پرسش:
اگر قرآن الهی و کلام خداوند است، چرا پیشگوییهایش محقق نشدند؛ برای مثال در آیههای 52 و 53 سورۀ «قصص» یا آیۀ 47 سورۀ «عنکبوت» پیامبر انتظار داشت با شباهتهای زیاد قرآن با تورات و انجیل، بسیاری از اهل کتاب ایمان بیاورند، ولی چنین نشد؛ همچنین آیات 6 و 7 سورۀ «یس» دربارۀ ناامیدی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آل) از ایمانآوردن مردم مکه است؛ ولی در اواخر عمر ایشان، مردم مکه مسلمان شدند. از دیگر موارد خلاف، آیۀ 57 سورۀ «قصص» است که پیشگویی کرده بود مکه حرم امن است و مسمانان از آن اخراج نمی شوند؛ ولی برعکس شد و مسلمانان از این شهر اخراج شدند. آیا این آیات نشاندهندۀ تخلف پیشگوییها در قرآن نیست که بیان کند قرآن نازلشده از سوی غیر خداست و الهی نیست؟
پاسخ:
قرآن کریم، کلام الهی و برنامه جامع خدای سبحان برای هدایت بشر است که همواره در جایگاه معجزه جاویدان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) مطرح بوده است. این کتاب آسمانی، افزون بر ارائه تعالیم اخلاقی، اعتقادی و تشریعی، دربردارنده اشارات تاریخی، علمی و گاه پیشگوییهایی است که بر اعجاز و سرچشمۀ وحیانی آن تأکید دارند. با این حال، برخی شبهههایی مطرح میشود که برخی از پیشگوییهای قرآن به وقوع نپیوستهاند یا خلاف آن رخ داده است؛ از جمله آیات مربوط به ایمانآوردن اهل کتاب (۱)، آیات ایماننیاوردن بیشتر مردم مکه (۲) و نیز آیاتی که بر امنیت حرم مکه و اخراجنشدن مؤمنان از آن شهر دارد (۳). بنابراین پرسشی مطرح میشود که اگر قرآن کلام خداوند است، چرا این پیشگوییها محقق نشدهاند یا خلاف آن اتفاق افتاده است؟ آیا این ناسازگاریها نشاندهنده سرچشمۀ غیر الهی قرآن نیست؟ در این نوشتار، با بررسی آیات پیشگفته مشخص خواهد شد هیچیک از این موارد، تخلف در پیشگویی یا نقض وعده الهی نیست.
تحلیل آیات ۵۲ و ۵۳ سورۀ «قصص» و آیۀ ۴۷ سورۀ «عنکبوت»
همانگونه که سیاق این آیات نشان میدهد، گروه خاصی از اهل کتاب مدح شدهاند که به قرآن ایمانآوردهاند، نه همۀ اهل کتاب (۴). درواقع این آیات مدحِ طایفهای از یهود و نصاری است که با مشاهدۀ حقایق قرآن و تطابق آن با بشارتهای کتب آسمانی خود، بهسرعت آن را تصدیق کردند؛ آنها که نشانههای پیامبر (صلی الله علیه و آله) را در کتابهای آسمانی خود یافته بودند و به او دلبسته بودند و بیصبرانه انتظار او را میکشیدند و به محض یافتن گمشدۀ خود، آن را با جان و دل پذیرفتند. ازاینرو این آیات پیشگویی ایمانآوردن تمام اهل کتاب نیست، بلکه ناظر به قاعدهای کلی است که اهل کتابی که به تعالیم واقعی تورات و انجیل پایبند باشند، با شنیدن قرآن ایمان میآورند و اگر برخی اهل کتاب ایمان نیاوردند، به دلیل تحریف در باورها یا تعصبات قومی است، نه نقض وعده قرآنی؛ همچنین اینکه خدای سبحان از آنان بدون هیچ قیدی با عنوان «اهل کتاب» یاد میکند، شاید اشاره به این مطلب باشد که اهل کتاب واقعى اینها بودند و دیگران هیچ (5).
همین معنا در آیۀ ۴۷ سورۀ «عنکبوت» نیز تأکید شده است؛ آنجا که میفرماید: «بر اساس همین تسلیم در برابر حقیقت، قرآن را بر تو نازل کردیم؛ پس یهودیان و مسیحیان واقعی به آن ایمان میآورند ...». درواقع قرآن برای تسلیم در برابر خدا، تصدیق کتابها و پیامبران الهی نازل شده است، طبعاً اهل کتاب هم به آن ایمان خواهند آورد؛ براى اینکه اگر ایشان به کتاب آسمانى و پیغمبر خود ایمان آوردهاند، به همین دلیل است که خواستهاند تسلیم خدا باشند و از هر دستورى که خدا بدهد، فرمان برند (6).
تحلیل آیات ۶ و ۷ سورۀ «یس»
در بررسی آیات ۶ و ۷ سورۀ «یس» باید توجه داشت که این آیات دربارۀ سران کفر و شرک است که با لجاجت تمام، راههای هدایت را بر خود بسته بودند؛ همان کسانی که تمام خطوط ارتباطی خود را با خدا قطع کرده بودند، پیوندها را گسسته و تمام دریچههای هدایت را به روی خود بسته بودند، و در عناد و لجاجت به نهایت رسیده بودند. بله، طبیعی است که این گروه هرگز ایمان نخواهند آورد؛ چراکه انسان در حالتی اصلاحپذیر و هدایتشدنی است که فطرت توحیدی خود را با اعمال زشت و اخلاق آلودهاش بهکلی پایمال نکرده باشد؛ در غیر این حالت، تاریکی مطلق بر قلب او چیره میشود و تمام روزنههای امید برای هدایت بسته خواهد شد. بنابراین مراد از بیشترینهای که هرگز ایمان نمیآورند، سران شرک و کفرند. چنان هم شد که برخی از آنان در جنگهای اسلامی در حال شرک کشته شدند، گروهی دیگر نیز که باقی ماندند، تا پایان عمر در دل، ایمان نیاوردند؛ وگرنه بیشتر مشرکان عرب پس از فتح مکه، بر اساس مفاد آیۀ «یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللّهِ أَفْوَاجاً» (۷) گروهگروه وارد اسلام شدند (8).
تحلیل آیۀ ۵۷ سورۀ قصص
در تحلیل آیۀ ۵۷ سورۀ مبارکه «قصص» و دیگر آیاتی که مکه را حرم امن الهی معرفی میکنند، باید توجه داشت این آیات در پی بیان حکمی تشریعی هستند، نه اخبار از یک خاصیت تکوینی (۹)؛ یعنی از منظر قوانین مذهبی، امنیت مکه چنان محترم دانسته شده است که هرگونه جنگ و درگیری در آن ممنوع است؛ به گونهای که حتی حیوانات وحشی در این سرزمین از امنیت کامل برخوردارند و نباید کسی متعرض آنها شود. یا اگر قاتلی به آنجا پناه ببرد، نباید به او تعرض کرد، بلکه تنها میتوان با محدودکردن منابع آب و غذا، او را وادار به ترک آنجا کرد تا سوءاستفادهای از این حکم انجام نگیرد. ازاینرو این تشریع بدان معنا نیست که هرگز فتنه و ناامنی در مکه رخ نخواهد داد؛ زیرا تاریخ گواه جنگها، کشتارها و ناامنیهایی در این مکان مقدس بوده است. با این حال، مکه در برابر دیگر نقاط، همواره از امنیت بیشتری برخوردار بوده است و عربها برای آن قداست خاصی قائل بودند؛ تاآنجاکه جنایتهایی را که در جاهای دیگر مرتکب میشدند، در مکه انجام نمیدادند. بنابراین حتی در شرایط ناامنی، حرم مکه از امنیت نسبی قابل توجهی برخوردار بوده است؛ بهویژه این امنیت از سوی قبایل خارج از مکه بیشتر رعایت میشد. افزون بر این، گرچه در آغاز اسلام، مدت کوتاهی این سرزمین الهی دستخوش ناامنیهایی شد، دیری نپایید که به مرکزی بزرگ از امنیت پایدار و کانونی سرشار از نعمتها تبدیل شد (10).
نتیجه:
از مجموع بررسیها و تحلیلهای انجامشده روشن شد هیچیک از موارد مطرحشده، نشاندهندۀ تخلف از وعدههای الهی یا تحققنیافتن پیشگوییهای قرآن کریم نیست. آیات مربوط به ایمانآوردن اهل کتاب، ناظر به گروه خاصی از آنان است که به حقیقت کتب آسمانی پیشین وفادار بودهاند، نه تمام یهود و نصاری.
آیات مربوط به ایماننیاوردن بیشتر مردم مکه، دربارۀ سران لجوج و معاند شرک و کفر است که از هرگونه هدایت قطع امید شده بودند، نه عموم مردم مکه.
آیاتی که از امنیت حرم سخن گفتهاند نیز در پی بیان حکم تشریعی هستند، نه اخبار از یک خاصیت تکوینی. ازاینرو اینگونه شبههها نهتنها خدشهای به اعتبار الهی قرآن وارد نمیکنند، بلکه با بررسی و تدبر در مفاد آیات، بیش از پیش حکمت و صدق کلام وحیانی نمایان میشود.
پینوشتها:
۱. قصص: ۵۲ و ۵۳؛ عنکبوت: ۴۷.
2. یس: ۶ و ۷.
3. قصص: ۵۷.
۴. طباطبایی، سیدمحمدحسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۵۲ ش، ج ۱۶، ص ۵۴.
۵. ر.ک به: مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه؛ تهران: دارالکتب الاسلامیه[بیتا]، ج ۱۶، ص ۱۰۸.
6. تفسیر المیزان؛ ج ۱۶، ص ۱۳۸.
7. نصر: ۲.
8. تفسیر نمونه؛ ج ۱۸، ص ۳۲۰.
9. تفسیر المیزان؛ ج ۳، ص ۳۵۴.
۱۰. تفسیر نمونه؛ ج ۱۶، ص ۱۱۷.