سلام میکنم خدمت همه ی اونهایی که به سمت خدا میرن و با سمت خدامیرن سوال من رو لطفا خانم نیلچی زاده جوابگو باشن ممنون-اینکه همیشه میگن ازدواج در سن پایین خوبه آیا بهتر نیست که بگن ازدواج درسن مناسب هرکس خوبه مثلاتوی شهر ما یکی از شهرستانهای اصفهان ازدواج در سنین 14تا20 سالگی باب شده که به نظر من سن کمی است .من اعتقاددارم ازدواج درسنی که جوان تاحدودی با زندگی آشنا شده مناسب است _مثلا سن 21تا23سالگی -برای دخترها آیا اعتقاد من غلط است؟

پرسشگر گرامی با سلام سپاس از ارتباط تان با این مرکز
متأسفانه خانم نیلچیزاده با این مرکز در ارتباط نیستند . ما پاسخگوی پرسش شما می گردیم.
ما هم مثل شما معتقدیم که ازدواج در سن مناسب هر کسی خوب و منطقی است . ازدواج زود هنگام و دیر هنگام مطلوب نمی باشد.
اصولاً نمی توان یک سن مشخصی را برای ازدواج همه افراد معین کرد ، چرا که افراد با هم تفاوت دارند .تفاوت ها باعث می شود که زمینه های ازدواج در افراد، متفاوت و مختلف گردد ،به نحوی که در یک سنی برخی افراد زمینه ها و شرایط ازدواج را دارند و برخی دیگر ندارند .به همین خاطر نمی توان برای همه افراد یک نسخه واحد پیچید و بر فرض مثال گفت که همه باید در فلان سن مشخص ازدواج کنند. البته اگرچه نمی توان سن مشخصی را برای ازدواج مشخص کرد ،ولی از آن جا که هر چیزی فصلی دارد ،برای ازدواج هم فصلی معین نموده و آن را دهه سوم زندگی تعیین کرده اند ؛یعنی فصل ازدواج بین 20 تا 30 سالگی است .
بهتر است ازدواج در این فصل واقع شود ، چون اولاً شور و حال جوانی در این فصل بیش تر است . ثانیاً از لحاظ پزشکی ثابت شده است که باوری و تولید مثل در این سنین بهترین نتیجه را دارد . همسران و فرزندان از سلامت بیش تری برخوردارند.
برای ازدواج و شروع زندگی یک سری زمینه ها و شرایطی لازم است و آن حداقل و حداکثری دارد، یعنی اینکه برای ازدواج، حداقل باید دختر و پسر به بلوغ جنسی رسیده باشند ،چون یکی از اهداف ازدواج تداوم نسل نوع انسان است. طبیعتاً وقتی این مهم تحقق پیدا می کند که دختر و پسری که باهم ازدواج می کند، قابلیت باروری و تولد مثل را داشته باشند و قابلیت بعد از بلوغ جنسی حاصل می گردد.
بنابراین حداقل شرایط ازدواج، برخورداری دختر و پسر از بلوغ جنسی است. اما آیا تنها بلوغ جنسی می تواند عامل موفقیت و خوشبختی و شادکامی دختر و پسر را فراهم آورد؟ پاسخ کاملاً مشخص است که خیر، تنها بلوغ جنسی نمی تواند تضمین کننده ازدواج موفق باشد ،بلکه عوامل دیگری مثل بلوغ عقلی، اجتماعی،اخلاقی، مالی و... هم لازم است که وقتی آن عوامل در کنار بلوغ جنسی قرار می گیرند ، تشکیل شرایط حداکثری را می دهند و موجبات پایداری و تداوم ازدواج را فراهم می آورند.
حال ببینیم ملاک و هنجار قرآن و اسلام برای سن ازدواج چگونه است:
ازدواج و تأسيس كانون زندگي مشترك خانوادگي يكي از بهترين و مهم ترين رسوم اجتماعي انسان هاست كه از فطرت و آفرينش ويژه آن ها مايه مي گيرد. اين نياز كه به صورت فطري در انسان به وديعت نهاده شده، تا زمان ظهور جوانه هاي بلوغ، همچنان دوران آرام و بي تحركي را پشت سر مي گذارد. اما به مجرد شروع دوران نوجواني، زمان بيداري آن فرا مي رسد . آرام آرام تمامي وجود نوجوانان را در برمي گيرد . به يكي از پرقدرت ترين نيازهاي وي تبديل مي شود. اگر اين نياز به موقع و به طور صحيح پاسخ داده شود، زمينه سلامت و بهداشت رواني انسان فراهم مي گردد. از اين رو، در آيات و روايات به اهميت ازدواج و نيز زمان مناسب آن تصريح و تأكيد شده است. از نظر قرآن، ازدواج مايه آرامش روح و روان آدمى است . از نشانه هاى رحمت و بزرگى خداوند است.
در قرآن كريم گرچه «سن» خاص و معيني براي ازدواج بيان نشده، ولي از واژگاني همچون «بلوغ»، «بلوغ حلم»، «بلوغ نكاح» و «بلوغ اشدّ» مي توان به نحوي سن بلوغ و ازدواج را به دست آورد. شايد رساترين آيه در تعيين سن ازدواج، اين آيه شريفه باشد: وَابْتَلُواْ الْيَتَامَي حَتَّي إِذَا بَلَغُواْ النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُواْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ (نساء: 6); يتيمان را آزمايش كنيد تا هنگامي كه بالغ شده و به نكاح (همسرگزيني) تمايل پيدا كنند. اگر آنان را به درك مصالح زندگاني خود آگاه يافتيد، اموال شان را به آنان بدهيد.
«بلوغ نكاح» در زماني است كه قدرت بر ازدواج پيدا كنند. شيخ طوسي در تفسير آيه مي نويسد: «معناي بلوغ نكاح آن است كه به مرحله توانايي بر همخوابگي و توليد نسل برسند.» در تفسير مراغي آمده است: بلوغ نكاح رسيدن به سنّي است كه استعداد و آمادگي ازدواج حاصل شود. نوجوان در اين حالت ميل پيدا مي كند همسر و سرپرست خانواده باشد.
از موارد ياد شده استفاده مي شود كه معيار سن ازدواج از نظر قرآن، احساس نياز به ازدواج، توانايي همخوابگي، قدرت توليد نسل و رسيدن به حدّ رشد، يعني توانايي بر تشخيص مصلحت خويش، است.
بر اساس سيره معصومان(عليهم السلام) و شواهد تاريخي، ازدواج امامان در سنين پيش از 20 سالگي بوده است. اين بزرگواران در مورد فرزندان شان نيز همين شيوه را داشتند . نوعاً قبل از 20 سالگي زمينه ازدواج آنان را فراهم مي نمودند. از آن رو كه عمل و سيره معصومان(عليهم السلام) براي ما الگو و حجت است، در تعيين سن ازدواج نيز مي توانيم سيره آن بزرگواران را به عنوان يك هنجار ديني در نظر بگيريم.
گرچه در اسلام سنّ مشخصى براى ازدواج مقرّر نگرديده است، اما احاديث منقول از پيامبر اكرم و امامان معصوم(عليهم السلام) و سيره عملى آن بزرگواران، شواهد گويايى بر اهتمام ايشان در تعجيل امر ازدواج است.
البته در روايات بدون آن كه به سن خاصي اشاره شود، ترغيب به ازدواج در آغاز جواني شده است.
تشويق به ازدواج، به خصوص در سن جوانى و كراهت اسلام از تجرّد و رهبانيت، در بسيارى از سخنان معصومان(عليهم السلام)آمده است. همچنين تجرّد و تأخير در امر ازدواج در بعضى روايات مردود دانسته، تأكيد شده است كه هيچ چيز نبايد موجب تأخير ازدواج شود، حتى فقر.
يكى از حقوق فرزند بر پدر، آن است كه پس از بالغ شدن، او را به ازدواج درآورد. در روايت ديگر، به كسانى كه صاحب دخترند، سفارش مى كند در ازدواج دختران شان تعجيل كنند. امام رضا(عليه السلام)مى فرمايد:
جبرئيل امين بر پيامبر (صلى الله عليه وآله) نازل شد و عرض كرد: اى محمّد!پروردگارت به تو سلام مى رساند و مى فرمايد: دختران باكره مانند ميوه درختان هستند . همان گونه كه ميوه وقتى مى رسد، چاره اى جز چيدن ندارد، وگرنه تابش خورشيد و وزش باد آن را فاسد مى كند، دختران باكره هم وقتى به سن بلوغ و ازدواج مى رسند، چاره اى جز ازدواج ندارند، و گرنه از گرفتار شدن به فتنه و انحراف، در امان نيستند. آن گاه رسول خدا مردم را جمع كرد و به منبر رفت و پيام پروردگار عزيز و بلند مرتبه را به آنان ابلاغ نمود.
همچنين روايت ديگرى بهترين سن ازدواج دختران را ابتداى سن بلوغ مى داند.
در مجموع، از روايات استفاده مي شود كه سن پايه براي ازدواج بعد از بلوغ است . اگر شخص احساس نياز كند، به گونه اي كه ترك آن موجب گناه شود، ازدواج در اين سن واجب مي گردد.
بنابراين، مى توان نتيجه گرفت: اسلام در الگوى مطلوب خود، پايين بودن سن ازدواج را اصل مى داند. در عين حال، مشكلات ناشى از ازدواج هاى زودهنگام را ناديده نمى گيرد . جهت رفع آن ها كوشش مى نمايد. روشن است كه با گسترش برنامه هاى آموزشى، بهداشتى و فرهنگى و نيز بهبود وضع اقتصادى مردم، بسيارى از اين مشكلات برطرف خواهند شد.
ازدواج در سن کم، با مشکلات و پیامدهایی همراه است، زیرا دختر و پسر در سن پایین از تجارب کافی برخوردار نیستند، به همین دلیل ممکن است بین آن ها درگیری‌های لفظی و غیر آن انجام گیرد . به کدورت و جدایی منجر شود. هم‌چنین در سنین کم، معیارهای کاملی در انتخاب همسر ندارند . پس از چند سال که معیارهای شناختی آن ها کامل‌تر می‌شود، متوجه می‌شوند که آن معیارها در همسرشان نیست، که گذران زندگی را با مشکل مواجه می‌کند، یا حتى گاهی خود در انتخاب، نقش چندانی ندارند . پدر و مادر برای آن ها همسر انتخاب می‌کنند که این مسئله آسیب‌های بسیاری دارد.
موضوع دیگر، تربیت فرزند است که طبیعی است دو جوان کم سن و سال و کم‌تجربه، از عهده چنین مسئولیت بزرگی بر نمی‌آیند.
در صورتی که ازدواج با مشکلات ذکر شده مواجه نشود، توصیه روایات این است که امر ازدواج زودتر انجام گیرد. نتايج تحقيقات تجربى وينچ ( Robert F.Winch ) در جامعه آمريكا نيز تا حدى با اين جهت گيرى همخوانى دارد. به گفته وى، مشكل ازدواج زودهنگام ازخود آن برنمى خيزد، بلكه برخاسته از عدم آمادگى براى پذيرش تعهدات ازدواج و نقش هاى ناشى از آن است. از اين رو، ازدواج هاى زود هنگام در دو حالت كاملاً رضايت بخش اند:
1. آن جا كه افراد نوجوان آمادگى پذيرش نقش هاى بزرگسالان را دارند.
2. آن جا كه انتظار نمى رود چنين نقش هايى را بپذيرند؛ مانند اعضاى قشرهاى مرفّع كه معمولاً از سوى والدين حمايت مالى مى شوند.
به هر حال وقتى سخن از سن ازدواج مى‏شود ، دو نكته را بايد مد نظر داشت:
1- ازدواج يك زمان صد در صد معين شده و قانون ثابتی براى همه انسان‏ها ندارد.
2- سن ازدواج علاوه بر نياز فردي، از شرايط اجتماعى و نياز نوعى نيز متأثر مى‏گردد.
در هر صورت سن ازدواج به چند عامل بستگى دارد:
1ـ از نظر فقهي براى افرادى كه به وسيله ازدواج نكردن به گناه آلوده مى‏شوند، ازدواج نمودن واجب است . بر اساس اين معيار زمان و سن خاص را نمى‏توان معرفى نمود . هر زمانى و در هر سنى كه حفظ گوهر پاكى براي فرد سخت گردد، به گونه‏اى كه على‏رغم مقدمات و رعايت اصول اخلاقى و احكام فقهى همچنان از تيررس شيطان در امان نباشد و از تهديد نفس اماره و آلوده شدن مصون نباشد، بايد ازدواج كند.
واضح است كه به محض احساس چنين حالتى نبايد به سراغ ازدواج رفت ، بلكه ابتدا بايد به سراغ كنترل خواسته‏ها رفت . در اين مورد تدابيرى را به كارگرفت . از طريق رعايت احكام فقهى و اصول و مقررات اخلاقى و كنترل رفتارى و فكرى، خواهش‏هاى زودگذر را محدود نمود . بعد از به كارگيرى اين امور اگر علاج نشد و يا كنترل به قيمت از كف نهادن تمام برنامه‏هاى زندگى و سخت شدن زندگى، ممكن و ميسور نگرديد ، بايد ازدواج نمود.
2ـ عامل دوّم رسيدن به بلوغ جنسى و رشد فكرى و اجتماعى و اخلاقى است ، يعنى هر چند كه آدمى بتواند غرائز خود را كنترل كند و خواهش هاى گذرا او را تهديد ننمايد، اما وقتى به رشد فكرى و عقلى و اجتماعى و اخلاقى دست يافت ، جهت بقاى نسل آدمى و رشد شخصيت خود و تكامل اخلاقى و معنوى خويش و رسيدن به آرامش فكري و روحي و به طور كلي بهره مندي از فوايد و آثار مثبت ازدواج ، به آن اقدام خواهد كرد.
در مسئله ازدواج علاوه بر بلوغ جنسي، نياز به بلوغ اجتماعي و عقلي است . اين موضوع در جوانان تنزل يافته است . فاصله ميان بلوغ جنسي و بلوغ اجتماعي و عقلي جوانان زياد شده است . طبعاً وقتي شرايط براي يك جوان مهيا نباشد، اقدام براي ازدواج منطقي نيست.
البته اين موضوع مي تواند در فرهنگ ها و مناطق مختلف متغير باشد . بنابراين شرايط اجتماعي و منطقه اي را نيز بايد در نظر داشت.
3ـ گاهى اوقات ، على رغم رسيدن به رشد و بلوغ لازم ، اشتغال به تحصيل يا ارائه خدمات و اهداف عالي تر و برتر موجب تأخير در ازواج مى‏شود.
به هرحال از بين عوامل بيان شده ، عامل نخست جايگاه ويژه دارد ؛زيرا در صورت بروز آن ديگر نمى‏تواند گفت مى‏خواهم درس بخوانم و رشد اجتماعى ندارم. در اين جا بايد ازدواج نمود ؛ زيرا حفظ پاكى از هر گوهرى ارزشمندتر است. حتي اگر مسئله آلودگي به گناه هم نباشد، براي برخورداري از فوايد و آثار بسيار و مثبت ديني ، فردي و اجتماعي ازدواج ، تحقق زودتر آن بهتر است . اين موضوع در روايات بسيار توصيه شده ،به خصوص براي دختران كه در صورت آمدن خواستگار مناسب ، از طرف دختر و خانواده رد نشود.
در عين حال مي توان تا رسيدن به رشد اجتماعى و اخلاقى از مادر شدن و پدر شدن جلوگيرى نمود . همين طور از بهره‏گرفتن از تجارب بزرگ ترها نبايد غفلت ورزيد.
مطرح نمودن «سن مناسب برای ازدواج» از این جهت ضرورت می‌یابد که یک ازدواج زود هنگام فاقد پختگی لازم بوده و موجب بروز مشکلاتی در زندگی می گردد؛ از سویی دیگر، ازدواج دیر هنگام می‌تواند فاقد نشاط و شادابی خواهد بود.
رسش و بلوغ جنسی به عنوان یک عامل زیستی و فیزیولوژیک، تا اندازه‌ای در تعامل با محیط آهنگ متفاوتی به خود خواهد گرفت. به همین دلیل مسأله بلوغ در مناطق گرمسیر از آهنگ و شتاب بیش تر برخوردار است. در این صورت پاسخ ما به پرسش مناسب‌ترین سنّ برای ازدواج تابعی از شرایط آب و هوایی خواهد بود؛ به گونه‌ای که منطق گرم‌سیر بلوغ جنسی(و نه بلوغ روانی یاعاطفی!) که وابستگی شدیدی به وضعیت بدنی دارد، سریع‌تر از مناطق سردسیر صورت می‌پذیرد. امّا با چشم‌پوشی از ضرورت تحقق کمال و سلامت وضعیت بلوغ جنسی در هر دو جنس، واقعاً نمی‌توان ازدواج را محدود به سن خاصی دانست؛ بلکه این مسأله بیش تر به ظرفیت شناختی افراد نسبت به کلّ هستی و زندگی مشترک و زناشویی وابسته است.
تا چنین بینشی ایجاد نگردد، هر گونه تلاش زودهنگام برای تشکیل خانواده اقدامی نامناسب به شمار می‌آيد. البته به خوبی می‌دانیم که گاهی فاصلة بین زمان عقد تا عروسی چند سال به طول می‌انجامد؛ در نتیجه، انتظار می‌رود که با تدارک دیدن آموزش مهارت‌های لازم، ظرفیت شناختی هر دو طرف نسبت به مسایل زندگی ارتقا یابد . به همین دلیل نباید آن را اقدامی زودهنگام و مایه نگرانی دانست.
البته معمولاً باید عواملی دیگر از قبیل: اشتغال به کار، اتمام دوره سربازی، و فراغت از تحصیل را بر حسب یک مورد خاصّ مورد توجه قرار داد و نیز به تصمیم گیری پرداخت. در این زمینه باید به تفاوتی که میان جوانان ساکن در روستا و شهری وجود دارد نیز توجه داشت.