عدم درخواست

چرا برخی عرفا گفتند که انسان نباید درخواستی از خداوند داشته باشد؟
از آيات و روايات استفاده می‌شود كه بندگان بايد حاجات خود را از خداوند متعال طلب نمايند. نه‌تنها در حاجات بزرگ، بلكه نيازهاي سطحي را هم از خداوند متعال ...

چرا در کتاب روح مجرد (صفحه 192) یا همچنین برخی عرفا گفتند که انسان نباید درخواستی از خداوند داشته باشد؟
درصورتی‌که در روایات این‌قدر به دعا کردن سفارش شده و حتی برخی آیات هم درخواست بندگان از خداوند آمده است.

پاسخ:
از آيات و روايات استفاده می‌شود كه بندگان بايد حاجات خود را از خداوند متعال طلب نمايند. نه‌تنها در حاجات بزرگ، بلكه نيازهاي سطحي را هم از خداوند متعال بخواهند. در حديثي از امام باقر (ع) می‌خوانیم:
«وَ لَا تُحَقِّرُوا صَغِيراً مِنْ حَوَائِجِكُمْ فَإِنَّ أَحَبَّ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى أَسْأَلُهُم‏؛ (1)
حوائج كوچك را ناچيز می شمريد كه محبوب‌ترین مؤمن نزد خدا درخواست‌کننده‌ترین آن‌هاست».
همچنين در حديث ديگري می‌خوانیم: «وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى يَغْضَبُ إِذَا تُرِكَ سُؤَالُهُ فَلْيَسْأَلْ أَحَدُكُمْ رَبَّهُ حَتَّى فِي شِسْعِ نَعْلِهِ إِذَا انْقَطَعَ إِنَّ سِلَاحَ الْمُؤْمِنِ الدُّعَاء؛ (2) خدا بر بنده‏اى كه از او چيزى نخواهد خشم می‌کند. بايد بنده از خدا بخواهد، اگرچه بند كفشش باشد. اسلحه‏ مؤمن دعا كردن است.»
اين مسئله كه دعا و درخواست از خداوند، مطلوب شرع مقدس اسلام می‌باشد، شكي نيست، زيرا دعا است كه ما را به فقر و تهيدستي خود و غنا و بی‌نیازی خداوند متعال متذكر می‌سازد، بنابراين عرفا آن‌هم امثال علامه تهراني) قدس سره (منظور ديگري دارند. درخواست‌های خاصي را منظور نظر داشته‌اند، مثل‌اینکه منظورشان این باشد که از خدا چیزی غیر از او و آنچه ما را به خدا نزدیک می‌سازد نخواهیم، چنان‌که در کتاب روح مجرد آمده:
«اگر كسى درراه سير و سلوك و به‌طور كلّى غیرازاین راه، غير از خدا چيزى را بخواهد، خداوند را نخواسته؛ همان خواست او كه نفسانى است، مانع از وصول وى به ذات اقدس حقّ خواهد شد. اگر بهشت بخواهى و يا حوريّه و غِلمان بطلبى، خدا را طلب ننموده‏اى! اگر مقامات و درجات بخواهى، ممكن است خداوند به تو مرحمت كند، ولى خداى را نخواسته‏اى و در همان مقام و درجه ميخكوب شده‏اى و ارتقا از آن درجه براى تو محال است. چون خودت نخواسته‏اى و نطلبيده‏اى!»)3)
پی‌نوشت‌ها:
.1 علامه مجلسي، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، 1404 هـ ق، ج 90، ص 346.
2. ديلمى‏، شيخ حسن، إرشاد القلوب إلى الصواب، قم، شريف رضي، ج 1، ص 148.
3. علامه طهرانی، روح مجرد، مشهد، نشر علامه طباطبایی، 1425 ق، ص 190.