سلام.
بنده مدتی بود که با دختری به قصد ازدواج آشنا شدم . رابطه ما بیشتر تلفنی بود. خانواده هامون هم از این رابطه مطلع بودند. ما هر 2 تامون آدمای مذهبی بودیم و مراقب رابطمون بودیم. حدود چند ماهی با همدیگه رابطه داشتیم. و خیلی بهمدیگر وابسته شده بودیم. و بهمدیگه قول ازدواج داده بودیم و عهد کردیم که بغیر از همدیگه با هیچکس ازدواج نکنیم. همه می دونستن.
ولی بعد از مدتی دختره بهونه گیری میکرد و میگفت که ما بدرد هم نمی خوریم درحالیکه مشکل خاصی بین ما نبود.
تا اینکه از من جدا شد. بعد فهمیدم که براش خواستگار اومده و ازدواج کرده.
و من ضربه روحی خیلی شدیدی خردم.
آیا بنظر شما این دختر که به من قول داده بود ، و به قولش عمل نکرده مرتکب گناه شده؟یا اون حق انتخاب داشته چون ما رسما و قانونا هیچ تعهدی نداریم فقط کلاماً به همدیگه قول دادیم.
آیا درجه این جور گناه ها چیه که باعث شکستن دل یک آدم میشه؟
با تشکر از جوابتان.
با سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز
در نامه خود ماجراي رابطه عاطفي خود با دختري را بيان کرديد که در نهايت با عهد شکني دختر پايان يافته است. عهد شکني در روابط براي طرف مقابل واقعا سخت و دردناک است؛ لذا تا حدودي طبيعي است که دچار دلشکستگي شويد. اما با در نظر گرفتن برخي نکات ميتوانيد قلب شکسته خود را ترميم کرده و خود را مهياي حوادث آينده کنيد.
در ادامه سه نکته مهم ذکر ميکنيم که توجه به آن ها مي تواند مفيد باشد:
الف) مناسب است ريشه اشتباهات خود را بازنگري کنيد تا در آينده دوباره دچار چنين مشکلاتي نشويد.
يکي از ريشه های اين اشتباه ايجاد رابطه عاطفي قبل از ازدواج با دختر است.
به نظر ما وجود اينگونه روابط قبل از ازدواج - که به حد وابستگي عاطفي برسد - اصلا خوب نيست و ميتواند آثار بدي داشته باشد.
دوست گرامي ! با توجه به صحبت هاي شما و با در نظر گرفتن اينکه هر دو در سن جواني و بروز عواطف قرار داريد ، به نظر ميرسد که ارتباط شما با دختر به وابستگي عاطفي رسيده بوده است.
رابطه اي که بيشتر بر اساس عواطف شکل گرفته و شناخت دقيقي و کاملي پشت آن نباشد، نميتواند براي هميشه مستحکم بماند. وابستگي عاطفي ممکن است نگذارد عيوب همديگر را ببينيد و در نتيجه تصميمات عجولانه بگيريد. به هر حال اين را مدنظر داشته باشيد که بعد از فروکش کردن عواطف کم کم عيب ها ظاهر شده و باعث اختلاف ميگردد.
برادر گرامي !
درست است که دختر مورد نظر به شما قول داده بود؛ ولي يادتان باشد که به احتمال زياد ايشان در شرايط عاطفي اين کار را انجام داده بوده به طوري که بعد از فروکش کردن عواطف به هر دليلي شما را مناسب خودش نميداند و تصميم ميگيرد با فرد ديگري ازدواج کند.
ب) نکته ديگري که لازم است متذکر شويم اين است که: به هر حال خوب يا بد ، رابطه شما با دختر قطع شده است؛ خوب است به جاي فکر کردن به گذشته با استفاده از تجربه هايي که کسب کرديد به فکر آينده باشيد. هر چه بيشتر به گذشته فکر کنيد بيشتر عذاب ميکشيد و روحيه افسرده اي پيدا ميکنيد. با روح افسرده نميتوانيد موفقيتهاي آينده را کسب کنيد از اين رو بهتر است از شکست قبلي به عنوان تجربه استفاده کرده و در انتخاب آينده خود بيشتر دقت کنيد.
با توجه به اين مسئله سعي کنيد از اين به بعد رابطه عاطفي با دختری قبل از عقد ايجاد نکنيد؛ بلکه اگر احيانا خواستيد با دختري ازدواج کنيد، براي بدست آوردن شناخت، بهتر است تحت نظر بزرگان و با مشورت آنان ملاقات هاي محدودي با دختر داشته و گفتگوهاي ضروري و مهم را - که مربوط به زندگي مشترک است - مطرح کنيد تا شناخت کاملتري بدست آوريد.
ج) دوست گرامي با توجه به نامه ایی که فرستادهايد، احساس ميشود فکر شما نسبت به اين قضيه درگير است، براي اينکه بتوانيد از اينگونه ناکاميها و وابستگي عاطفي، زودتر رها شويد، بهتر است به نکات و توصيههايي - که در ادامه امده است - توجه فرماييد:
1. يکي از راه هاي خلاص شدن از اين گونه افکار اين است که او را ببخشيد و از اين مسئله رد شويد و الا اگر بخواهيد روي آن تمرکز داشته باشيد، افسردگي به شما روي خواهد آورد. در ضمن يادتان باشد که بخشش از بزرگان است نه نشانه ضعف.
2. به اين واقعيت توجه داشته باشد که به هر حال موردي که به آن اشاره کرديد، از شما روي گردانده و به ديگري علاقه پيدا کرده است ؛ بنا بر اين جا دارد اندکي به جاي انديشيدن به ايشان به اين مسئله فکر کنيد که علاقه به او يا فکر کردن به نامردي او، چه سودي براي شما دارد؟ الا اين که فرصتهاي عالي را از شما سلب کرده و بيش از پيش متضرر ميشويد.
3. به خود تلقين کنيد که: «من نبايد علاقه و عواطف خود صرف کسي کنم که با من ازدواج نکرد، من بايد اين علاقهها و عواطف را براي زندگي آينده خودم حفظ کنم» .
4. هر موقع احساس کرديد ذهنتان به فکر او مشغول شده است، با قاطعيت به خود بگوييد: « بسه ديگه ! » و مشت خود را به زمين يا ميز زده و تغيير حالت دهيد.
مواقعي که فکر آن دختر شديداً شما را اذيت ميکند، سعي کنيد با انجام کارهايي عملي از قبيل تلفن کردن به آشنايان و صحبت با آن ها، نگاه کردن به فيلم جذاب و آموزنده، رفتن به بيرون و ملاقات با دوستان و ... حواس خود را پرت کنيد.
5. روابط دوستانه و اجتماعي خود را با افراد بانشاط و مذهبي بيشتر کنيد.
6. تا حد امکان از تنهايي و بيکاري دوري کنيد. و دز زندگي خود ورزش، تفريح و مسافرت را فراموش نکنيد.
7. توجه به نماز و امور عبادي - معنوي ( مخصوصا اموري که زودتر لذت آن را احساس ميکنيد مثل: تفکر در نعمت هاي الهي، در دل کردن صميمانه با خدا، کمک به فقير با دست خود و ...) سعي کنيد تدريجا عشق حقيقي به خدا را وارد قلب خود کرده و عشق دختر مورد نظر را دل خود بيرون کنيد.
8. زوايه ديد خود را نسبت به اين مسئله مقداري تغيير دهيد.
شما فقط از اين زوايه نگاه نکنيد که دختر نامردي کرده و با کس ديگر ازدواج کرده است؛ بلکه از سوي ديگر شما بايد خوشحال باشيد که دختر عدم علاقه خود را قبل از عقد اعلام کرده است. اگر بر فرض با شما ازدواج ميکرد و قلبش در نزد مرد ديگري ميبود، آن موقع شرايط خيلي بدتر ميشد و امکان داشت دچار شکست هاي بزرگتری شويد. لذا بهتر است مقداري زوايه ديد خود را نسبت به اين مسئله تغيير دهيد.
چه بسا ممکن چيزي را بد بدانيد؛ ولي در واقع خير باشد: «... كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ ؛ چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آن كه خيرِ شما در آن است. و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آن كه شرِّ شما در آن است. و خدا مىداند، و شما نمىدانيد» .