بسمه تعالي
با سلام
قبل از هر چيز از طرح چنين سوالاتي پوزش ميطلبم
1 : نشانه ي تحريك شهواني ، نعوظ آلت مي باشد؟ يا ممكن است تحريك شويم و نعوظ رخ ندهد؟

2 : نعوظ يعني بزرگ شدن آلت همراه سفت شدن آلت ؟ يعني سفت شدن آلت بدون بزرگ شدن آلت يا برعكس ، يعني بزرگ شدن بدون سفت شدن نيز ميتواند نعوظ باشد؟

3 : ما كه آخر نفهميديم رنگ مني چه رنگي است ؟! سفيد يا بي رنگ ؟ اگر سه شرط خروج مني برقرار باشد و مايعي كه از مجاري ادرار خارج شود بي رنگ باشد آيا آن مايع ، مايع قبل از مني است يا خود مني؟يعني اينكه : چون شرايط خروج مني اتفاق افتاده ، با اين وجود آيا مني از كيسه ي مني خارج شده و در مجاري ادرار است و هنوز از مجاري ادرار خارج نشده و آن مايع بي رنگ مني نيست؟يا اينكه خير؟آن مايع بيرنگ كه ديده شده همان مني است؟!
علت طرح سوال :
بنده در برخورد با بعضي مسايل مثلا حتي نگاه كوتاه به نامحرمان در خيلي مواقع حالتي برايم پيش ميايد كه به تبع آن احساس خروج مايع و سست شدن بدن به بنده دست ميدهد ، البته آلت بزرگ نمي شود و فقط سفت ميشود ،و يا اينكه حتي هنگام استبرا آلت بزرگ شده ولي سفت نمي شود و همان حالات ذكر شده اتفاق مي افتد ، حال نميدانم آيا
" شهوت " باعث چنين مسا له اي مي شود يا " ترس از شهوت " يا " وسواسي " يا
" بيماري " ، در نتيجه تكليف خود را نميدانم كه جنب شده ام يا نه؟ و از آنجا كه در مورد نجسي و پاكي وسواس مي باشم اين موضوع شدت مي يابد.
لطفا مرا راهنمايي نماييد
با سپاس فراوان

پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباط تان با این مرکز
1-یکی از نشانه های تحریک، نعوظ آلت می باشد. البته گاهی ممکن است تحریک صورت گیرد و در عین حال نعوظی نباشد.
2-نعوظ به معنای بلند شدن آلت مردانگی است(1). قطعاً بلند شدن آلت همراه سفتی آن می باشد. گرچه ممکن است سفتی آن کم یا زیاد باشد.
3- منی به رنگ سفید کمرنگ و دارای چسبندگی می باشد. در هنگام خارج شدن نشانه هایی دارد که هرگاه این نشانه ها را داشته باشد منی می باشد.
نشانه های خروج منی در مردانی که مریض نیستند، سه تا است:
الف: با جستن و پرش خارج می شود.
ب: همراه با لذت و شهوت خارج می شود.
ج: بعد از بیرون آمدن آن، بدن سست شود .
اگر رطوبتی از انسان خارج شود و شک کند که منی است و هیچ یک از این سه نشانه یا بعضى را نداشته باشد، حکم منى را ندارد، غسل هم ندارد . لباس و بدن را هم نجس نمی کند . وضو را هم باطل نمی کند.(2)
نعوظ شدن غیر اختیاری بدون انجام مقدمات حرام، گناه نیست. ولی اگر در حین صحبت کردن ، نگاه به کسی یا فکر حرام، قصد لذت در شما پیدا شود ، چه این حالت (نعوظ)دست دهد، و چه نعوظی صورت نگیرد ، کار حرامی مرتکب شده اید(3) و باید توبه کنید.
اما در مورد وسواسی لازم است بدانید که وسواس همان توهّمات ذهنی و فرض روانی است که هر چه زودتر باید با آن مبارزه کرد . راه مبارزه این است که به توهمّات و وسوسه ها توجه نشود. شما که در تطهیر وسواس دارید ،برای نجات پیدا کردن از این گرفتاری باید مانند بقیه مردم تطهیر نمایید و خود را معطل نکنید.
اسلام دین آسانی است . پیامبر (ص) فرمود: بر دین آسانی مبعوث شده ام . (4)
پیامبر یکی از کارهایش این بود که غل ّها, رنجیرها و کارهای دست و پاگیر که انسان را از ادامه مسیر باز می دارد, از میان بردارد.(5)
می فرماید: با یک مدّ (750گرم ) آب می توان وضو گرفت. با یک صاع (3کیلو) آب می توان غسل کرد . بعد از من اقوامی می آیند که این مقدار را اندک به حساب خواهند آورد, آنان برخلاف روش و سنت من خواهند بود.(6)
در زمان رسول خدا، پاک‏ترین و بهترین انسان‏ها زندگى مى‏کردند. آب لوله کشى و امکانات امروز نبود، در حالى که حضرت فرمود: "بهترین امت من آن است که با یک مد (750 گرم) آب، وضو گرفته و با یک من آب(3کیلو) ، غسل نماید". امت پیامبر، فقط کسانى نبودند که آن زمان زندگى مى‏کردند.
علماى اسلامى مى‏گویند: وسوسه یک حالت نفسانى و تخیل شیطانى است . عمل به آن حرام است.
امام خمینى(ره) مى‏فرماید: "وسوسه از شیطان است . جایز نیست شخص به آن اعتنا نماید، بلکه باید در طهارت و نجاست و غسل و وضو، مثل متعارف مردم عمل کند".(7)
درجایى دیگر مى‏فرماید: "وسواسى نباید به شک‏هاى خود اعتنا کند . اگر اعتنا کند، کار حرامى کرده ؛ هر عملى را بیش از یک بار نباید انجام دهد . اگر انجام دهد، حرام است".(8)
برخى از علما مى‏گویند: حرام است انسان خود را در معرض وسواس قرار دهد، چون در معرض وسواس قرار دادن، اطاعت از شیطان است. اطاعت از شیطان، مبغوض خداوند است.(9)
آیت الله مکارم شیرازى در پاسخ شخصى که از بیمارى وسواسى رنج مى‏برد و به دعا و توسلات روى آورده بود، فرمود: "مشکل شما در واقع از خود شما است . مقصر اصلى خودتان هستید . به همین دلیل دعاى شما مستحبات نمى‏شود . علت اصلى آن ندانستن مسئله است. مسئله اصلى این است که بر شما واجب نیست یقین به طهارت و غسل و مانند آن پیدا کنید.
بر شما به عنوان یک وظیفه شرعى لازم است به مقدار سایر مردم آب بریزید . به همان قناعت کنید، هر چند شک در غسل و طهارت داشته باشید . ما مسئولیت شرعى این حکم را مى‏پذیریم. شما از امروز فقط به مقدار مردم آب بریزید و با بدن نجس و حالت جنابت (به گمان خودتان) نماز بخوانید . هیچ اشکالى هم ندارد . نماز و روزه شما کاملاً صحیح است . ما به این وسیله بر شما و تمام افراد وسواسى اتمام حجت مى‏کنیم . مخالفت با آن گناه است. از خداوند مى‏خواهیم که به شما توفیق توجه به این مسئله را عنایت کند و از دام شیطانى نجات پیدا کنید. (10)
باید علت های وسواسی شدن خود را جست و جو کنید . زمینه های آن را از بین ببرید . بدانید وسواس داشتن و وسواسی بودن از کارهای شیطان است .
درباره زیان وسواسی بدانید که به تدریج توسعه یافته و همه برنامه زندگی انسان را تحت الشعاع قرار می دهد . هم چنین قدرت و توان انسان را از او سلب می کند. بنابر این , وسواس عاملی برای اتلاف عمر, هدر دادن وقت و ایجاد ناراحتی برای همسر و اولاد است . حالت وسواسی روح انسان را معذب و مضطرب نگه می دارد. باریک بینی های افراطی و زیانبار پدید می آورد. حسّاسیّت , تمام ذهن را فرا می گیرد . فعالیت را فلج می سازد و به امور دیگر زندگی نیز سرایت می یابد.
راه های درمان :
1- آگاه شدن به مسئله شرعی که با یک مرتبه آب ریختن مثلاً نجس پاک می شود و یا یک مرتبه فشار دادن ,لباس پاک می شود . تنها در صورتی که یقین به نجاست یافتیم یا با چشم خود دیدیم ،نجس محسوب می شود.
2- تقویت اراده برای وسواس لازم است . اراده خود را باید قوی کند . بتواند تصمیم بگیرد تا بتواند به خود بقبولاند که فلان چیز پاک است .
3- مسافرت های دسته جمعی , زیرا در مسافرت های دسته جمعی مخصوصاً طولانی به تدریج حالت وسواس ازبین می رود.
4- دوری از کسانی که مبتلا به وسواس هستند; زیرا با ارتباط داشتن با آنان زمینه تقویت وسواس بیش تر می شود.بنابراین , با توجه به مضرّات وسواسی و بی فائده بودن آن و با به کارگیری روش های درمان باید کوشش کنید که وسواس از شما دفع شود. از خداوند هم در رفع این مشکل یاری بطلبید .
لطفا هرگاه سوال شرعی می پرسید ،نام مرجع تقلید خود را ذکر کنید تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهیم .
پی نوشت ها:
1. معارف و معاریف،کلمه نعوظ .
2. امام خمینی(ره)، توضیح المسائل، مسأله 346.
3. توضیح المسائل مراجع، ج2، مسأله 2433.
4.بحار الانوار, ج 22 ،ص 264 ،حدیث 3 .
5. اعراف (7) آیه 157(و یضع عنهم اصرهم و الاغلال الّتی کانت علیهم ).
6. وسائل الشیعه , ج 1 ،باب 5 ح 6.
7. استفتائات، ج 1، ص 110.
8.همان، ص 111.
9. فاضل لنکرانى، استفتائات، ج 2، ص 87.
10. استفتائات جدید، آیت الله مکارم شیرازى، ص 38 ،سؤال 37.