پرسش:
چرا در قرآن خطاب بیشتر آیات به مردان و یا درباره آنهاست؟ مگر فقط مردان مخاطب قرآن هستند؟ آیا این بیتوجهی به زنان نیست؟ حتی در آیاتی هم که درباره زن و مرد است، اول مردان را میآورد! مثلاً المؤمنون و المؤمنات! چرا؟ آیا قرآن مردها را ترجیح داده است؟ پس چگونه میتواند راهنمای همه انسانها باشد؟!
قرآن کریم، کتاب هدایت و پیام جاودان الهی برای نوع انسان است؛ کتابی که در طول قرون، اندیشهها را به تأمل و دلها را به نور ایمان فراخوانده است. بااینهمه، در مسیر فهم و تفسیر آیات آن، پرسشهایی پدید آمده است؛ ازجملهی این پرسشها که ذهن پژوهشگران، مؤمنان و علاقهمندان به قرآن و مطالعات دینی را به خود مشغول کرده، این است که چرا در قرآن بیشتر خطابها بهصورت مردانه است؟ آیا این بدان معناست که قرآن، مردان را مخاطب اصلی و زنان را در حاشیه قرار داده است؟ و آیا این ساختار زبانی نشانهای از ترجیح و برتری مردان بر زنان بهشمار میآید؟ پرسشی که به یکی از بنیادیترین مباحث انسانشناختی قرآن؛ یعنی نگاه وحی به زن و مرد و جایگاه هر یک در نظام ارزشی اسلام مربوط میشود. در این نوشتار میکوشیم نشان دهیم که گرچه ظاهر بسیاری از آیات با صیغه مذکر آمده، اما روح و پیام قرآن، خطاب به انسان است؛ انسانی که زن و مرد بودن، هیچ تأثیری در ارزش و کرامت او نزد خدا ندارد.
قرآن کتاب هدایت «انسان»
قرآن در تشریح هدف رسالت و غرض نزول وحی، خود را «هُدی للنّاس» (۱) (هدایتگر انسانها) معرفی میکند و نه هدایتگر مردان؛ بنابراین، محور تعلیم و تربیت در قرآن، انسان است و دیگر جایی برای سخن از تفاوت زن و مرد در آن نیست. از سوی دیگر، مخاطب اصلی قرآن، جان و روح آدمی است که مجرد است و مذکر و مؤنث بودن درباره آن معنا ندارد. اساساً در فرهنگ قرآن، ارزشها به روح و جان بازمیگردد، نه به بدن و جنسیت. علم، ایمان، صبر، تقوا و حتی گناه و طغیان، همه به نفس انسان مربوط است و نفس، نه مرد است نه زن؛ بنابراین، هر جا قرآن از عالم، مؤمن، صابر یا متقی سخن میگوید، مقصود، حقیقت انسانی است که این صفات را دارد، خواه زن باشد یا مرد. (۲)
زبان قرآن، زبان فرهنگ محاوره
قرآن کریم در بیان حقایق و معارف خود از «زبان محاوره» بهره میگیرد؛ یعنی با همان شیوهای سخن میگوید که مردم در گفتوگوهای روزمرهی خود بهکار میبرند. در فرهنگ محاوره زبان عربی، تعبیرات مذکر، شامل هر دو جنس است و اختصاصی به مردان ندارد. (۳) بهعبارتدیگر، زبان عربی - برخلاف زبان فارسی - از دو نوع ضمیر مذکر و مؤنث برخوردار است. در ساختار این زبان اموری که مخصوص زنان باشد، با واژگان مؤنث و امور مخصوص مردان با واژگان مذکر بیان میشود و در مواردی که بین زنان و مردان مشترک باشد و همچنین در اموری که جنسیت در مورد آنها اصلاً مطرح نیست، مانند خدا و فرشتگان، از ضمایر و واژگان مذکر استفاده میشود؛ طبیعی است که هر کتابی بخواهد به زبان عربی نوشته شود، باید بر اساس این ساختار باشد. با این توضیح روشن میگردد که قرآن برای خویش گفتمان ویژه مردانه یا زنانه ابداع نکرده است تا در پی پاسخ به چرایی آن باشیم، بلکه زبان قرآن، زبان عربی است و بر اساس فرهنگ محاوره عربی، معارف را تبیین کرده است.
شواهد قرآنی بر عامبودن خطاب
قرآن کریم برای آنکه این معنا را بهروشنی بفهماند، در کنار تعبیرات مذکر، گاه با الفاظ صریح یادآور میشود که مقصودش هم زن است و هم مرد؛ مانند آیهی:
«أَنِّی لَآ أُضِیعُ عَمَلَ عَٰمِلࣲ مِّنکُم مِّن ذَکَرٍ أَو أُنثَىٰ؛
بىتردید من عمل هیچ عملکنندهاى از شما را- از مرد یا زن که همه از یکدیگرید و با هم پیوند دارید- ضایع نخواهم نمود.» (۴)
که دربارهی هجرت مؤمنان نازل شده است. در این آیه، بااینکه کلمه «عَٰمِلࣲ» و «منکم» هر دو بهصورت مذکر آمده است؛ اما در ادامه میفرماید «من ذکرٍ أو أنثی» چه مرد باشد و چه زن، پس معلوم میشود که «عَٰمِلࣲ» و «منکم» که مذکر است در مقابل «عامله» و «منکن» نیست تا بگوییم مخاطب قرآن فقط مردان است و این خود نشانهای روشن است بر اینکه تعبیرات مذکر قرآن بر پایهی فرهنگ محاوره است، نه بر اساس ادبیات کتابی یا ترجیح جنس مرد. همین معنا در آیهی دیگر آمده است:
«مَن عَمِلَ صَٰلِحا مِّن ذَکَرٍ أَو أُنثَىٰ وَهُوَ مؤمِن فَلَنُحیِیَنَّهُۥ حَیَوٰهࣰ طَیِّبَه.» (۵)
در این آیه نیز واژههای «عمل»، «مؤمن» و ضمایر، همه بهصورت مذکر آمده است، سپس با ذکر «من ذکرٍ أو أنثی» به ما میفهماند که مراد از این تعبیرات، عموم انسانهاست نه مردان بهتنهایی و اینکه اگر تعبیرات آن در ظاهر بهصورت مذکر است، بر اساس شیوهی طبیعی سخن است، نه برای امتیاز دادن یا ترجیح مردان. نمونه دیگر، قرآن کریم در بیان فضائل و ارزشهای انسانی، گاهی همه صفات را با الفاظ مذکر میآورد، مانند آیهی:
«ٱلصَّـٰبِرِینَ وَٱلصَّـٰدِقِینَ وَٱلقَٰنِتِینَ وَٱلمُنفِقِینَ وَٱلمُستغفِرِینَ بِٱلأسحَارِ» (۶)
که همه اوصاف بهصورت مذکر آمده است، ممکن است در نگاه نخست چنین تصور شود که این تعبیرها مخصوص مردان است؛ اما قرآن در سوره احزاب این توهّم را برطرف میکند و بهصراحت میفرماید:
«إِنَّ ٱلمُسلِمِینَ وَٱلمُسلِمَٰاتِ وَٱلمُؤمِنِینَ وَٱلمؤمِنَٰاتِ وَٱلقَٰانِتِینَ وَٱلقَٰانِتَٰتِ ...» (۷) یعنی زنان و مردان در ایمان، بندگی، صداقت و صبر، همرتبه و همارزشاند. بااینحال، در پایان همان آیه میفرماید:
«أعدّ الله لهم مغفرهً و أجراً عظیماً» و نمیفرماید: «أعدّ الله لهم و لهنّ»
یعنی شما دیگر به این فکر نباشید که هرجایی سخن از «کُم» و «هُم» شد منظور مرد است، بلکه شیوه برداشت از قرآن را به ما نشان میدهد؛ یعنی خدای سبحان در این موارد بهگونهای مطلب را بیان میکند که هم، معنا را به ما بفهماند و هم بفهماند که من با فرهنگ محاوره سخن میگویم نه با فرهنگ کلاسیک. در فرهنگ محاوره، معمول است که از صیغهٔ مذکر برای بیان عمومی استفاده میشود و مراد از آن، همه انسانهاست نهفقط مردان.(۸) بر همین اساس سرّ مقدم شدن الفاظ مذکر بر مؤنث در این آیه و آیات دیگر نیز مشخص میشود که این تقدیم براساس فرهنگ محاوره است، نه تفضیل و برتری یکی بر دیگری.
نتیجه:
قرآن کریم کتاب هدایت برای انسان است و مخاطب اصلی آن، نفس و جان آدمی است؛ حقیقتی که نه مذکر است و نه مؤنث. از طرفی زبان قرآن، زبان فرهنگ محاوره است، یعنی با همان شیوهای سخن میگوید که مردم در گفتوگوهای روزمره به کار میبرند. در این فرهنگ، تعبیرات مذکر، ناظر به هر دو جنس است و اختصاصی به مردان ندارد و برای آنکه این معنا را روشنتر سازد، در برخی آیات، در کنار تعبیرات مذکر، با الفاظی صریح یادآور میشود که مقصودش هم زن است و هم مرد؛ تا اولاً نشان دهد مراد از این تعبیرات، عموم انسانهاست نه فقط مردان، ثانیاً شیوه برداشت و تعامل با ساختار زبانیِ خود را به ما میآموزد؛ بنابراین، اگر تعبیرات آن در ظاهر بهصورت مذکر آمده، نه برای ترجیح مردان، بلکه بر اساس فرهنگ محاوره است؛ فرهنگی که در آن بیان، عمومی بوده و شامل هر دو جنس بهصورت صیغهٔ مذکر به کار میرود.
منابع جهت مطالعه بیشتر:
جوادی آملی، عبدالله، زن در آینه جلال و جمال، ایران - قم، نشر اسراء
پاسخ اجمالی
قرآن کریم کتاب هدایت «انسان» است، نه فقط هدایت مرد یا زن و مخاطب اصلی آن نفس انسانی است که نه مذکر است و نه مؤنث.
قرآن کریم در بیان مفاهیم خود از زبان محاوره عربی بهره میگیرد؛ زبانی که در آن صیغهٔ مذکر برای خطاب عمومی بهکار میرود و شامل هر دو جنس است.
تعبیرات مذکر قرآن به معنای برتری مردان نیست، بلکه براساس ساختار طبیعی زبان است. قرآن در برخی آیات خود، این شمول را تصریح کرده تا روشن کند که معیار ارزش در ایمان، عمل صالح و تقواست، نه جنسیت.
پینوشتها
۱. سوره بقره آیه ۱۸۵
۲. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، زن در آینه جلال و جمال، ایران - قم، نشر اسراء، چاپ نوزدهم، ۱۳۸۸ ش، صص ۷۱ تا ۷۹
۳. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، زن در آینه جلال و جمال، ایران - قم، نشر اسراء، چاپ نوزدهم، ۱۳۸۸ ش، ص ۹۴
۴. سوره آلعمران آیه ۱۹۵
۵. سوره نحل آیه ۹۷
۶. سوره آلعمران آیه ۱۷
۷. سوره احزاب آیه ۳۵
۸. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، زن در آینه جلال و جمال، ایران - قم، نشر اسراء، چاپ نوزدهم، ۱۳۸۸ ش، صص ۹۳ تا ۱۰۲







