۱۴۰۴/۰۶/۳۰ ۲۳:۳۵ شناسه مطلب: 100735
پرسش:
قصه ایجاد ارتش مدرن در ایران چیست؟ آیا بهراستی، تأسیس ارتش مدرن در ایران، کار رضاشاه است؟
رضاخان که با کودتای نظامی به قدرت رسید، در طول دوره بیستساله وزارت، صدارت و سلطنت خویش بر تقویت ارتش و اشاعه اندیشه میلیتاریستی اصرار میورزید. تمرکز وی بر ارتش به حدی بود که اول صبح کارش را با رسیدگی به امور ارتش و گزارش رئیس شهربانی و فرمانده ارتش شروع و بخش وسیعی از درآمد و بودجه کشور را صرف نوسازی و تجهیز ارتش میکرد. حتی در اوایل فروردین 1301 که مشکلات مالی فراوانی وجود داشت، «با کنترل مستقیم تمام سازمانها و ادارات درآمدزای کشور، ازجمله زمینهای خاصه سلطنتی، مالیاتهای مستقیم و غیرمستقیم، راهها، گمرکات، تریاک و...، این درآمدها را صرف هدفهای نظامی خود کرد.»(1)
اکنون سؤال اساسی این است که آیا اقدامات رضاخان، به تأسیس ارتش مدرن را در ایران منجر گردید؟ و آیا این رویکرد میلیتاریستی سبب تأمین امنیت ملی و تمامیت ارضی گردید؟
ازآنجاکه اندیشه توسعه نظامی و بازسازی ارتش از اواسط دوران قاجار بهویژه بعد از شکست ایران در جنگ با روسها، کلید خورد، بهاختصار، رویکرد نظامی دوره قاجار و پهلوی مورد واکاوی قرار گرفته و سپس اقدامات رضاخان ارزیابی میگردد:
1. رویکرد نظامی عصر قاجار؛
در اواخر دوره صفویه، اوضاع داخلی ایران دچار تشویش شد و در عصر قاجار، ایران در معرض حمله و غارت همسایگان و استعمارگران قرار گرفت. اوج درگیری، دو جنگ ایران و روس بود که 13 سال به طول انجامید و منجر به شکست ایران و تحمیل معاهده گلستان و ترکمانچای گردید. جمعبندی دربار از شکست ایران این بود که برتری تسلیحاتی روسها، کیفیت فنی قوای نظامی آنان و همچنین فقدان سلاحهای مدرن و عدم آشنایی ایرانیان با فنون جدید نظامیگری، عامل اصلی شکست است. به دنبال آن عباس میرزا (ولیعهد فتحعلیشاه) و میرزا بزرگ قائممقام (میرزا عیسی فراهانی) درصدد نوسازی ارتش با کمک فرانسویها و انگلیسیها برآمدند تا ارتش را به سبک اروپایی سامان دهند. ازاین رو مهمترین فصل قرارداد «فین کن اشتاین» با فرانسویها، «اصلاح و تقویت ارتش ایران به دست مهندسان و مستشاران فرانسوی بود. همچنین فرانسه ضمن فروش تعدادی توپ و تفنگ به ایران، تعهد کرد دو کارخانه توپریزی در تهران و اصفهان و یک کارخانه اسلحهسازی در تبریز بسازد.»(2)
رویکرد عباس میرزا توسط مهمترین صدراعظم ناصرالدینشاه یعنی امیرکبیر، گسترش یافت، بهطوریکه مهمترین بخش دارالفنون، وجه نظامی آن بود.(3) او ابتدا با تأسیس دارالفنون، یکرشته تحصیلی تحت عنوان مهندسی نظامی ایجاد نمود و از کارشناسان نظامی اروپایی برای تدریس دعوت کرد. فکر تأسیس دارالفنون و جایگزینی آموزشهای نظامی در ایران بهجای اعزام محصل به اروپا، متأثر از «مسافرت امیرکبیر به روسیه و دیدن مدارس فنی و صنعتی و نظامی آنجا پیش آمد.»(4) وی متحدالشکل ساختن لباس نظامی و انتظام ارتش را به همه ردههای نظامی تعمیم داد. وی کارخانه اسلحهسازی جدیدی ایجاد کرد و به تعلیم افسران و افراد قشونی همت گماشت. با توجه به اینکه مشکلات مالی در امور نظام زیاد بود، مسائل مالی ارتش را نیز ساماندهی کرد و اشخاص بسیاری که اسم آنها در قشون ثبت بود، اما هیچ فعالیت مفیدی نداشتند و مواجب کامل دریافت میکردند را حذف نمود.(5) به شهادت تاریخ، عباس میرزا و امیرکبیر، پیشگامان توسعه در ایران، آنهم در بعد نظامی بودند.
2. رویکرد نظامی عصر پهلوی اول؛
در اواخر دوران قاجار، شرایط منطقهای و داخلی برای انگلیس نگرانکننده بود؛ پیشروی شوروی در شمال، استقلالطلبی هندوستان (مستعمره انگلیس)، جنبشهای استقلالطلبانه ایران همچون جنبش جنگل و مبارزه جدی امثال شهید مدرس با استعمار، انگلیس را به ضرورت یک نوع «میلیتارسیم» به معنی سیطره وسیع و گسترده ارتش بر کلیه شئون اجتماعی و کنترل امورات کشور و سرکوب گسترده همه مخالفان، ایجاب میکرد. انگلیسیها با تحقیق فراوان، رضاخان را مناسبترین گزینه برای تحقق این طرح دیدند. رضاخان معتقد بود دولت مطلقه مدرن صرفاً با تأسیس دولت متمرکز و مقتدر تحقق مییابد و عملیشدن این هدف فقط درگرو نظامی کردن دولت و جامعه است. در این راستا، به تعبیر محمدرضا پهلوی در کتاب «مأموریت برای وطنم»، به نوسازی ارتش و نیروی نظامی، بیش از سایر نهادهای مملکتی اهمیت میداد. پهلوی دوم مینویسد: «از همان روزی که وزارت جنگ و فرماندهی کل قوا به او محول گردید، شروع کرد که بریگاد قزاق، پلیس جنوب، ژاندارمری و سایر عناصر نظامی و انتظامی را با یکدیگر پیوسته و ارتش واحدی از مجموع نیروهای ایران تشکیل دهد. ترتیب غذا، لباس و حقوق سربازان و مدرن کردن تعلیمات نظامی و خرید تجهیزات و ساخت کارخانههای اسلحهسازی را مورد توجه خاص قرار داد و در بالا بردن روحیه آنان که از خدمت به کشور و ایرانی بودن خود سرافرازی داشته باشند، مساعی جمیله به کار برد.»(6) رضاخان اول صبح کارش را با رسیدگی به امور ارتش و گزارش رئیس شهربانی و فرمانده ارتش شروع میکرد. مهمترین اقدامات رضاخان در امور نظامی عبارتاند از:
1ـ2. ادغام نیروهای قزاق و ژاندارمری:
نخستین اقدام رضاشاه در راستای تشکیل ارتش واحد و مدرن، ادغام تمام نیروهای نظامی همچون بریگاد مرکزی قزاق و ژاندارمری بود. وی بریگاد قزاق ایرانی، پلیس جنوب، ژاندارمری و سایر واحدهای نظامی را در نیروهای مسلح واحدی متحد کرد(7) و ابلاغ نمود که از این تاریخ کلمه ژاندارم و قزاق مطلقاً ملغی و متروک است و باید از کلمه «قشون» استفاده شود.(8)
2ـ2. آموزش نیروهای نظامی:
تأسیس دانشکده افسری در بهمنماه 1300 برای ایجاد ارتش جدید با تکیهبر تجربه آموزشی مربوط به قزاقها و مدرسه نظامی مشیرالدوله.(9)
3ـ2. فراهم کردن مقدمات خرید تفنگ و مهمات از اروپا در سال 1301 و تحویل آنها در تابستان 1302. (10)
4ـ2. اضافه شدن یک نیروی دریایی و هوایی کوچک به ارتش در سال 1304.
5ـ2. تصویب قانون نظاموظیفه عمومی در سال 1305. (11)
6ـ2. استخدام تعداد زیادی از مستشاران نظامی فرانسه در ارتش ایران و اعزام اولین گروه افسران محصل در سال 1306 به دانشگاه نظامی «سن سیر» فرانسه برای تحصیل نظامی. (12)
7ـ2. اختصاص بخش وسیعی از بودجه کشور به امور نظامی و نوسازی ارتش که بهطور متوسط، ثلث کل بودجه کشور را تشکیل میداد.(13)
3. ارزیابی اقدامات رضاخان و ماهیت ارتش مدرن؛
رضاخان اقدامات متعددی برای نوسازی ارتش آغاز کرد، اما آیا اقدامات رضاخان و تمرکز بر بازسازی ارتش و هزینه بخش زیادی از بودجه کشور برای آن، یک ارتش قوی ایجاد نمود و تمامیت ارضی و منافع ملی را تأمین نمود یا واقعیت چیز دیگری است؟ ثمره اقدامات رضاخان چه بود؟
1ـ3. تبدیل ارتش به نهاد شخصی شاه و حافظ منافع وی؛
درواقع، ارتش بهجای اینکه امنیت داخلی و خارجی را تأمین نماید، به ابزار سرکوب مردم و یکی از عوامل اساسی ناامنی جامعه تبدیل شد. بسیاری از سرکوبهای سیاسی رضاشاه از طریق همین قدرت نظامی ارتش جدید اعمال میشد. وی با دادن امتیازات ویژه به نظامیان، آنها را به بازوی اعمال قدرت خود تبدیل کرد و از طریق آنها به سرکوب سیاسی و اجتماعی گستردهای دست زد و یک دولت فردی کاملاً متمرکز به وجود آورد که بهشدت بر ضد امنیت عمومی عمل میکرد.(14) ارتش جنبه شخصی و طبقاتی داشت و دستگاه سلطنت، ارتش و قوای انتظامی را برای خدمت به خود تقویت میکرد نه برای منافع ملی. درواقع نظاموظیفه و سربازی، شاهپرستی را به سربازان آموزش داده و اطلاعات لازم برای آمادهسازی ذهنی، جهت پذیرش هنجارهای دولت پهلوی را به آنها منتقل میساخت. (15) حتی ارتش در انتخابات (ازجمله انتخابات مجلس ششم) دخالت میکرد و برای راه یافتن نمایندگان موردنظر، انتخابات را در شرایط حکومتنظامی برگزار میکرد.(16) بعلاوه رضاشاه نتوانست بسیاری از امور نظامی پیشپاافتاده را به دیگران واگذار کند. تقریباً اداره همه بخشهای ارتش، حتی جزئیترین امور در دست او بود. این امر باعث به وجود آمدن نوعی نظام فرماندهی انعطافناپذیرِ از بالا به پایین شده بود که به نحوی خشن، مانع ابتکار عمل و تصمیمگیری افسران ارتش میشد.(17)
2ـ3. ناکارآمدی ارتش رضاخان در مواجهه با دشمن خارجی و صیانت از مرزها؛
علیرغم اینکه گاهی 40 تا 50 درصد درآمد کشور صرف هزینههای ارتش میشد،(18) ارتش فقط یک اسم بود و بهاندازه دوران صفویه و اوایل قاجار نیز، توان ایستادگی و دفاع از تمامیت ارضی کشور را نداشت. همین ارتشی که سراسر تاریخ معاصر را به خون مردمان بیگناه آغشته کرده و هزاران انسان حقخواه واقعه مسجد گوهرشاد و دهها رخداد خونین دیگر را، قتلعام کرد، ولی در برابر هجوم بیگانگان کمترین مقاومت را از خود نشان نداد؛ چنانکه در شهریور 1320 همین ارتش مدرنی که رضاشاه ادعای آن را داشت و جدیدترین جنگافزارها و تسلیحات را برای تجهیز آن از کشورهای مختلف خریداری کرده بود، در برابر تجاوز متفقین واکنش جدی از خود نشان نداد و درنهایت متلاشی شد.(19) به شهادت اسناد، روسها با یکمشت سرباز که حتی کمربند نداشتند و با تفنگهای قدیمی زمان تزار به ایران حمله کرده بودند. به همین جهت ستاد ارتش قفقاز، پیشبینی کرده بود که در ایران با مقاومت روبرو خواهند شد؛ اما ارتش ایران پس از حمله روس و انگلیس دفاعی نکرد. فقط نیروی دریایی تازه تأسیس، چند ساعت، مقاومت نمود.(20)
3ـ3. افسانه ارتش قدرتمند و مجهز رضاخانی؛
بسیاری از نزدیکان رضاشاه و سران نظامی کشور نیز به میزان قدرت ارتش مدرن رضاشاهی پی برده بودند. روزی رضاشاه از سرلشکر جهانبانی که از سران نظامی کشور و اولین رئیس ستاد ارتش کشور بود، پرسید: «نیروهای نظامی ما در مقابل قدرتهای جهانی چقدر توان مقابله و رویارویی را دارند و تا چه حد میتوانند در مقابل آنها مقاومت کنند؟ سرلشکر جهانبانی در واکنشی تأملبرانگیز گفت: بهمحض اینکه نیروهای خارجی حمله کنند، ارتش ایران از هم فرو خواهد پاشید و قشون ایران از بین خواهد رفت. رضاشاه نیز که از این نظرِ سرلشکر جهانبانی عصبانی شده بود، دستور داد وی را برکنار و از ارتش اخراج کنند.»(21) سرتیپ حسین یکرنگیان که او نیز از افسران بلندپایه ارتش در آن مقطع تاریخی است، گفته است: «بهرغم همه سروصداها، واحدهای ارتش چندان تجهیز نبودند؛ برای مثال، بهرغم وجود ۱۶ لشکر و ۲۰ هواپیما در شمال کشور، برای هر سرباز حداکثر ۱۰۰ فشنگ موجود بود یا حتی در استانی مثل اردبیل، هر سرباز تنها ۳۶ فشنگ برای خرج کردن داشت و مسلسلها نیز تنها برای نیم ساعت تیراندازی، فشنگ داشتند. لشکرها حتی برای یک هفته نیز خواروبار و پشتوانه غذایی نداشتند و روزانه انبار غله دریافت میکردند. همین امر سبب شده بود که لشکر اردبیل در روز دوم جنگ، یعنی ۴ شهریورماه، به دستور فرمانده لشکر، انبار غله شهر را تصرف کند و موجودی آن را بردارد. ازنظر این فرمانده نظامی ارشد، سازمان لشکرها حتی برای زمان صلح نیز بهصورت مناسبی سازماندهی نشده بود و بهجای آنکه لشکرهای مرزی کشور تقویت شوند، لشکرهای مرکز کشور تقویت و تسلیح میشدند؛ برای مثال درحالیکه لشکر یک و دو مرکز به انواع تسلیحات همانند توپهای ضدتانک، مسلسل ضدهوایی و خمپارهانداز تجهیز شده بودند، لشکر سوم تبریز و لشکر چهارم ارومیه اصلاً نمیدانستند زرهپوش و ضدتانک چه شکلی است و خمپارهانداز چه کاری انجام میدهد.(22)
4ـ3. نوسازی ارتش، با نفوذ قدرتهای خارجی و وابستگی ایران؛
عناصر خارجی بسیاری در کسوت مستشار و متخصص نظامی بر مقامات و مناصب عالی کشور، نفوذ یافتند و اغلب فرماندهان نظامی در دوره رضاشاه به قدرتهای خارجی وابسته بودند و طیف عمدهای از آنها به سیاستهای استعماری انگلستان وابستگی داشتند.(23) درواقع، انگلیسیها بعد از تسلط رضاخان بر سرنوشت ملت ایران، تلاش کردند تا ساختار نظامی ایران را بر اساس منافع خویش (حفظ مستعمراتی نظیر هند، مقابله با روسها، سرکوب نهضتهای استقلالطلبانه ایران و سرکوب مخالفان داخلی نظیر مدرس)، ساماندهی کردند.(24) این وابستگی در دوران پهلوی به اوج خودش رسید، چنانکه در تمام ابعاد «با نام بیگانه، لباس بیگانه، ترتیبات بیگانه و فرماندهی بیگانه» اداره میشد، اما هیچگاه فنّاوری و فناوری ساخت سلاح به ایران داده نشد.(25)
5ـ3. فساد در ارتش و فقدان روحیه خودباوری در آن؛
وجود فساد در نظام اداری و تشکیلاتی ارتش سبب شد روحیه جنگاوری و فداکاری نیروهای نظامی در مقطع حساسی همچون حمله متفقین در سطح بسیار پایینی باشد. این مسئله هم در سطوح بالای ارتش و هم در سطوح پایین آن به چشم میخورد. در سطوح بالای ارتش و بهویژه در ستاد آن که شخص رضاشاه نیز بر آن اشراف داشت، پارتیبازی و دادن رشوه بهکرات و دفعات اتفاق افتاد. فقط محصلانی که سفارش شده بودند به خارج اعزام میشدند و در مورد محل و نحوه خدمت نیز دوستی و خویشاوندی و سفارش از مقامهای بالا رعایت میشد. بیتوجهی به جنبه روحی و اخلاقی، نظامیان آنها را ترسو و فاقد اعتمادبهنفس بار آورده بود و نیروهای نظامی ایران از سربازان روس و انگلیس میترسیدند.(26)
نتیجهگیری:
به شهادت اسناد تاریخی و عملکرد ارتش رضاخانی، اقدامات نظامی رضاخان نهتنها سبب نوسازی و ایجاد ارتش مدرن نشد، بلکه آسیبهای جدی به کشور وارد ساخت. در شرایطی که کشور نیازمند عمران و آبادانی بود، عمده بودجه کشور، صرف امورات نظامی میشد، این نهاد بیشتر برای سرکوب مردم و شهروندان کشورمان تجهیز شده بود تا اینکه از آن بتوان در برابر دشمنان خارجی استفاده کرد. درواقع کار ویژه ارتش بیش از آنکه ایجاد ارتشی نیرومند برای مقابله با حملات خارجی باشد به دستگاهی برای سرکوب رقبای سیاسی رضاشاه و توده مردم تبدیل شده بود. از طرف دیگر، زمینه نفوذ قدرتهای خارجی و تسلط بیگانگان فراهم گردید.
پینوشتها:
1. کرونین، استفانی، رضاشاه و شکلگیری ایران نوین، ترجمه مرتضی ثاقب فر، تهران، نشر جامی، ۱۳۸۲، ص 69 ــ 68.
2. نفیسی، سعید، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر، تهران، نشر اهورا، 1383، ج 2، ص 222.
3. ایزدی، جهانبخش و مطهری، مصطفی، جدال هویتی گفتمانهای توسعه در ایران معاصر، فصلنامه سیاست، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دوره 48، ش 4، 1397، ص 859.
4. اقبال آشتیانی، عباس، میرزا تقیخان امیرکبیر، به اهتمام ایرج افشار، توس، تهران، 1355، ص 157.
5. مدنی، سید جلالالدین، تاریخ تحولات سیاسی و روابط خارجی ایران، چاپ پنجم، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1394، ج 1، ص 331.
6. غنی نژاد، موسی، تجددطلبی و توسعه در ایران معاصر، مرکز، تهران، 1377 ص 12.
7. پهلوی، محمدرضا، مأموریت برای وطنم، چاپ سوم، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1347، ص 43.
8. لطفیان، سعیده، ارتش و انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰، ص ۴۰.
9. ستاد بزرگارتشتاران، تاریخ ارتش نوین ایران، 1300-1320، بیتا، ص 23.
10. لطفیان، سعیده، ارتش و انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰، ص ۸۰.
11. خلیلیفر، محمدرضا، توسعه و نوسازی در دوره رضاشاه، تهران، نشر جهاد دانشگاهی شهید بهشتی، 1373، ص 134.
12. کرونین، استفانی، رضاشاه و شکلگیری ایران نوین، ترجمه مرتضی ثاقب فر، تهران، نشر جامی، ۱۳۸۲، ص 66.
13. کرونین، استفانی، رضاشاه و شکلگیری ایران نوین، ترجمه مرتضی ثاقب فر، تهران، نشر جامی، ۱۳۸۲، ص 67-70.
14. بشیریه، حسین، جامعهشناسی سیاسی، چاپ سیزدهم، تهران، نشر نی، ۱۳۸۵، ص ۷۰.
15. بارسلطان، سیده رویا، عملکرد امنیتی ارتش در دوره پهلوی اول، فصلنامه مطالعات تاریخ انتظامی، دوره اول، شماره 1، 1393، ص 105.
16. اکبری، محمد، تبارشناسی هویت جدید ایرانی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1384، صص 273-275.
17. سینایی، وحید، دولت مطلقه، نظامیان و سیاست در ایران، مشهد، انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد، 1396.
18. کاوه، فرخ، ایران در جنگ: از چالدران تا جنگ تحمیلی، ترجمه شهربانو صارمی، تهران، ققنوس، 1397، صص 466-467.
19. کرونین، استفانی، رضاشاه و شکلگیری ایران نوین، ترجمه مرتضی ثاقب فر، تهران، نشر جامی، ۱۳۸۲، ص 67-70.
20. انصاری، هوشنگ، درباره سوم شهریور و نقش ایران در جنگ جهانی دوم، تهران، مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی دوران پهلوی، 1356، ص ۵۳.
21. نیازمند، رضا، رضاشاه از سقوط تا مرگ، تهران: انتشارات حمایت قلم نوین، 1386، ص 172.
22. پیشهوری، جعفر، یادداشتهای زندان، تهران، انتشارات پسیان، ۱۳۵۶، ص ۱۸.
23. چیتسازیان، محمدرضا، بررسی دلایل فروپاشی سریع ارتش رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰؛ علل ناکارکردی ارتش رضاخانی، سایت پژوهشکده تاریخ معاصر، 3 مهر 1400، ش 20258...ak9zn4prra.html
24. عظیمی، محمدجواد، عملکرد ارتش رضاشاه، پایاننامه کارشناسی ارشد تاریخ، تهران، دانشگاه شهید بهشتی،1377، ص 13.
25. لطفیان، سعیده، ارتش و انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰، ص 81.
26. چیتسازیان، محمدرضا، بررسی دلایل فروپاشی سریع ارتش رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰؛ علل ناکارکردی ارتش رضاخانی، سایت پژوهشکده تاریخ معاصر، 3 مهر 1400، ش 20258...ak9zn4prra.html ، ص 6-7.