هر انسانی می‌تواند با طیّ مراحل سیر و سلوک و مراقبت بر حالات معنوی خود، مظهر اسماء و صفات الهی شودو به مرتبه‌ای از بصیرت و تمییز بین حق و باطل، نائل شود.

پرسش:
 من ميخواهم چشم سومم(چشم برزخی) را بازکنم تا بتوانم بيشتر به خدا نزديک شوم  و هر از هر گناهی دوري کنم حتي عوارض گناه را ببينم آيا اين کار جايز است يا نه؟
 

پاسخ :
مقدمه:
ما برای شناخت محیط اطراف خود نیاز به ابزارهایی داریم، در بین دانشمندان اسلامی چند ابزار برای شناخت مسلم است. اول: حس مانند حس بینایی، حس شنوایی و ... . دوم عقل. سوم: دل.
تمام راه‌های به دست آوردن علوم، از طریق کشفیات درونی و مکاشفات و چشم سوم یا برزخی که نوعی از انواع مکاشفات است، مربوط به شناخت شهودی است که ابزار آن دل است. شخصی که چشم برزخی دارد باید شخص وارسته و پاک باشد و هیچ‌گاه از این ابزار سوءاستفاده نکند و درصدد ضربه زدن به اشخاص نباشد و پایبند به مسائل شرعی باشد. از طرفی در مسیر بندگی رسیدن به چشم سوم یا چشم برزخی، هدف نیست، بلکه ما باید بندگی خودمان را داشته باشیم اگر صلاح باشد جوایزی هم تعلق می‌گیرد.
متن:
توجه به چند مطلب مهم، ضروری است:
1-    قدرت‌هایی که شما نوشتید (باز شدن چشم سوم) مانند تیغ دو لب است. می‌تواند به سعادت رهنمون کند، می‌تواند ره به شقاوت بپیماید همان‌طور که با تیغ جراحی می‌توان آدمی را زنده کرد یا میراند. همه بالقوه این قدرت درونی و چشم سوم را دارا هستند، ولی یا فعال نیست یا بسته است. فعال شدن این قدرت‌ها و نیروها، اقتضائاتی دارد که قبل از ورود باید آگاهی کامل از آن‌ها حاصل شود. همه این‌ها، ابزار هستند و نمی‌توانند ملاک خوبی یا بدی باشند بستگی دارد در چه راهی مصرف شوند. متأسفانه برخی برای سیطره بر دیگران یا پیشبرد اهداف نادرستشان از این قدرت‌ها استفاده می‌کنند. گاهی برخی عرفا در اثر ریاضت‌هایی، چشم برزخی‌شان باز می‌شد، ولی آن را می‌بستند تا آسیب و آزار نبینند. ما مأمور به‌ظاهر هستیم نه باطن حتی رسول خدا صلوات‌الله‌علیه و اهل‌بیت علیهم‌السلام هم از این ابزار در مواجه با مردم و اجتماع بهره نمی‌بردند. در قضاوت‌ها به همین امور ظاهری اکتفا می‌کردند (1).
2-     این قدرت‌ها مانند اسلحه در دستان پلیس است که استفاده از آن قوانین خاص خودش را دارد. هر جا و در هر موردی حق ندارد از آن بهره ببرد. برای همین نقل است مرحوم میرزاعلی آقای قاضی شرط ورود به مسائل معنوی و سلوک را اجتهاد می‌دانستند تا سالک بتواند وظیفه خودش را تشخیص دهد و مرز و خطوط شریعت را بشناسد و رعایت نماید. (2) ولی چه‌بسا افرادی که هیچ آشنایی حتی با اولیات دینی ندارند، دسترسی به این قدرت‌ها می‌یابند و چه مشکل‌ها که برای خودشان و دیگران درست نمی‌کنند. قرآن می‌فرماید هنگامی‌که دو فرشته الهی هاروت و ماروت علم سحر به مردم می‌آموختند عرضه می‌داشتند که این مایه امتحان و آزمایش آن‌هاست مبادا از این قدرت درراه نادرست استفاده کنند(3). پس قبل از ورود به این موضوعات باید آگاهی کامل و کافی در حد اجتهاد یا قریب به اجتهاد از شریعت کسب کرد آنگاه وارد شد تا گمراه نشویم. تا تشخیص دهیم کجا؟ کی؟ چه مقدار؟ با چه نیت و هدفی از این ابزارها استفاده کنیم. از طرفی حتماً تزکیه شده باشند تا موجبات سوءاستفاده و تجسس در امورات شخصی مردم، فراهم نباشد.
3-    معمولاً افرادی که به بیداری‌های معنوی و این‌گونه قدرت‌ها می‌رسد، سطح آگاهی‌شان از دیگران بیشتر خواهد بود. موضوعاتی را از دیگران و اطرافیان (بدون تجسس و سرک کشیدن) متوجه می‌شوند که همه نمی‌فهمند! علاوه بر اینکه باید ستارالعیوب باشند و پرده‌پوشی کنند، لازم است آن‌قدر قدرت ذهنی و توانایی روحی داشته باشند که به انزوا کشیده نشوند! به دیگران بدبینی، پیدا نکنند و از خانواده و جامعه فاصله نگیرند! وگرنه در مسیر منفی می‌افتند که هم به خودشان و هم اطرافیان، آسیب می‌زنند. چه‌بسا دچار سوءظن شدید و پس از مدتی، دچار افسردگی شوند و نتوانند با هیچ‌کسی ارتباط بگیرند!
4-    اگرچه باز کردن چشم سوم، با رعایت شرط خارج نشدن از حدود شریعت اسلام اشکالی ندارد، اما توصیه بزرگان این است که برای دستیابی به این قدرت نیازی نیست که راه‌های بیرون از چارچوب‌های شرعی را طی کرد. بهترین و کامل‌ترین سیر و سلوک برای دستیابی به این قدرت، تقوا و پرهیزگاری را اصل در زندگی خود قرار دادن و با تقویت ایمان واقعی، دل خویش را بیدار کردن است (4).
5-    نقطه آغازین چشم باطن بین از همین مرحله (تقوای و پرهیزکاری) می‌باشد به‌طوری‌که با رعایت تقوا نخست آدمی بر اعضا بدن خود مسلط می‌شود (تا آنجا که به‌طوری بر غضب خود مسلط می‌شود که ناخواسته خشم او شعله‌ور نمی‌شود و دست و پای او به دیگران آسیب نمی‌رساند یا با تسلط بر خواسته‌های نفس، ناخواسته شهوت او برافروخته نمی‌شود و حریم دیگران را نمی‌شکند و...). پس از مسلط شدن بر اعضاء بدن خود، روح آدمی قدرت بیشتری پیدا می‌کند و بر تصورات و خیالات ذهنی خویش نیز حاکم می‌شود به‌طوری‌که اراده او متمرکز می‌شود و ناخواسته تصورات مختلف به ذهنش نمی‌آید. در مرحله قوی‌تر قدرت روح به حدی می‌رسد که باطن شخص مقابل را تشخیص می‌دهد که از آن به چشم سوم، چشم برزخی نگاه باطن بین تعبیر می‌شود گفتنی است شخص سالک همان‌طور که می‌تواند تصرف تکوینی در افراد انسانی داشته باشد می‌تواند بر اجسام طبیعی هم تأثیرگذار باشد به‌طور مثال، حرکت آب جاری را متوقف کند.
نتیجه:
هر انسانی می‌تواند با طیّ مراحل سیر و سلوک و مراقبت بر حالات معنوی خود، مظهر اسماء و صفات الهی شود و بر طبق میزان خلوص عمل و شدت مراقبت به مرتبه‌ای از بصیرت و تمییز بین حق و باطل، نائل شوند، ولی نکته مهم آن است که نباید هدف از عبادت یا سیر و سلوک را رسیدن به این امور قرار دهد؛ بلکه می‌بایست رضای خدا مقصد اصلی باشد.
کلمات کلیدی:
چشم سوم، سلوک، باطن، تزکیه، ریاضت.
منابع جهت مطالعه:
1.    چشم برزخی: از بینایی معمولی تا بصیرت ملکوتی: به همراه نمونه‌های مستند، حیرت‌انگیز و اسرارآمیز، غلامرضا گلی زواره.
2.    سیمای فرزانگان، رضا مختاری.
3.    طهارت روح، مرتضی مطهری.
پی‌نوشت‌ها:
1.    محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، دارالاحیاء، 1403 ق، ج 36، ص 358.
2.    نک: صلح کل: مجموعه‌ای از ناگفته‌ها در مورد زندگی آیت‌الله سید علی قاضی در مصاحبه با فرزندان ایشان، از سوی جمعی از نویسندگان، تهران، ۱۳۸۲ ش، ص ۱۸۹.
3.    سوره بقره، آیه 102.
4.    سوره اعراف، آیه 203.