پرسش:
در دین مبین اسلام، توصیههای فراوانی در موضوع علمآموزی وجود دارد و ثوابهای فراوانی هم برای آن ذکرشده است؛ حال سؤال این است که آیا این توصیهها فقط شامل علوم دین میشود و یا اینکه آموختن دیگر علوم، مانند علوم دانشگاهی و درسهای مدرسه هم ارزشدارند؟
پاسخ:
دین اسلام بهعنوان دین خاتم، رویکرد عقلانی بسیار قوی دارد و نقش دانش، آموزش، آموختن و عالمان در آن پراهمیت است. نخستین آیاتی که بر پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله نازل شد گویای این توجه است که میفرماید:
﴿اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِى خَلَقَ خَلَقَ الْانسَانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ الَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْانسَانَ مَا لَمْ یَعْلَم﴾؛(1)
بخوان به نام پروردگارت که [جهان را] آفرید. [همان کسی که] انسان را از خون بستهای خلق کرد. بخوان که پروردگارت بزرگوار است؛ همان کسی بهوسیله قلم تعلیم کرد و به انسان آنچه را نمیدانست، یاد داد.
بررسی روایات مربوط به علم در منابع روایی نشاندهنده چند اصل مهم است که میتواند جایگاه انواع علوم با کارکردهای مختلف را از منظر معارف دینی مشخص کند؛ به عبارت دیگر با توجه به ملاکهایی که در روایات ارائهشده میتوان تشخیص داد که چه علمی مفید و ارزشمند است و چه علمی ارزش آموختن و آموزش دادن ندارد؛ در ادامه به برخی از این اصول اشاره خواهد شد.
از منظر معارف دینی، علم وسیله و ابزار است نه اینکه خودش هدف نهایی باشد. در واقع علم ابزار هدایت و زندگی متعالی در این دنیا و زندگی اخروی است. امام صادق علیهالسلام دراینباره میفرمایند:
«لَیسَ العِلمُ بِالتَّعَلُّمِ، إنَّما هُوَ نورٌ یَقَعُ فی قَلبِ مَن یُریدُ اللّه ُ تَبارَکَ و تَعالى أن یَهدِیَهُ»؛ (3)
علم به کثرت آموختن نیست، بلکه علم نوری است که هر کس را خدا بخواهد هدایتش کند، در دل او قرار میدهد.
این روایت نشان میدهد که علمآموزی بخشی از مسیر هدایت است و آنچه مهم است حرکت در مسیر کمال و هدایت و سعادت است. همچنین امام صادق علیهالسلام در روایت دیگری میفرمایند:
«مَن تَعَلَّمَ العِلمَ و َعَمِلَ بِهِ و َعَلَّمَ لِلّهِ دُعِىَ فى مَلَکُوتِ السَّماواتِ عَظیما فَقیلَ: تَعَلَّمَ لِلّهِ و َعَمِلَ لِلّهِ و َعَلَّمَ لِلّهِ»؛(3)
یعنی هر کس براى خدا دانش بیاموزد و به آن عمل کند و به دیگران آموزش دهد، در ملکوت آسمانها به بزرگى یاد شود و گویند: براى خدا آموخت و براى خدا عمل کرد و براى خدا آموزش داد.
در این روایت نیز بهروشنی بیانشده که مسئله اصلی در جریان تعلیم و تعلّم، خدایی بودن و عمل به آن است و الا خود علم ابزاری بیش نیست. در واقع ارزش علم در کاربست آن برای اهداف عالی و در مسیر الهی است.
در معارف حدیثی، علم و عالم باید برای فرد، جامعه و دین سودمند باشد. اگر دانشی چنین بهرهای را نداشته باشد، مصداق «لغو» خواهد بود. بر همین اساس در روایات چنین آمده است که:
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ ... مِنْ عِلْمٍ لَا یَنْفَع»؛(4)
یعنی خدایا! به تو پناه میبرم از دانـشی که سود نبخشد.
این تعابیر نشان میدهد که اگر علم، نفعی نداشته باشد، آفت خواهد داشت و آسیبهایی در پی خواهد دارد که معصوم علیهالسلام از آنها به خدا پناه میبرد. درجایی دیگر چنین آمده است:
«خَیرَ العلْمِ ما نَفَع»؛(9)
یعنی بهترین علم علمی است که همراه بافایده باشد.
اگر این روایت در کنار بقیه روایات معنا شود، میتواند گفت که منظور بهترین علم نیست، بلکه علم آنی است که نافع باشد و غیر آن علم نیست. همین رویکرد نسبت به منتسبان به علم یعنی عالمان نیز وجود دارد. امام باقر علیهالسلام دراینباره میفرمایند:
«عَالِمٌ یُنْتَفَعُ بِعِلْمِهِ خَیْرٌ مِنْ سَبْعِیْنَ اَلْفَ عَابِد»؛ (6)
عالمی که مردم از علم او بهره بگیرند از هفتاد هزار عابد بهتر است.
بنابراین یکی از ملاکهای علم مطلوب از منظر روایات اهلبیت علیهمالسلام، سودمند بودن آن است و این منافع میتواند، دینی و یا حتی دنیایی باشد چراکه بهصورت مطلق بیانشده است.
آنچه از معارف دینی بهخصوص سیره و کلمات معصومان قابلبرداشت است، عمومی بودن تعلم است. برخلاف برخی جوامع که پیش از اسلام در مناطقی از دنیا وجود داشت و دانش را مختص طبقات خاص از جامعه میدانستند، رسول خدا صلیالله علیه و اله و اهلبیت ایشان، همه مردم را به فراگیری دانش و سوادآموزی ترغیب میکردند. در روایت مشهور از رسول خدا صلیالله علیه و آله چنین گزارششده:
«طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَهٌ عَلَى کُلِ مُسْلِمٍ أَلَا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ بُغَاهَ الْعِلْمِ»؛ (7)
طلب علم بر هر مسلمانی واجب است، بدانید خدا دانش جویان را دوست دارد.
در برخی روایات حتی انحصار جنسیت نیز شکسته شده و مراد از مسلم را همه مردان و زنان مسلمان، معرفی کردهاند.(8)نکته مهمتر اینکه حتی منبع فراگیری را منحصر نکردهاند و دانش و حکمت را از هرکجا که میتوان باید دریافت کرد. (9)
به اعتبار محتوا، یک دانش میتواند ابزاری شریف و مقدس باشد مانند علوم مرتبط با قرآن و کلام اهلبیت علیهمالسلام. این محتوا حتی میتواند به عالم آن، جایگاه ببخشد چنانکه حضرت على علیهالسلام میفرمایند:
«قِیمَهَ کُلِّ امْرِءٍ مَا یَعْلَم»؛ (10)
ارزش هر کس به آن چیزى است که مىداند.
در روایات، تقسیمات مختلفی برای علوم بیانشده است مانند بیان امیرالمؤمنین علیهالسلام که فرمودند:
علوم چهار قسم است: علم فقه برای ادیان و علم پزشکی برای بدنها و علم نحو (دستور زبان) برای زبان و علم کیهانشناسی برای زمانشناسی. (11)
همچنین امام صادق علیهالسلام دانشها را از زاویه دیگر چنین تقسیم فرمودهاند:
«دانش مردم را در چهار چیز یافتم:
اوّل: پروردگارت را بشناسی.
دوم: بدانی با تو و برای تو چه کرده است.
سوّم: بدانی از تو چه خواسته است.
چهارم: بدانی چه چیز، تو را از دینت بیرون میکند.»(12)
آنچه از دستهبندیهای مختلف دانش در کلمات اهلبیت علیهمالسلام به دست میآید این نکته است که همه علوم یکسان نبوده و طبیعتاً آنچه ارتباط بیشتری با جنبه خداشناسی و هدایت مردم دارد، برتر است.
نتیجه:
بنا بر اصولی که از روایات به دست آمده، دانش جنبه ابزاری دارد و وسیلهای برای تأمین نیازهای مادی و معنوی انسان در مسیر هدایت است؛ بنابراین علم باید برای عالم و دیگران مفید بوده و در عین حال همگان به علمآموزی دعوت و تشویق شدهاند. این نکته نیز قابلبرداشت است که انسان میتواند هر دانشی که موردعلاقه اوست را بیاموزد؛ اما روشن است که علومی که محتوای دینی دارند در درجه بالاتری نسبت به دیگر دانشها قرار دارند.
کلمات کلیدی:
علم آموزی، معلم، تعلیم و تربیت در اسلام، شرافت علوم، ابزار بودن علم.
پی نوشت
- سوره علق، آیات 1-5.
- مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 1، ص 225.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 35.
- طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ج 1، ص 75.
- ابنبابویه، محمد بن على (شیخ صدوق)، من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 402.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 33.
- برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج 1، ص 225.
- رجوع کنید: ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى، مجموعه ورّام، ج 2، ص 176.
- ر ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 8، ص 167.
- لیثى واسطى، على بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، ص 109.
- مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 1، ص 218.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 50.