها میگردد اما هر کس از آن سرپیچی کند، در دریای کفران نعمت و در وادی سرکشی و طغیان غرق و نابود خواهد شد. (6)
کتاب های ذیل برای مطالعه و تحقیق توصیه می شود:
1. علامه سید شرفالدین، المراجعات، ترجمه علیاصغر مروج خراسانی؛
2. علامه سید مرتضی عسکری، معالم المدرستین؛
3. مرتضی فیروز ابادی، فضایل الخمسه من صحاح السته؛
4. محمد تیجانی، آنگاه هدایت شدم.
پینوشتها:
1. بحار الانوار، ج 36، ص 286، حدیث 107، نشر دار الاحیاء لتراث العربی، بیروت، 1403ق.
2. شیخ سلیمان قندوزی، ینابیع المودة، ص 446. نشر العلمیه قم بی تا .
3. علی متقی کنز العمال، ج 1، ص 178، ح 898.نشر موسسه الرساله بیروت 1413 ق .
4. محمد تیجانی راه یافتگان، ص 190، بوستان کتاب، قم، 1382ش.
5. بحرانی سید هاشم ، البرهان ،ج1 ، ص 229، نشر، بنیاد بعثت ، تهران 1416 ق ؛ ابن مشهدی ، کنز الدقائق ، ج2 ،ص 18-19 ، وزارت ارشاد ، تهران 1368ش ؛ عروسی حویزی ، نور الثقلین ق، ج1 ، ص 82-83، نشر اسماعیلیان، قم ، 1415 ق؛ سیوطی ، در المنثور ، ج1 ، ص 71 ، نشر، کتابخانه آیت الله مرعشی ، قم 1404.
6. محمد تیجانی، راه یافتگان، ص 202. نشر پیشین .