كتابي دارم كه ثابت مي كند رسولاني ممكن است از طرف خداوند باز بيايند و اينكه خاتم النبيين بمعناي خاتم الرسل نيست، پاسخ این شبهه چیست؟
در آيه مذكور خداوند متعال مي فرمايد:« يا بَنِي آدَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آياتِي فَمَنِ اتَّقي وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»(1)
بار ديگر خداوند متعال در اين آيه فرزندان آدم را مخاطب ساخته، ميفرمايد:« اي فرزندان آدم اگر رسولاني از خودتان (از طرف من) به سويتان آمدند كه آيات مرا به شما عرضه ميدارند از آنها پيروي كنيد، زيرا آنها كه پرهيزگاري پيشه كنند و در اصلاح خويشتن و ديگران بكوشند نه وحشتي از مجازات الهي خواهند داشت و نه اندوه و غمي».
چنانكه در تفسير نمونه آمده جمعي از دينسازان قرون اخير براي صاف كردن جاده ادعاهاي خود، پارهاي از آيات قرآن را مستمسك قرار داده و مدعي هستند كه اين آيات دلالت بر نفي خاتميت دارند، در حالي كه ارتباطي با آن ندارند.
يكي از آنها آيه فوق است، آنها بدون اينكه قبل و بعد اين آيات را در نظر بگيرند، ميگويند: اين آيه با توجه به جمله «ياتينكم» كه فعل مضارع است دليل بر اين است كه امكان دارد در آينده پيامبران ديگري مبعوث شوند.
ولي اگر كمي به عقب برگرديم و آيات گذشته را كه از آفرينش آدم و سكونت او در بهشت و سپس رانده شدن او و همسرش از بهشت سخن ميگويد در نظر بگيريم و ملاحظه كنيم كه مخاطب در اين آيات مسلمانان نيستند، بلكه مجموع جامعه انساني و تمامي فرزندان آدمند پاسخ اين سخن روشن ميشود. زيرا ترديدي نيست كه براي مجموعه فرزندان آدم رسولان زيادي آمدند كه نام تعدادي از آنها در قرآن آمده و نام عده ديگري نيز در كتب تواريخ ثبت است.
منتها اين عده از دينسازان براي اغفال مردم، آيات گذشته را به دست فراموشي ميسپارند و مخاطب در اين آيه را خصوص مسلمانان ميگيرند و از آن نتيجهگيري ميكنند كه امكان رسولان ديگري در كار است.
اينگونه سفسطهها سابقه بسيار دارد مخصوصا اين سفسطه كه آيه يا جملهاي از يك آيه را از بقيه جدا ميكنند و قبل و بعد آن را ناديده ميگيرند و بر مفهومي كه تمايل دارند تطبيق ميدهند هر چند ضد مفهوم واقعي آن باشد.(2)
اما در مورد بحث خاتم النبيين و خاتم الرسل بودن پيامبر اسلام بايد بگوييم كه «نبي» از نظر مصداق اعم از رسول است. يعني همه پيامبران، داراي مقام نبوت بودهاند ولي مقام رسالت اختصاص به گروهي از ايشان داشته است.(3) بنابراين اينكه پيامبري رسول باشد ولي نبي نباشد تحقق نيافته و لذا اگر رسولي بعد از پيامبر اسلام (ص) بيايد وي نبي نيز خواهد بود و از آنجا كه پيامبر اسلام (ص) خاتم النبيين است و لذا يقينا خاتم الرسل نيز مي باشد.
در تفسير نمونه نيز مي خوانيم:« اين نكته نيز قابل توجه است كه خاتم انبياء بودن، به معني" خاتم المرسلين" بودن نيز هست، و اينكه بعضي از دينسازان عصر ما براي مخدوش كردن مساله خاتميت به اين معني چسبيدهاند كه قرآن پيامبر اسلام (ص) را خاتم انبياء شمرده، نه" خاتم رسولان" اين يك اشتباه بزرگ است، چرا كه اگر كسي خاتم انبياء شد به طريق اولي خاتم رسولان نيز هست، زيرا مرحله" رسالت" مرحلهاي است فراتر از مرحله" نبوت"»(4)
پي نوشت ها:
1. أعراف(7) آيه 35.
2. آيت الله مكارم شيرازي، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1374ش، ج6، ص 161.
3. آيت الله مصباح يزدي، آموزش عقايد، تهران، شركت چاپ و نشر بين الملل سازمان تبليغات اسلامي، 1384ش، ص 238.
4. آيت الله مكارم شيرازي، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1374ش، ج17، ص 338.