پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.

سلام.من یه خواهش ازتون دارم.و خواهش من اینه:من یه سوال ازتون دارم و خواهش می کنم هم کاربران و هم مدیران سایت جواب سوالم را به ایمیلم بفرستم از شما خواهش می کنم که حتی المقدور جوابم را به ایمیلم بفرستید.و اما سوال. من تا به حال 2 بار خود ارضایی کرده ام و از لذت آن آگاهم.در برخی سایت ها نوشته شده بود که خود ارضایی ضرر های بسیاری دارد و در بعضی سایت ها مانند ویکی پدیا که سایت جامعی است نوشته شده بود که خود ارضایی هیچ ضرری ندارد و برای تخلیه جنسی فرد موثر است.همه ی شما قبول دارید که فرهنگ غرب فرهنگ پیشرفته ای است و پزشکان متخصصی را دارا هستند.چطور است که از نظر غربی ها خود ارضایی هیچ عارضه ای برای بدن ندارد ولی از نظر ما ایرانیان برای خود ارضایی طوماری از ضررات جسمی پیدا می کنیم و حتما این را هم قبول دارید که در هر کاری اگر اعتدال و میانه روی رعایت شود ضرری ندارد.نه افراط و نه تفریط.اگر من نوجوان نتوانم خود را ارضا نمایم پس باید چه جوری این از شر این غریضه جنسی خلاص شوم؟ حال اگر به نظر شما من در خود ارضایی میانه روی کنم (هر 9 روز یکبار) و فقط جهت تخلیه جنسی از آن استفاده کنم آیا مشکلات جسمی بر من حاکم می شود؟ اگر مشکلاتی دارد می شود نام ببرید لطفا منبع بیاورید و حقایق را بگویید.با تشکر باز هم تکرار می کنم لطفا جوابم را به ایمیلم ارسال کنید.خواهش می کنم کمکم کنید. آدرس ایمیل: saman.arman18@gmail.com

اگر كسي با دست يا وسايل مصنوعي به ارضاي جنسي اقدام كند، گناهكار است و اين كار را خودارضایی مي گويند. اين عمل در هر صورت حرام و از گناهان بزرگ است . هيچ يك از فقها آن را جایز ندانسته، بلكه حرام شمرده اند؛ حرمت چنين عملي از آيه "فمن ابتغي وراء ذلك فاولئك هم العادون" به دست مي آيد: كساني كه براي اقناع غريزه جنسي خود ، راهي غير از ازدواج طلب كنند، تجاوزگرند. (1)
هنگامي كه از حضرت صادق (ع) در مورد استمنا مي پرسند ، مي فرمايد: گناه بزرگي است كه خداوند در قرآن مجيد از آن نهي فرموده ، استمنا كننده مثل اين است كه با خودش نكاح زنا كرده ، اگر كسي را كه چنين كاري مي كند بشناسم ، با او هم خوراك نخواهم شد. (2)
اينكه علما با اين كار به شدت مبارزه كرده اند و در روايات از اين كار مذمت شده، به خاطر اين است كه اولاً: انسان بايد در موقع مناسب ازدواج كند ، نه اينكه از راه هاي ديگر خود را تخليه كند .
دوم: تحريم اين كار باعث جلوگيري از شيوع و افراط از اين كار مي شود. چه بسا جواناني كه به اين كار مبتلا شده و زندگي و سلامت خود را از دست داده اند. حتي برخي از اين افراد با اينكه همسر دارند ،باز دست از اين كار برنداشته و به عوارض آن مبتلا شده اند.
تحريم استمنا به صورت يك حكم و قانون كلي به نفع انسان است . تجويز اين كار توسط شرع و دين آثار زيانباري به بار مي آورد.
از آن جا که غريزه جنسي يكي از نعمت هايي است كه خداوند در اختيار انسان قرار داده ، وجود اين تمايل و احساس دروني نه تنها مضر نيست ، بلكه مفيد است ، ولي بايد تعديل شود.
راه صحيح ارضاي غريزة جنسي، ازدواج است. رسول خدا (ص) مي فرمايد: "اي گروه جوانان،‌ هر يك از شما كه قدرت ازدواج دارد، حتماً اقدام كند، زيرا اين بهترين وسيله است كه چشم را از نگاه هاي آلوده و عورت را از بي عفتي محافظت مي كند". (3)
اگر ازدواج فعلاً براي شما ميسر نیست، قرآن مجيد راه مقابله با طغيان غريزه جنسي را خويشتن داري و عفت پيشگي مي داند: "آن ها كه امكان ازدواج ندارند، بايد عفت پيشه كنند تا خداوند آنان را به فضلش بي نياز كند". (4)
تسلط بر نفس و حفظ عفاف و تعديل غريزه جنسي، كار بسيار دشواري است كه نياز به مقاومت سرسختانه دارد. امام علي (ع) مي فرمايد: "شهوت ها و خواسته هاي نفساني،‌بيماري هاي كشنده هستند . بهترين داروي آن ها، صبر و پايداري در برابر آن ها است". (5)
معمولاً نياز جنسی در ايام نوجواني و بلوغ بر اثر ترشح هورمون هاي جنسي و تغييرات فيزيولوژيكي و رواني كه در فرد به وجود مي آيد، پديدار مي شود، ولي به دليل فراهم نبودن ساير شرايط ازدواج مانند بلوغ فكري، اجتماعي و اقتصادي در بيش تر افراد با كمي تأخير ارضا مي شود. به دلايلي ممكن است بعضي از جوانان در ارضاي اين نياز دچار انحراف جنسي شوند و از طريق نامشروع بخواهند اين نياز طبيعي را ارضا كنند. يكي از راه هاي انحرافي كه عوارض رواني- جسماني بسيار نامطلوبي به دنبال دارد، مبتلا شدن به خودارضايي است.
آنچه از برخی سكسولو‍يست های غربی از خودارضایی به عنوان روند طبيعي تخلیه جنسي بيان شده، درست نمی باشد زیرا:
اولاً: برخی از آن ها سعي دارند انحراف هاي جنسي را به صورت يك نظريه علمي يا نياز طبيعي معرفي نمايند . در اين راستا حتي براي همجنس بازي و خشونت هاي جنسي و مانند آن نيز نظريه علمي دست و پا مي كنند.
دوم: اگر اين نظريه درست هم باشد ، مربوط به اوايل بلوغ و آن زماني است كه به جهت عدم آگاهي كامل نوجوان ، يا حس كنجكاوي و تحريك جنسي و مانند آن ، ناخود آگاه به سوي ارضاي جنسي با خود كشيده مي شود ، اما مطمئناً تداوم اين حالت و عادت كردن به آن ، يك نوع بيماري است.
سوم: علی رغم پیشرفت های چشمگیر دانشمندان غربی در زمینه های گوناگون، خصوصاً پزشکی باید عرض کرد که آنان هنوز از بسیاری از اسرار طبیعت و علوم مختلف آگاهی ندارند؛ بارها اتفاق افتاده که نظریه ای را در زمانی تایید کرده اند، ولی پس از گذشت زمانی دیگر، آن نظریه را ابطال کرده اند . این همه به جهت محدود بودن علم و آگاهی انسان از رموز طبیعت است . حال با این وصف چه کسی از خالق هستی به جهان هستی عالم تر است؟ بدون شک خدا و رسولان او عالم ترند و نظريات بیان شده از جانب خداوند از اتقان و صحت برخوردار است . جای هیچ شک و شبهه ای باقی نمی ماند. اگر چه علم امروز هنوز نتواند آن را تایید کند. اما بارها اتفاق افتاده که دانشمندان با تحقیق و بررسی در آخر به نظر مطرح شده از جانب خداوند رسیده اند.
پس با این که ما هم اذعان داریم که در برخی جهات دانشمندان غربی متخصص تر هستند، ولی نظر آن ها را مصون از اشتباه نمی دانیم . در جايی که خداوند- از آن جا که خالق انسان و هستی است و نسبت به او شناخت دقیق دارد- نظری بدهد ، نظر او بر نظر همه اندیشمندان جهان برتری و اولویت دارد و نظر او مقدم است.
چهارم: در نامه هاي بسياري كه از طرف بيماران جنسي با اين مركز صورت گرفته ، افراد از عواقب دردناك خودارضایی در رنج و عذاب هستند . از ما براي حل اين مشكل و ترك خود ارضايي كمك خواستند.
مشكلاتي كه براي خودارضایی ذكر مي شود ، بر گرفته از نامه ها و با مراجعه به كتاب هايي است كه از طرف كارشناسان نوشته شده است . همه اين مشكلات صرف نظر از مشكل اخلاقي و ديني است كه در اين موضوع وجود دارد . اصولاً گناه بودن آن نيز در دين به جهت همين مشكلات و مشكلات متعدد پنهان اين مسئله است.
مطمئناً خداوند كه آگاه به نيازهاي انساني و عوامل سعادت و سلامت انساني است ، تنها چيزي را كه زيان آور براي جسم و روح و روان است ، حرام مي داند ، اگر چه ما از بسياري از آن ها به جهت عدم پيشرفت علم و دانش ، يا عدم توجه آگاه نباشيم.

پي نوشت ها:
1. مؤمنون(23)آيه 7.
2. وسائل الشيعه ،ج 18،ص 575.
3.مكارم الاخلاق، ص 100.
4.نور(24) آية33.
5.غررالحكم، ج 1، ص 72.