قرآن و سنت

احکام اسلام از دو منبع قرآن و روایات معصومین (علیهم السلام) بدست می آید و ایندو در کنار یکدیگر هستند. نجاست سگ نیز مانند بسیاری از احکام دین، در روایات آمده است
نجاست سگ در قرآن

پرسش:
در کدام آیه از قرآن، حکم نجاست سگ بیان شده است؟
 

پاسخ:
مسئله نجاست سگ یکی از مسائل فقهی هست که در جامعه امروزی اطلاع از چگونگی آن برای بسیاری حائز اهمیت گشته است و پرسش‌های زیادی در این زمینه مطرح می‌شود؛ ازجمله این پرسش‌ها این است که آیا در قرآن سخن از نجاست سگ وجود دارد؟ اگر سگ نجس هست پس چرا در قرآن از نجاست سگ سخنی نیامده است؟ آیا نجس دانستن سگ سبب نادیده گرفتن حقوق سگ به‌عنوان یک حیوان نمی‌شود؟ مگر می‌شود سگ با این وفاداری‌اش نجس باشد؟ قرآن بانام بردن از سگ اصحاب کهف، از این حیوان تمجید کرده است و ...
 
سگ در قرآن
در قرآن کریم در سه مورد از سگ سخن به میان آمده است که عبارت‌اند از:

1. سگ اصحاب کهف
خداوند در سوره کهف در مورد سگ اصحاب کهف چنین می‌فرماید: «...سگشان بر آستانه‌ی غار، دو دست خود را دراز کرده بود.»(1) آنچه از این آیه برداشت می‌شود، این است که اصحاب کهف سگ نگهبانی را همراه داشتند و آن سگ در دهانه غار آرمیده بود. در این آیه هیچ‌گونه اشاره‌ای به طهارت و نجاست سگ نشده است.
نکته قابل‌توجه در این آیه شریفه، این است که سگ اصحاب کهف در دهانه غار خوابیده بوده است نه در داخل غار و در کنار اصحاب کهف، به‌عبارت‌دیگر، سگ در محلی غیر از محل استراحت اصحاب کهف خوابیده است؛ یعنی سگ به‌مقتضای وظیفه خود که نگهبانی است در محل انجام‌وظیفه خود بوده نه در میان انسان‌ها؛ و نیز از این آیه می‌توان استفاده کرد که نگهداری سگ نگهبان اشکالی ندارد.

2. تشبیه بلعم باعورا به سگ
قرآن کریم در بلعم باعورا (دانشمند منحرف) می‌فرماید: «و اگر مى‏خواستیم حتماً (مقام) او را به‌وسیله آن آیات (به‌اجبار) بالا مى‏بردیم و لکن او (را طبق سنّت اختیار بشر در انتخاب راه، آزاد گذاشتیم و او) به پستى گرایید و دل بر زمین بست و از هواى خود پیروى نمود، پس داستان او داستان سگ تشنه یا خسته است که اگر بر او حمله برى زبان درآورد و اگر رهایش کنى بازهم زبان درآورد (این شخص را تهدید کنى یا نصیحت یکسان است). این داستان گروهى است که آیات ما را تکذیب کردند. پس این داستان را بازگو کن، باشد که بیندیشند.»(2) 
در این آیه، سخن از یک عالم دانشمند است که ابتدا در مسیر حق بود، به‌گونه‌ای که به‌طور طبیعی و عادی کسى انتظار انحراف او را نداشت، ولی دنیاپرستى و پیروى از هواى نفس او را به سقوط کشاند. این شخص را به سگ تشبیه کرده ‏می‌فرماید: ﴿ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ اَلْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ﴾. چه‌بسا بتوان وجه شبه آن را درشدت هواپرستى و چسبیدن به لذات جهان مادی جستجو کرد که شدت هواپرستی در انسان، وی را همچون یک «سگ هار» می‌کند که براثر بیمارى هارى، حالت عطش کاذب به او دست می‌دهد و در هیچ حال سیراب نمی‌شود.
در این آیه نیز از طهارت یا نجاست سگ، سخنی به میان نیامده است.

3. حکم صید سگ شکارچی
در ابتدای سوره مائده می‌فرماید: از تو مى‏پرسند چه چیزى بر آن‌ها حلال شده؟ بگو: همه پاکیزه‏ها (هر چه که مطلوب عقل و مرغوب طبع باشد از خوراکى و پوشاکى و سایر وسایل زندگى) بر شما حلال گردیده و (نیز صید) آنچه از حیوانات شکارى که تعلیم داده و تأدیب نموده‏اید (براى شما حلال است)- درحالی‌که ازآنچه خدا به شما آموخته به آن‌ها مى‏آموزید- (پس) از هر حیوانى که براى شما بگیرند و نگه‌دارند بخورید و نام خدا را (هنگام فرستادن آن‌ها به‌سوی شکار) بر آن ببرید و از خدا پروا کنید که بى‏تردید خداوند زودرس به‌حساب است.(3)  
در این آیه سخن از حلال بودن گوشت حیوانی است که توسط سگ شکاری صیدشده است نه نجاست یا طهارت سگ. هرچند دلالت بر قابل‌استفاده بودن صیدی که توسط سگ شکاری انجام‌شده دارد و در روایات نیز آمده است که این صید را می‌توان پس از شستن محل تماس سگ استفاده کرد.
این سه آیه تنها مواردی هستند که درباره سگ سخن به میان آمده است، امّا در هیچ‌کدام از آن‌ها به طهارت و یا به نجاست سگ اشاره‌ای نشده است؛ بنابراین نه داستان سگ اصحاب کهف، دلیلی بر تمجید و طهارت سگ است و نه تشبیه دانشمند هواپرست به سگ، دلیلی برای مذمت و نجاست سگ.

دلیل نجاست سگ
حال که قرآن دلالتی بر نجاست و طهارت سگ ندارد، این پرسش مطرح است که وقتی قرآن دلالتی بر نجاست سگ ندارد پس دلیل نجاست سگ چیست؟ اساساً مگر چیزی که در قرآن نجس شمرده نشده را می‌توان نجس قلمداد کرد؟
در پاسخ به پرسش یاد شده باید گفت: قرآن کریم در احکام فقهی معمولاً به کلیات بسنده کرده است و تفسیر و تفصیل آن را به پیامبر اکرم صلی‌الله علی و آله و به دنبال آن، به امامان معصوم علیهم‌السلام سپرده است. ﴿ وَ أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ﴾؛(4)  یعنی ای پیامبر ما ذکر بر تو نازل کردیم تا برای مردم آنچه را بر ایشان نازل شد (قرآن) تبیین و تفسیر نمایی.
همچنین خود قرآن دستور داده است علاوه بر آنچه خداوند در قرآن بیان فرموده، از سخنان پیامبر صلی‌الله علیه و آله اطاعت کنیم: ﴿ وَ مَا آَتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ﴾؛(5)  یعنی ای مردم هر چه را رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله به شما دستور داد، اجرا کنید و هر چه را نهی کرد بازایستید.

حجیت احادیث اهل‌بیت علیهم‌السلام در کنار قرآن
پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله می‌فرماید: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی»،(6)  من دو چیز گران‌بها را در میان شما به امانت می‌گذارم که این دو از هم جدا نمی‌شوند و «إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً»، اگر به هردوی آن‌ها تمسک کردید هلاک نمی‌شوید. سر این فرمایش پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله این است که تمام آنچه ما به آن احتیاج داریم در نص و ظاهر قرآن نیامده است و ما باید در کنار قرآن روایات پیامبر صلی‌الله علیه و آله و ائمه علیهم‌السلام را در نظر بگیریم؛ اما اگر گفتیم یکى را قبول داریم، اگر گفتیم «حَسبُنا کِتابُ الله» و عترت را رها کردیم، ضمانتى براى هدایت ما نخواهد بود. این دو چیز را باید باهم داشته باشیم تا بتوانیم به هدایت برسیم.(7) مثلاً برای نجاست سگ باید به عترت و اهل‌بیت پیامبر صلی‌الله‌علیه و‌آله مراجعه کرد؛ چنانچه در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام می‌خوانیم: «همانا خداوند نیافرید خلقی را که نجس‌تر از سگ باشد. »(8) 
 و در روایتی دیگر فرمود:  «سگ پلید و نجس است»(9) .(10)  

نتیجه:
1. در قرآن کریم، در سه مورد از سگ سخن گفته است؛ سگ اصحاب کهف، تشبیه دانشمند هواپرست به سگ و شکار سگ که در هیچ‌کدام از آن‌ها نسبت به طهارت یا نجاست سگ سخنی نگفته است؛ بنابراین نه داستان سگ اصحاب کهف، دلیلی بر تمجید و طهارت سگ است و نه تشبیه دانشمند هواپرست به سگ، دلیلی برای مذمت و نجاست سگ.
2. برای به دست آوردن حکم شرعی، قرآن یکی از منابع استنباط احکام الهی است، علاوه بر کتاب قرآن، سنت پیامبر صلی‌الله علیه و آله و در ادامه آن، روایات معصومین علیهم‌السلام یکی دیگر از منابع است که اگر حکمی در قرآن ذکر نشده بود باید به این روایات رجوع شود.
3. مسئله نجاست سگ، یکی از مسائل قطعی فقهی است و با اینکه در قرآن اشاره‌ای به این مسئله همانند بسیاری از مسائل دیگر نشده است، اما این حکم در روایات معتبر صریحاً بیان‌شده است.

 

پی نوشت:
1 . ﴿ وَکَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَیْهِ بِالْوَصِیدِ ﴾؛ (و سگشان هر دو دست خود را به آستانه غار گسترده است) سوره کهف، آیه 18.
2 . ﴿ وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ذلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ﴾؛ سوره اعراف، آیه 176.
3 . ﴿ یَسْأَلُونَکَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ وَمَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَکُمُ اللَّهُ فَکُلُوا مِمَّا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ وَاذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهِ ... ﴾؛ سوره مائده، آیه 4.
4 . سوره نحل، آیه 44.
5 . سوره حشر، آیه 7.
6 . حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج 27، ص 33.
7 . مصباح یزدی‏، محمدتقی، آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، ص 53.
8 . حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل‏‌الشیعه، ج 1، ص 227. «عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ اللَّهَ لَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً أَنْجَسَ مِنَ الْکَلْبِ»
9 . حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل‏‌الشیعه، ج 3، ص 413. «عَنِ الْفَضْلِ أَبِی الْعَبَّاسِ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِعلیه السلام عَنْ ... الْکَلْبِ، فَقَالَ رِجْسٌ نِجْسٌ» 
10 . در این زمینه به کتاب وسائل الشیعه، ج 3، ص 413 مراجعه شود که یازده روایت درباره نجاست سگ را در بابی با عنوان «بَابُ نَجَاسَهِ الْکَلْبِ‏ وَ لَوْ سَلُوقِیّا» جمع‌آوری و گزارش کرده است.