پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.

یکی از مشخصه ها و برکات اسلام بخصوص در پیدایش ظهور نقض تبعیض نژدی و رنگ و نسبت بود . اما پس از اینکه مردم ایمان آوردند پیامبر از مسلمین خواست به ذریه ایشان احترام خاصی گذاشته شود . آیا این مطلب با شعار اول اسلام و با ممنوعیت تبعیض در اسلام سازگار است؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
از نظر اسلام همه در برابر قانون و عدالت برابرند . از اين جهت فرقي ميان شاه و گدا و غني و فقير و قوي و ضعيف و زن و مرد و سياه و سفيد حتي ميان پيغمبر و امام که معصومند و ساير مردم نيست . با استثنا و هيچ امتيازي نمي توان عليه کسي اعمال نفوذ کرد و آزادي قانوني را از وي سلب نمود. ريشه اصلي احترام سادات آيه اي است که به موجب آن خدا به پيغمبر خود امر مي کند که از مردم بخواهد با خويشاوندان وي برخورد دوستي و مودت نمايند. (1)
سر اين درخواست پس از رحلت پيغمبر اکرم روشن شد . مردم با اولاد حضرت معامله اي کردند که در تاريخ با نسل هيچ رهبر و پيشوايي نشده است .پس از رحلت، قرن ها سلسله سادات هيچ گونه تأميني نداشتند، کشته مي شدند، سرهاي بريده ايشان را به عنوان ارمغان از شهري به شهري مي بردند، آنان را زنده زنده در زمين دفن مي کردند، دسته دسته در پس ساختمان ها و در لاي ديوارها مي گذاشتند، سال ها در قعر زندان هاي تاريک شکنجه مي دادند، مسموم مي کردند. پس از قرن ها که از هجرت گذشت و شيعه کم و بيش استقلال و آزادي مذهب پيدا کرد ،در برابر مظالمي که از اهل سنت به اولاد رسول و دوستداران شان گذشته بود، عکس العمل نشان داده و در احترام سادات مي کوشند.
دليل خاص ديني بر برتي سادات و آن هم صرفاً به جهت نسب نداريم. قرآن كريم اساساً تقوا و پرهيزكاري‌، ايمان‌، پاكي و طهارت نفس را ماية بزرگي و عظمت انسان در مراحل زندگي دنيوي و اخروي مي‌داند: "يـَاَيُّهَا النّاس‌ُ اِنّا خَلَقنـَاكُم مِن ذَكَرٍ واُنثي‌َ وجَعَلنـَاكُم شُعوبـًا وقَبائل‌َ لِتَعارَفوا اِن‌َّ اَكرَمَكُم عِندَ اللّه‌ِ اَتقـا‌كُم‌; (2)
اي مردم‌! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم .شما را تيره ها و قبيله ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد; ]اين‌ها ملاك امتياز نيست‌[، گرامي‌ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست‌..." البته در قرآن كريم برخي صفات ديگر ذكر شده كه وجود آن‌ها در انسان مي‌تواند منشأ و سرچشمة بزرگي و عظمت باشد; مثل علم و دانش‌، مهرباني و سخاوت‌، كمك به ديگران‌، جهاد (3)و... "...قُل هَل يَستَوِي الَّذين‌َ يعلَمون‌َ والَّذين‌َ لا يَعلَمون‌َ...; (4)... بگو آيا كساني كه مي‌دانند با كساني كه نمي‌دانند يكسانند...".(5)
گاهي انتساب به شخصيت‏هاي الهي مسئوليت را بيش تر مي كند. شايد انجام برخي اعمال از انسان‏هايي كه به شخصيت‏هاي الهي منسوب نيستند، لغزش به حساب نيايد يا كم تر به حساب مي آيد، حال آن كه انجام آن از انسان‏هايي كه به بزرگان دين منتسب هستند، لغزش محسوب گردد، مانند انجام برخي رفتارها از همسران پيامبر. خداوند خطاب به همسران پيامبر فرمود: "هر كدام از شما گناه آشكاري انجام دهيد، عذاب‏تان دو چندان خواهد شد".(6)
در سوره مؤمنون آمده است: "هنگامي كه در صور دميده مي شود، هيچ گونه نسبي ميان آن‏ها نخواهد بود... كساني كه ترازوي اعمال شان سنگين باشد، رستگار خواهند شد".(7)
پيامبر اسلام(ص) بعد از فتح مكه بالاي تپه صفا رفته فرمود: " فرستاده خدا به سوي شما هستم. دلسوز شمايم. نگوييد كه پيامبر از ما است. به خدا! از ميان شما يا غير شما تنها پرهيزكاران، دوستان من هستند. مبادا روز قيامت بياييد در حالي كه دنيا را به دوش بكشيد و ديگران آخرت را! عذري بين خود و شما و بين شما و خدا باقي نگذاشتم. براي هر كس ميان من و شما عملش خواهد بود".(8)
طاووس يماني گزارش مي دهد: امام سجاد(ع) را ديدم كه بر خاك افتاده و بي تابي وزاري مي كند. عرض كردم: شما كه پدرتان حسين بن علي است و مادرتان فاطمه زهرا(س) و جدتان رسول خدا - يعني با اين نسبت شريف و پيوند عالي چرا ناراحت هستيد؟ امام فرمود: "نسب را كنار بگذار. خداوند بهشت را براي كسي آفريده است كه مطيع و نيكوكار باشد، هر چند غلامي سياه باشد. به خدا قسم! تو را فردا سود نمي‏دهد مگر عمل صالحي كه امروز پيش مي فرستي".(9)
از اين آيات و روايات استفاده مي شود كه انتساب به كسي امتياز ايجاد نكرده ، انسان‏ها در قيامت مرهون اعمال خود هستند: "كل نفس بما كسبت رهينة"(10)
در قرآن خطاب به فرزند نوح پيغمبر آمده است: "قال يا نوح انّه ليس من اهلك انّه عمل غير صالح"(11)؛او از خانواده تو نيست زيرا (داراي) علم غيرصالح است». اين آيه بيان كننده اين مطلب است كه كفر و اعمال غيرصالح خويشاوندي را از بين مي‏برد .حتّي فرزند پيامبر و رسول الهي را به منزله شخصي غريبه قرار مي‏دهد؛ به خلاف آن جا كه فردي ايراني همچون سلمان در اثر كسب مراتب بالاي ايمان در زمره اهل بيت قرار مي‏گيرد، كه پيامبر در حق او فرمود: «سلمان منّا اهل البيت؛ سلمان از اهل بيت ماست».
نمونه زير بيانگر آن است كه بستگان برخي از بزرگان دين از مسير حق خارج شدند . در صدد بودند از انتساب خود سوء استفاده كنند: امام رضا(ع) برادري داشت به نام "زيد النار". اين برادر چندان مورد رضايت امام نبود. روزي امام در مجلسي سخن مي گفت و زيد در آن جا حضور داشت. امام متوجه شد كه زيد عدّه‏اي از اصحاب را مخاطب قرار داده و از مقام خاندان پيامبر سخن گفته و به طور غرورآميزي دائماً "نحن، نحن" (ما چنين، ما چنان هستيم) مي گويد: امام رضا(ع) سخن خود ر ا قطع كرده، خطاب به زيد فرمود: "اين سخنان چيست كه مي گويي؟ اگر سخن تو درست باشد و فرزندان رسول خدا وضع استثنايي داشته باشد و خداوند بدكاران آن‏ها را عذاب نكند و بدون عمل به آن‏ها پاداش دهد، پس تو از پدرت موسي بن جعفر(ع) نزد خدا گرامي‏تري، زيرا وي خدا را بندگي كرد تا به درجات قرب نائل آمد و تو مي پنداري بي آن كه بندگي خدا كني، مي تواني در درجه موسي بن جعفر قرارگيري!".(12)
پس سادات احترام دارند اما لزوم احترام گذاردن بر آن ها دليل بر رتبه و مقام معنوي آن ها نيست .
پي نوشت‏ها:
1. شوري(42) آيه 23.
2.حجرات(49)آيه 13.
3.نسأ(4) آيه95.
4.زمر(39) آيه 9.
5. نمونه‌، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران‌، ج 19، ص 390 ـ 397، دارالكتب الاسلامية‌، تهران‌.
6. احزاب (33) آيه 30.
7. مؤمنون (23) آيه 101.
8. بحارالانوار، ج 21، ص 111، چاپ آخوندي، به نقل از عدل الهي، ص 370.
9. عدل الهي، ص 369 - 370.
10. مدثر (74) آيه 38.
11. هود (11) آيه 49.
12. عدل الهي، ص 371 - 372.