پرسش:
لطفاً درباره حدیثی که در آن، امام علی علیهالسلام مرد بودن خود و زن نبودنشان را نعمت الهی شمردهاند و منافات ظاهری آن با تساوی شأن و منزلت ذاتی و فطری مرد و زن، توضیح بفرمایید. قسمتی از حدیث چنین است «جَعَلَنَا ذُکْرَاناً قُوَّاماً عَلَى حَلاَئِلِنَا لاَ إِنَاثاً»
در روایتی از امیرمؤمنان علیهالسلام نقل شده که آن حضرت در شمارش نعمتهای الهی و سپاس خداوند، چنین فرمودند:
«... أَنْ جَعَلَنَا ذُکْرَاناً قُوَّاماً عَلَى حَلَائِلِنَا لَا إِنَاثا؛ یکی دیگر از نعمتهای خداوند این است که مرا مرد قرار داد نه زن، پس برای اوست حمد.»
با توجه به دیدگاههای اسلام نسبت به زن و مرد، بهطورقطع باید گفت که نعمت شمردن مرد و شکرگزاری از این نعمت، جهت تنقیص جایگاه زن و یا برتری جنس مرد نیست، بلکه معنای دیگری دارد که در پاسخ آن، چند تبیین آورده میشود.
الف. متن روایت
با جستجوی انجامشده در منابع حدیثی موجود، مشخص شد این روایت اولین بار در امالی طوسی (1) ذکر شده است، پسازآن نیز برخی مصادر حدیثی مانند مناقب آل ابیطالب علیهمالسلام (2) و بحارالانوار (3) آن را بازنشر دادهاند. متن حدیث طولانی است. داستان ازاینقرار است که روزی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله با تعدادی از اصحاب خود نشسته بودند، حضرت از آنها درباره نعمتهای الهی پرسش نمود، هر کس چیزی بیان کرد آنگاه پیامبر صلیاللهعلیهوآله خطاب به امیرمؤمنان علیهالسلام فرمودند ای علی! اولین نعمتی که خداوند به تو ارزانی داشته چیست؟ امام علیهالسلام فرمودند:
«أَنْ خَلَقَنِی جَلَّ ثَنَاؤُهُ وَ لَمْ أَکُ شَیْئاً مَذْکُوراً. قَالَ: صَدَقْتَ، فَمَا الثَّانِیَهُ قَالَ: أَنْ أَحْسَنَ بِی إِذْ خَلَقَنِی فَجَعَلَنِی حَیّاً لَا مَیِّتاً. قَالَ: صَدَقْتَ، فَمَا الثَّالِثَهُ قَالَ: أَنْ أَنْشَأَنِی فَلَهُ الْحَمْدُ فِی أَحْسَنِ صُورَهٍ وَ أَعْدَلِ تَرْکِیبٍ. قَالَ: صَدَقْتَ، فَمَا الرَّابِعَهُ قَالَ: أَنْ جَعَلَنِیَ مُتَفَکِّراً رَاغِباً لَا بُلَهَهً سَاهِیاً. قَالَ: صَدَقْتَ، فَمَا الْخَامِسَهُ قَالَ: أَنْ جَعَلَ لِی شَوَاعِرَ أُدْرِکُ مَا ابْتَغَیْتُ بِهَا، وَ جَعَلَ لِی سِرَاجاً مُنِیراً. قَالَ: صَدَقْتَ، فَمَا السَّادِسَهُ قَالَ: أَنْ هَدَانِی وَ لَمْ یُضِلَّنِی عَنْ سَبِیلِهِ. قَالَ: صَدَقْتَ، فَمَا السَّابِعَهُ قَالَ: أَنْ جَعَلَ لِی مَرَدّاً فِی حَیَاهٍ لَا انْقِطَاعَ لَهَا. قَالَ: صَدَقْتَ، فَمَا الثَّامِنَهُ قَالَ: أَنْ جَعَلَنِیَ مُلْکاً مَالِکاً لَا مَمْلُوکاً. قَالَ: صَدَقْتَ، فَمَا التَّاسِعَهُ قَالَ: أَنْ سَخَّرَ لِی سَمَاءَهُ وَ أَرْضَهُ وَ مَا فِیهِمَا وَ مَا بَیْنَهُمَا مِنْ خَلْقِهِ. قَالَ: صَدَقْتَ، فَمَا الْعَاشِرَهُ قَالَ: أَنْ جَعَلَنَا سُبْحَانَهُ ذُکْرَاناً لَا إِنَاثاً...؛ اینکه مرا آفرید، ستایش او باد، درحالیکه چیزی نبودم که قابلذکر باشد؛ پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمودند: راست گفتی؛ دومین نعمت چیست؟ فرمودند: اینکه او به من نیکی کرد وقتی مرا آفرید و مرا زنده قرار داد نه مرده، فرمودند: راست گفتی؛ سومی چیست؟ فرمودند: اینکه مرا به نیکوترین صورت آفرید، برای اوست حمد و ستایش! فرمودند: راست گفتی، چهارمی چیست؟ مرا متفکر آفرید نه سادهلوح، فرمودند راست گفتی، پنجمی چیست؟ مرا دارای شعور و درک آفرید و برایم چراغ روشن قرار داد، فرمودند راست گفتی! ششمی چیست؟ مرا هدایت کرد و از راهش گمراه نکرد، فرمودند راست گفتی! هفتمی چیست؟ به من حیات داد و آن را قطع نکرد، فرمودند راست گفتی، هشتمی چیست؟ مرا مالک قرار داد نه عبد و بنده دیگران، فرمودند راست گفتی، نهمی چیست؟ آسمان و زمین و هرچه در آن است را مسخّر من قرار داد، فرمودند راست گفتی، دهمی چیست؟ فرمودند: مرا مرد قرار داد نه زن! فرمودند: راست گفتی!»
مورد سؤال، بخش پایانی این حدیث است.
ب. تبیین معنای حدیث
در تبیین و چیستی معنای این حدیث، چند احتمال وجود دارد.
1. حضرت درصدد بیان نعمتهایی هستند که خداوند به ایشان عطا کرده و اینکه تکیهگاه افراد دیگر بودن را بهعنوان نعمتی بیان میکنند که زنان از این نعمت محروماند اما اگر حضرت زهرا علیهاالسلام این مطالب را میفرمودند شاید نعمتهایی را بیان میکردند که مردها محروماند مانند افتخار به جایگاه و مقام مادری به دلیل پرورش نوزاد، شیر دادن و... که مردان از آن محروماند.
2. امام علیهالسلام ابتدا نعمتهای مشترک انسانی که در آن جنسیت مطرح نیست را بیان نموده، سپس به این مسئله اشاره کردهاند که هر جنسیتی نیز نعمتهای منحصربهفرد خود را دارد و باید انسان به آن توجه و از آنها نیز غفلت نکند و ازاینجهت نیز شاکر باشد.
3. تبیین دیگر این است که امام علیهالسلام در مقام برشمردن نعمتها و رضایت از جنسیتی و خلقتی است که خدای متعال او را بر آن نوع آفریده است و ازاینجهت نیز شاکر است و مانند عدهای نیست که امروزه درصدد تغییر جنسیت خود هستند، پس با تأسی از این حدیث چه زیبا و شایسته است که مردان، خدا را به خاطر خلقت مردانه خود و زنان، به خاطر خلقت زنانه خود، از خدا شاکر باشند.
4. امام علیهالسلام در مقام تنقیص جنس زن نیست، بلکه به این مطلب توجه میدهد که برخی نعمتها به جنس خاص یا گروه خاصی عطا شده و هر کس به جهت برخورداری از آن نعمت، باید شاکر باشد بنابراین، جهت و نوع نگاه مهم است مانند نعمتهایی که در دعای جوشن صغیر بیان شده است که امام علیهالسلام در آن دعا خدا را شکر میکند که مانند کسانی نیست که اکنون در حال جنگ با دشمنان هستند و هرلحظه نگران محاصره دشمن است یا میفرماید خداوند تو را سپاس میگویم که در منزل و شهر خود هستم و مانند برخی نیستم که برای کسب معاش دور از اهلوعیال و خانواده خود هستند چنین مواردی هیچکدام تنقیص رزمنده در میدان نبرد یا کسی که برای کسب حلال خانواده خود دور از خانه تلاش میکند نیست چنانکه در روایات متعدد از مقام جهادگر و همچنین کسی که از دسترنج خود میخورد اجر فراوانی بیان شده است، بنابراین، اگر از زاویه و جهت دیگری نگاه کنیم باید گفت کسی که در جنگ با دشمن و در حال دفاع جهت ایجاد امنیت است نیز باید به خاطر این نعمتی که خدا به او داده، شاکر باشد.
نتیجهگیری:
بهطورقطع، این روایت در جهت بیان برتری جنس مرد و یا تنقیص مقام زن نیست و معنایی غیر از معنای ظاهر دارد بهعنوانمثال، جهت یادآوری نعمتهایی بوده که خداوند به جنس مرد عطا کرده و یا در مقام برشمردن نعمتها و رضایت از جنسیت و خلقتی بوده که خدای متعال او را بر آن نوع آفریده است و یا میخواسته مخاطب را به جهت و زاویه مشخصی تنبّه دهد.
پینوشتها:
طوسى، محمد بن الحسن، الأمالی، محقق/مصحح، مؤسسه البعثه، قم، دار الثقافه، چاپ اول، 1414 ق، ص 490.
ابن شهرآشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبی طالب علیهمالسلام، قم، علامه،چاپ اول، 1379 ق، ج 2، ص 355.
مجلسى، محمدباقر بن محمدتقی، بحار الأنوار، محقق/مصحح، جمعى از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی،چاپ دوم، 1403 ق، ج 67، ص 20.