پرسش وپاسخ

روایات مختلفی كه جهت حرام بودن تراشیدن ریش وجود دارد
حكمت الهي اقتضا مي‌كند كه اين هيئت و كيفيت مخصوص؛ علامت مردها باشد و انسان را از عهد طفوليت و شباهت به زنان خارج گرداند.

لطفا روایات مختلفی كه جهت حرام بودن تراشیدن ریش وجود دارد برایم ارسال فرمائید

1- حديث مفضل بن عمر است كه علامه مجلسي آن را در جلد دوم بحارالانوار از كتاب توحيد مفضل نقل مي كند كه امام صادق(ع) پس از بيان حكمت ريش براي مرد و اين كه ريش مرد و زن را از همديگر تميز ميدهد فرمود «اذا كان ذكرا اطلع الشعر في وجهه فكان ذلك علامة الذكر و عز الرجل، يميز به عن حد الصبا و شبه النساء و ان كانت انثي يبقي وجهها خاليا من الشعر لتبقي لها البهجة و النظارة التيتحرك الرجل لما فيه دوام نسله و بقائه»: در صورت مردها مو روئيده مي شود و همين نشانه مرد بودن و عزت مرد است كه به وسيلۀ آن معلوم ميشود كه كودك و زن نيست، ولي در صورت زنها، مو روئيده نميشود، تا زيبائي و طراوتي كه محرك مردها (براي ازدواج) ميشود باقي بماند در نتيجه نسل بشر ادامه و بقاء پيدا كند.

پس حكمت الهي اقتضا ميكند كه اين هيئت و كيفيت مخصوص؛ علامت مردها باشد و انسان را از عهد طفوليت و شباهت به زنان خارج گرداند، ولي نروئيدن ريش در صورت زنان بخاطر مصالحي است. (1)

2- حديثي است كه در كتاب معاني الاخبار نقل شده كه مرحوم صدوق از علي بن غراب نقل ميكند كه امام صادق(ع) فرمود: «حفوا الشوارب و اعفوا اللحي و لا تشبهوا بالمجوس»: شارب (سبيلهاي طويل) خود بچيند و ريش خود را بگذاريد و شبيه مجوس نشويد.

علي بن غراب (راوي اين روايت) از اصحاب امام صادق (ع) است كه مرحوم نجاشي و علامه، او را توثيق كردهاند.

اين روايت صريح است كه شبيه مجوسيان نشويد، در ذيل روايت اين عدم تشبيه علت آورده شده كه: «مجوسيان ريشهاي خود را ميتراشيدند و شاربهاي خود راميگذاردند، اما ما شارب را ميزنيم و ريش را ميگذاريم كه مطابق فطرت است.

روي اين اساس، براي مسلمانان جايز نيست كه همانند مجوس، ريش هاي خود را بتراشند و شاربها را بگذارند. زيرا، چيدن شارب و گذاردن ريش از فطرت ميباشد اين است روش مسلمانان!(2)

- محمد بن محمد بن اشعث كوفي از ابو الحسن موسي بن اسماعيل بن موسي بن جعفر (ع) نقل ميكند كه جد بزرگوارش امام سجاد(ع) از علي(ع) نقل ميكند كه پيامبر(ص) فرمود: حلق اللحية من المثلة و من مثل فعليه لعنة اللّه ؛ (3 )تراشيدن ريش از اقسام «مثله» است، از رحمت خدا دور باشد كسي كه «مثله» كند.

پی نوشت:

1. طبسي نجفي محمد رضا، تراش ريش از نظر اسلام، ترجمه محمدي اشتهاردي، تاريخ نشر، نوبت اول، چاپ قم، ص107.

2. همان، ص 110.

3. همان، ص69.

اطلاعاتی راجع به مصحف فاطمه(سلام الله علیها)
منظور از «مصحف فاطمه (س)، كتاب فاطمه (س) است كه در بعضي از روایات اهل سنت نیز به آن اشاره شده است.

می خواستم اطلاعاتی راجع به مصحف فاطمه(سلام الله علیها) كه امام صادق فرمودند در نزد ماست داشته باشم؟

این مسئله ای است كه از دیرباز موضوع بحث و گفت‏وگوي عالمان و اندیشمندان بوده است.

یك. چیستي مصحف

كلمه «مُصْحَف» اكنون بیش تر به معناي «قرآن» به كار مي‏رود. اما در لغت به معناي مجموعه برگه‏هایي است كه میان دو جلد جمع آوري شده است و امروزه «كتاب» خوانده مي‏شود.(1) بنابراین، منظور از «مصحف فاطمه (س)، كتاب فاطمه (س) است كه در بعضي از روایات اهل سنت نیز به آن اشاره شده است. راویاني چون «ابي‏بن كعب» وجود كتابي نزد حضرت (س) را تأیید كرده‏اند.(2)

بدین ترتیب سخن كساني مانند «ایجي» در مواقف و «جرجاني» در شرح مواقف و ابو زهره در كتاب «امام صادق (ع)» كه مدعي شده‏اند شیعه به قرآني منسوب به فاطمه (س) كه غیر از قرآن رایج میان مسلمانان است، اعتقاد دارد، نادرست است و در عدم رجوع به روایات شیعه و نیز عدم دقت در معناي مصحف ریشه دارد.(3)

مصحف فاطمه و محتواي آن

درباره ماهیت این مصحف در منابع شیعي روایات فراوان یافت مي‏شود. در این احادیث محتوا حجم، زمان نگارش، كیفیت نگارش مصحف بیان شده است. البته در نگاه ابتدایي اختلافاتي میان این روایات مشاهده شود اما با كمي دقت توجیه مي‏گردد(4) بعضي از روایات مطالب آن را غیر از مطالب قرآن دانسته‏اند.(5) بر اساس شماري از احادیث در این كتاب مطالبي چون وصیت حضرت فاطمه (س)(6) مصیبت‏هاي فرزندان  حضرت (س) در طول زمان(7)، پیشگویي حوادث آینده(8) و تمام پادشاهاني كه بر زمین حكم خواهند(9) راند، نوشته شده است.

دسته‏اي از روایات نیز از اشتمال این مصحف بر تمام احكام حلال و حرام حتي حكم عملي كه موجب نصف شلاق مي‏شود(10)، سخن به میان آورده‏اند.(11) بر اساس بعضي از احادیث، امام صادق (ع) حوادث تاریخي اي چون ظهور زندیقان را پیشگویي كرده و گفتارش را به مصحف حضرت زهرا (س) مستند دانسته است.(12)

این روایات با هم ناسازگار نیستند زیرا ممكن است همه مطالب یاد شده در آن مصحف وجود داشته باشد و هر روایت بخشي از محتواي آن را بیان كرده است.

دو. زمان و كیفیت نگارش

مهم‏ترین مطلب درباره این مصحف، زمان و كیفیت نگارش آن است كه  ارتباط حضرت زهرا (س) با جبرئیل و دیگر فرشتگان الهي در همین جا مطرح مي‏گردد.

در چند روایت، كیفیت نگارش آن بدین صورت مطرح شده است: پیامبراكرم (ص) مطالب را املا مي‏كرد و حضرت علي (ع) مي‏نوشت.(13)

پس درباره سبب علت انتساب مصحف به حضرت فاطمه (س) مي‏توان گفت، آن كتاب نزد حضرت زهرا (س) نگهداري مي‏شد یا حضرت واسطه رسیدن بعضي از مطالب به دست حضرت علي (ع) بوده است.

برخي از روایات نیز مصحف را رهاورد املا و وحي مستقیم خداوند بر حضرت زهرا (س) دانسته‏اند.(14) بر اساس روایات دیگر، بعد از وفات پیامبر اكرم (ص) خداوند فرشته‏اي را نزد حضرت زهرا (س) مي‏فرستاد تا در غم پدر دلداري اش دهد، وي را از مكان و جایگاه رسول خدا در بهشت آگاه سازد و با او درباره مطالب مختلف به گفت‏وگو بنشیند. حضرت فاطمه (س) سخنان فرشته را به حضرت علي (ع) منتقل كرد و حضرت (ع) آن ها را به نگارش در آورد.(15) روایتي این فرشته را جبرئیل (ع) معرفي كرده است.(16)

میان این احادیث نیز ناسازگاري وجود ندارد. زیرا مي‏توان گفت خداوند به وسیله فرشته‏اي از فرشتگان خود به نام جبرئیل (س) با حضرت (س) سخن گفته است.(17)(18)

به نظر مي‏رسد در توجیه این ناسازگاري باید گفت، فاطمه زهرا (س) یك مصحف داشت. بخشي از این كتاب را به مطالب دریافتي از پدرش اختصاص داده بود و بخشي دیگر را به مطالب جبرئیل (س).

سه. امكان نزول جبرئیل بر فاطمه (س)

اشكال دیگر روایات دسته اخیر، قطع وحي پس از رسول اكرم (ص) است . مسلمانان معتقدیم پیامبر اكرم (ص) خاتم انبیا بوده، بعد از وفات  حضرت (ص) ارتباط میان زمین و آسمان قطع و وحي منقطع گشته است. بنابراین، چگونه فرشته بر حضرت زهرا (س) نازل مي‏شد و با آن بزرگوار گفت و گو مي‏كرد؟

 طبق آیات قرآني، نزول فرشته الهي و ارتباط خداوند با غیر پیامبران از طریق فرشتگان و وحي امكان‏پذیر است ،چنان كه آیات بسیار از ارتباط فرشته با حضرت مریم (س) سخن مي‏گوید.(19)  خداوند ارتباط خود با مادر حضرت موسي (ع) را وحي مي‏خواند.(20)  وقتي امكان این ارتباط با زناني چون مادر موسي (ع) و حضرت مریم (س) پذیرفته شد، امكان و وقوع آن درباره حضرت فاطمه زهرا (س) كه از سوي پیامبر اكرم (ص) سرور همه زنان در همه زمان‏ها معرفي شده، به طریق اولي پذیرفتني مي‏نماید. منظور از انقطاع وحي و قطع ارتباط زمین و آسمان بعد از پیامبراكرم (ص) قطع ارتباط میان خداوند و فردي به عنوان پیامبر و مأمور ابلاغ است ،نه عدم امكان ارتباط زمینیان با خداوند و فرشتگان. بر اساس روایات شیعه، نوعي ارتباط میان امامان معصوم (ع) و خداوند وجود دارد.(21) در روایات اهل سنت نیز بعضي از افراد «مُحَدَّث» معرفي شده‏اند. «محدّث» یعني كسي كه با فرشتگان الهي نوعي ارتباط دارد و از آن ها حدیث دریافت مي‏كند.(22)

چهار. مصحف نزد چه كسي است؟

روایات شیعه نشان مي‏دهد این مصحف در زمان‏هاي مختلف نزد امامان معصوم (ع) بوده، از امامي به امام دیگر رسیده و جز آن بزرگان كسي بدان دسترسي نداشته است. بر اساس این روایات، امامان با استفاده از آن حوادثي را پیشگویي و احكامي را بیان كرده‏اند.(23)

تذكر كتاب‏هایي كه اخیراً با عنوان «صحیفة الزهرا علیها السلام» منتشر شده،(24) با «مصحف فاطمه (س)» تفاوت دارد زیرا در این كتاب‏ها عمدتاً دعاهاي منسوب به حضرت (س) به چشم مي‏خورد، نه آنچه روایات درباره مصحف فاطمه گفته‏اند. برای اطلاع بیش تر به كتاب مصحف فاطمی،نوشته عبدالله امینی پور،نشر دلیل ما قم مراجعه كنید.

پي‏نوشت‏ ها:

1. حسیني جلالي، سید محمدرضا، تدوین السنة الشریفه، ص 67.

 2. عبود، اسعد، صحیفة الزهرا) س (، ص 85- 65.

3. معروف الحسني، سید هاشم، سیرة الائمة الاثني عشر، ج 1، ص 98 و 99.

4. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 26، ص 84- 83.

 5. همان، ص 38 و 93.

 6. همان، ص 34.

7. همان، ص 14.

8. همان، ص 44.

 9. حسیني جلالي، سیدمحمدرضا، تدوین السنة الشریفه، ص 77.

 10. بحارالانوار، ص 73.

 11. همان.

12. بحارالانوار، ص 44.

13. همان، ص 41 و 42 و 94.

 14. همان، ص 93.

 15. همان، ص 44 و 84.

16. همان، ص 24.

 17. البته میان این روایات و روایت‏هایي كه مصحف را املاي رسول خدا مي‏داند، نوعي ناسازگاري مشاهده مي‏شود. آن روایات زمان نگارش مصحف را دوران حیات پیامبر مي‏داند و این روایات بعد از وفات حضرت. براي رفع این ناسازگاري، راه‏هاي گوناگون ارائه شده است:

 18.  منظور از رسول خدا در روایات دسته اول فرستاده خدا است ،نه پیامبر . بنابراین، مي‏توان بر فرشته‏اي از فرشتگان الهي نیز منطبق شود.( امین،  اعیان الشیعه، ج 1، ص 311.) برخي از دانشمندان در نقد این سخن گفته‏اند: این توجیه نیكو مي‏نماید. اما با موارد استعمال رسول الله ناسازگار است. زیرا رسول الله در متون اسلامي معمولًا به معناي پیامبر خدابه كار مي‏رود، نه مطلق فرستاده خدا.

مي‏توان گفت حضرت فاطمه زهرا دو مصحف داشت. یكي از آن ها ره‏آورد املاي رسول خدا بود و دیگري نتیجه سخنان جبرئیل

با آن بانوي بزرگوار. اشكال این توجیه آن است كه روایات از یك مصحف سخن گفته‏اند، نه دو مصحف.

 19. آل عمران (3)، آیات 42 و 43 و 54.

 20. قصص (28)، آیه 7.

 21. بحارالانوار، ج 26، ص 66 و 79.

22.اعیان الشیعه، ج 1، ص 314 و 513.

 23. بحارالانوار، ص 84- 83.

 24. مانند عبود، اسعد، صحیفه الزهرا و قیومي اصفهاني، جواد، صحیفه الزهرا.

ثواب الاعمال و عقاب الاعمال چقدر معتبر است ؟
كتاب "ثواب الاعمال و عقاب الاعمال" از مجموعه های حدیثی است كه توسط شیخ صدوق جمع آوری شده است.

 ثواب الاعمال و عقاب الاعمال چقدر معتبر است ؟

كتاب "ثواب الاعمال و عقاب الاعمال" از مجموعه های حدیثی است كه توسط شیخ صدوق جمع آوری شده است. 

شیخ صدوق در كتاب "من لا یحضره الفقیه" در مقام فتوا دادن در احكام است و روایاتی را آنجا می آورد كه به صحیح بودن آنها اعتماد دارد و به قول فقهی و اصولی آن روایات را از حیث سند و متن ، حجت و معتبر می داند گر چه همان روایات ممكن است توسط فقیهی دیگر بعد از بررسی ، نامعتبر برای سند فتوا تشخیص داده شود.

اما در كتاب های دیگرش از جمله در این كتاب در مقام فتوا دادن نیست. بلكه در صدد جمع آوری احادیثی است كه راجع به ثواب یا عقاب اعمال می باشد و چون با توجه به روایات اگر خبری از پیامبر و امامان رسیده باشد و در آن برای انجام  یا ترك عملی وعده ثوابی داده شده باشد و مسلمانی به امید رسیدن به آن ثواب ، آن عمل را مطابق مضمون آن حدیث ، انجام دهد یا ترك كند،  به آن ثواب می رسد. حتی اگر آن خبر از معصوم نباشد.

با توجه به این روایات ، عالمان در احادیث مستند اعمال مستحب و ثواب و عقاب ، دقت و سخت گیری زیاد را لحاظ نكرده و لازم ندانسته اند . با این وجود هر چه به عنوان روایت نقل شده نیز نیاورده اند بلكه سعی كرده اند روایاتی را بیاورند كه از لحاظ سند حداقلی از اعتبار را داشته باشند و از لحاظ متن تعارض با اصول قرآن و سنت نداشته باشند.

بنا بر این شیخ صدوق كه یك محدث زبر دست بوده ، در این كتاب روایات مربوط به ثواب و عقاب را كه با توجه به شناخت و مذاق حدیثی ایشان معتبر  نموده را آورده است و عالمان اسلام هم به صدق و صفا و شناخت ایشان در این زمینه اعتراف دارند.

برای رفع سریع حاجت چه دعایی را بیشنهاد می كنید؟
دعایی كه در صورت وجود مصلحت ، حتما اجابت می شود، دعای فرد مضطر و درمانده واقعی است كه از همه جا مایوس شده ، با رعایت آداب و شرایط دعا

برای رفع سریع حاجت چه دعایی را بیشنهاد می كنید؟

دعایی كه  در صورت وجود  مصلحت ، حتما اجابت می شود، دعای فرد مضطر و درمانده واقعی است كه از همه جا مایوس شده ، با رعایت آداب و شرایط دعا  ، خواسته و حاجت خود را با خدا در میان می گذارد. خدا هم دعای چنین محتاج درمانده و تقاضاگری را رد نمی كند.

 دعاها را باید با اعتقاد و با اخلاص و با امید به اجابت خواند. نمی توان دعایی معرفی كرد كه هر كس در هر جا و هر زمان آن را بخواند ، حتما اجابت شود. اجابت شدن دعا قاعده و قانون دارد . الفاظ دعاها فقط یكی از عوامل هستند. عوامل فراوان دیگر باید جمع شود تا اجابت حاصل گردد.

كسی كه دعا می خواند و برای رفع گرفتاری اش از خدا در لفظ تقاضا می كند، ولی در اعتقاد و در  دل خود ، امیدش به غیر خداست، دعا خواندنش ظاهری و صوری است.

كسی كه دعا می خواند ، ولی قبل و بعد از دعا با خدا ارتباطی ندارد؛ بندگی نكرده و توبه هم نمی كند ؛ بنا ندارد بندگی بكند، به خیال خودش می خواهد گنج بدون رنج ببرد ، معلوم است كه خیال خام است.

كسی كه راه های برآورده شدن حاجتش را كه روشن و آشكار است، با امید و توكل بر خدا نرفته و می خواهد با دعا میانبر بزند و بدون هزینه به مقصد برسد، معلوم است كه به نتیجه نمی رسد زیرا خدا می خواهد از طریق اسباب اقدام شود .  در عرض آن به خدا هم توسل شود و اثر اسباب را از خدا بداند، نه این كه اسباب را به كنار نهد .

بنابراین، دعاها اگر با رعایت آداب و شرایط و رفع موانع و با  نیت خالص و با قلب شكسته خوانده شود ، دعا كننده وظیفه خود را انجام داده و به نتیجه رسیدن را از خدا بخواهد، امید اجابت است، مگر آن كه  خدا خیر او را در برآورده نشدن تقاضای بنده اش، ببیند. در عوض آن، بهتر از تقاضای بنده به او خواهد داد.

اجابت دعا نیز صرفاً به معنای برآورده شدن همان خواسته نیست، بلكه اجابت، توجه لطف و عنایت خدا به بنده است كه در صورت مصلحت همان خواسته داده می شود . در غیر آن صورت، بهتر از آن در دنیا یا آخرت نصیب او خواهد شد.

توصیه می كینم بیش از این كه دنبال دعا بگردید، دنبال حال و وضع  دعا  كننده و نوع و نحوه رابطه اش با  خدا باشید كه مهم و اساسی همین است.

موفق باشید.

منظور از ربای حلال در این روایت چیست؟
مطابق با آن چه در آیات و روایات آمده، معانی مختلف اما تقریبا همسویی در مورد ربا و اقسام آن بیان شده است.

منظور از ربای حلال در این روایت چیست؟ ( " الربا رباان ربا یوكل و ربا لا یوكل" ربا دو نوع است؛ ربای حلال و ربای حرام. ربای حلال عبارتست از هدیه ای كه به خاطر اجر و پاداش اخروی به كسی بدهی و آیه ی 39 سوره ی مباركه روم نیز به همین مطلب اشاره ای دارد.) لطفا توضیحی بدهید

               مطابق با آن چه در آیات و روایات آمده، معانی مختلف اما تقریبا همسویی در مورد ربا و اقسام آن بیان شده است.

علي بن ابراهيم قمي از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده كه ربا دو قسم است: يكي حلال و ديگري حرام. رباي حلال آن است كه شخص به برادر دینی خود قرض مي‏دهد به طمع آن كه زياد كند و عوض دهد او را به زيادتر از آنچه گرفته بدون شرطي بين آن ها، پس اگر عطا كند او را زيادتر از آنچه گرفته (بدون شرط) پس آن زیاده حلال است براي او نزد خدا  در قرضی كه داده  ثوابی نوشته نخواهد شد و هو قوله: «فَلا يَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ». و اما رباي حرام آن است كه شخص‏ قرض دهد و شرط كند زيادتي را، پس آن حرام است. (1)

و اما آن چه در روایت وارده نقل شده است:

 «انِ رِبًا يُؤْكَلُ وَ رِبًا لَا يُؤْكَلُ فَأَمَّا الَّذِي يُؤْكَلُ فَهُوَ هَدِيَّتُكَ إِلَي الرَّجُلِ تُرِيدُ الثَّوَابَ أَفْضَلَ مِنْهَا وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ-" وَ ما آتَيْتُمْ مِنْ رِباً لِيَرْبُوَا فِي أَمْوالِ النَّاسِ فَلا يَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ" وَ أَمَّا الَّذِي لَا يُؤْكَلُ فَهُوَ أَنْ يَدْفَعَ الرَّجُلُ إِلَي الرَّجُلِ عَشَرَةَ دَرَاهِمَ عَلَي أَنْ يَرُدَّ عَلَيْهِ أَكْثَرَ مِنْهَا فَهَذَا الرِّبَا الَّذِي نَهَي اللَّهُ عَنْهُ فَقَالَ- يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِيَ مِنَ الرِّبا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ...»؛ (2) ناظر به مورد سوال است.

در عین حال موضوع ربا و نیز تفاسیر مربوط به آن در كتاب خدا به شكل مبسوطی مورد بررسی قرار گرفته است.

 بعضی از مفسرین در باره اقسام ربا اعم از حلال و حرام نوشته اند:

ربا دارای سه قسم است:  

قسم اول اين كه:

 قرض بدهد و شرط زياده بكند، چنین ربایی حرام بلكه جنگ با خدا و رسول است؛ چنانچه خدای متعال فرمود: "الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلَّا كَما يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَسِّ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا ». (3)

قسم دوم اين كه:

 قرض بدهد، ولي شرط زياده نكند؛ ولی با این  طمع باشد كه در موقع اداء شخص مديون زيادتر رد كند يا هديه و تحفه بدهد به اميد آن كه طرف مقابل بيشتر و بهتر به او رد كند؛ مثل این كه  به مسافرينی كه از سفر بر می گردند، چشم روشني بدهند به طمع گرفتن سوغات و امثال آن، اين گونه ربا خواهی حرام نيست، ولي اجر و ثواب ندارد و  آيه (آیه مورد سوال) "وَ ما آتَيْتُمْ مِنْ رِباً لِيَرْبُوَا فِي أَمْوالِ النَّاسِ فَلا يَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ"؛ (4) ناظر به این قسم است.

 قسم سوم اين كه:

 مالی به قصد اخلاص و  خالصا لوجه اللَّه می دهد، مثل زكوات و اخماس و صدقات و صله ارحام و بذل في سبيل اللَّه به اميد اين كه خداوند به او چند برابر اعطا كند، چنین شخص و یا اشخاصی مخاطب این آیه شریفه اند:

"وَ ما آتَيْتُمْ مِنْ زَكاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ باضعاف مضاعف ( 5) و "مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ". (6) 

 نتیجه می گیریم كه:

 ربای حلال آن است كه : به شخصی هدیه و مالی بدهد بدون آن كه برای بازگشت آن شرط زیاده كرده باشد، ولی در دل این نیت را داشته باشد كه آن شخص آن مال را با زیاده برگرداند، در این صورت چنین شخصی بابت هدیه و یا قرضی كه داده هیچ پاداشی نمی برد و ربای حرام آن است كه در ابتدا  قرضی كه می دهد نسبت به بازگشت آن شرط زیاده كند كه این ربا ربای حرام و مورد نهی خدا و رسولش است.

در عین حال تفاسیر در مورد این آیه و آیات مشابه و روایات، بنا به فهم و برداشت، مختلف ولی در نهایت خیلی از هم دور نبوده و تقریبا مشابه هم اند كه نقل موارد آن موجب طولانی شدن پاسخ می شود و بهتر است به تفاسیر مربوطه مراجعه شود.

پی نوشت ها:

1. حسيني شاه عبدالعظيمي ،حسين بن احمد،تفسير اثنا عشري، تهران، انتشارات  ميقات‏ سال 1363 ، ج‏10، ص 304 .

2. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه‏ ، قم، انتشارات جامعه،مدرسین،  ج‏3، ص 286 .

3. بقره (2) آيه 275 .

4. روم (30) آیه 39 .

5. همان.

6. بقره (2) آيه 261.

مطالعه و زندگی به سبك كتب روانشناسی چه حد و مرزی دارد؟
به صورت كلی برنامه زندگی انسان و یك فرد مسلمان را دین مشخص می كند ...

مطالعه و زندگی به سبك كتب روانشناسی (با تكیه بر خداشناسی مثل وین دایر ) چه حد و مرزی داره؟ و همچنین چالشهای زندگی مسلمون امروز با دیروز متفاوته. مسلمون امروز مسلمون عصر تكنولوژیه من كه یك جوان امروزی هستم، می خوام هم مسلمون باشم هم امروزی! به نظرم در رسانه ها نیاز به راهنمایی و جهت دهی فناوری به سمت دین مبین اسلام رو داریم كه به شدت احساس میشه و این چیزی كه من وظیفه دانشمندان (دینداری) میدونم كه در مرزهای علم و تكنولوژی فعالیت می كنند؟ لطفا من رو كه جویای علم هستم راهنمایی كنید

در پاسخ به سؤال شما مطالبی را در قالب نكات زیر تقدیم می داریم:

1. به صورت كلی برنامه زندگی انسان و یك فرد مسلمان را دین مشخص می كند و اصولاً دین همان راه و رسم زندگی است كه چون انسان­ها با همه پیشرفت­های خود باز ناتوانند و نمی توانند به تمام هستی و ریز و درشت آفرینش اشراف و احاطه پیدا كنند و برنامه همه جانبه و بی نقصی برای خود ارائه دهند، خداوند از سر تفضّل و لطف آن را در قالب تعالیم دینی در اختیار بندگانش قرار داده است و یك فرد مسلمان می بایست بر اساس آموزه­های دینی و تعالیم روح بخش اسلام عمل كند و برنامه ریزی داشته باشد تا قله­های كمال و ترقی را یكی پس از دیگری بپیماید و استعدادهای خود را شكوفا سازد و به سعادت ابدی و كمال نهایی و لایق خود برسد.

2. توجه داشته باشید كه اگر به سخنان و گفته­های روانشناسان بزرگ خوب توجه كنید متوجه می شوید كه اگر آنان گاهی حرف نغز و كلام پر محتوایی دارند، همه به نوعی برگرفته شده از تعالیم متعالی الهی است و به سخن دیگر، عبارت دیگری از كلام الهی است كه این بار در قالب دیگر و در سخن اندیشمندان روانشاسی و دیگر دانشمندان ظاهر شده است و به نظر امروزی می آید. اما غافل از این كه این گونه سخنان جالب و نغز را بزرگان دین قرن­ها سال پیش بیان كرده­اند و چیز جدیدی نیست.

3. مسلماً بزرگ­ترین روانشناسان جهان، علم و دانش­شان از علم الهی و خدادادی بزرگان دین و ائمه معصومین (ع) بیشتر نبوده است. اولیای الهی و ائمه اطهار(ع) بیشتر از هر كس دیگر به تمام ابعاد وجودی و روحی و روانی انسان احاطه و اشراف داشته­اند و بر اساس آن سخن گفته­اند. حال اگر در جایی سخن روانشناسان با سخن بزرگان دین مغایرت و تضاد داشته باشد، مسلماً و به طور حتم سخن بزرگان دین ارجحیت دارد و به حكم عقل در هر صورت مقدم است. ولی اگر مغایرتی در بین نباشد و یا بزرگان دین در جایی نظری نداده باشند و سخن روانشناسان بر اساس یافته­های علمی به اثبات رسیده باشد در این صورت می توان به سخنان روانشناسان اهمیت داد و به آن مثل بسیاری از یافته­های علوم دیگر ارزش و اهمیت قائل شد و بر اساس آن عمل نمود. با این توضیحات شما به خوبی به حد و مرز عمل به شیوه روانشناسان و زندگی به سبك كتب آنان واقف می گردید و می توانید زندگی روشمند و اصولی برای خود داشته باشید. البته به این شرط كه مطالعه كتب روانشناسان، شما را از مطالعه مفاهیم دینی و سخن بزرگان دین باز ندارد، چرا كه در این صورت شما نمی توانید به تضاد و مغایریت سخنان اولیای دین و روانشناسان پی ببرید، از این روی توصیه می شود كه شما ابتدا مطالعات خود را در حوزه دین و دینداری افزایش دهید و سپس در كنار آن مطالعاتی هم در زمینه روانشناسی داشته باشید و كتاب­های روانشناسان را هم مطالعه كنید و از علم آنان نیز بهرمند گردید.

4. اگر چه چالش­های زندگی مسلمان امروز با دیروز متفاوت است و زندگی امروز با گذشته خیلی فرق كرده و تكنولوژی و امكانات غوغا می كند، اما انسان امروز همان انسان دیروز است و نیازهای اساسی او اصلاً فرقی نكرده است تنها رنگ و لعابش عوض شده ولی هسته مركزی و ساختارش همچنان از ابتدای خلقت ثابت بوده است بنابراین دین با این هسته و ساختار اصلی كار دارد و برای آن برنامه خلل ناپذیری ارائه داده است كه تا انتهای خلقت و پایان عمر انسان خدشه­ای به آن وارد نیست و انسان نمی تواند خود را از آن بی نیاز بداند.

5. این كه می فرمایید: «در رسانه ها نیاز به راهنمایی و جهت دهی فناوری به سمت دین مبین اسلام رو داریم كه به شدت احساس میشه» حرف درستی است كه بنده نیز بشخصه به آن اعتقاد دارم و آرزو داریم كه شیوه­های تبلیغ دین و آیین اسلام كارآمدتر از گذشته و در قالب جدید ارائه گردد تا انسان­های امروزی با مفاهیم بلند اسلام آشنا بشوند و آن را با جان و دل بپذیرند و به آن عمل كنند. مسلماً اگر تكنولوژی و فناوری امروزی در خدمت دین و تبلیغ آن قرار گیرد، گسترش دین اسلام جهش پر شتابی خواهد داشت كه در گذشته به خاطر نبود امكانات و تكنولوژی هیچ­گاه شاهد آن نبوده­ایم و امروز به خاطر پیشرفت­های چشمگیری كه در عرصه تكنولوژی و فناوری شده است می تواند گام­های بزرگی برداشت و دین را از غربت در آورد.

اگه كسی همسرش رو از اينترنت پيدا كنه اين ازدواج دوام دارد یا نه؟
تقريبا همه متخصصان و دست اندركاران بحث ازدواج بر اين نكته اتفاق دارند كه احتمال شكست در ازدواج اينترنتي بسيار بالاست.

ميخواستم بدونم اگه كسی همسرش رو از اينترنت پيدا كنه اين ازدواج دوام دارد يا نه؟

همان طور كه مي دانيد در هيچ يك از مسائل عرفي از جمله ازدواج اينترنتي نمي توان حكم كلي داد. چه بسا ازدواج هاي اينترنتي وجود داشته اند كه بسيار موفقيت آميز بوده اند. ولي تقريبا همه متخصصان و دست اندركاران بحث ازدواج بر اين نكته اتفاق دارند كه احتمال شكست در ازدواج اينترنتي بسيار بالاست. به عبارت ديگر ازدواج اينترنتي به خاطر فقدان مراعات برخي ملاكمندي ها به شدت در معرض طلاق عاطفي و قانوني قرار دارد. ريسك اين گونه ازدواج هايي كه طرفين شناخت واقعي (نه مجازي و در محيط مجازي) از يكديگر ندارند بسيار بالاست. معمولا پسراني در اينترنت به جستجوي همسر مي پردازند كه چيزي براي مخفي كردن دارند و اگر واقعا پسر ترسي از برملا شدن اسرارش نداشته باشد، چرا بايد در پشت صفحه مانيتور خود را مخفي نمايد. معمولا وبگرداني كه بي هدف در محيط وب پرسه مي زنند از يك يا چند اختلال رواني احتمالي در رنجند و به خاطر پوشش گذاشتن بر همين اختلالات (كه صد درصد آسيب زننده به موفقيت ازدواج مي باشند) به انتخاب اينترنتي همسر مي پردازند. به نظر شما آيا معقول است با وجود اين همه دختر دم بخت كه هر روزه در جلوي چشمان پسران (خواهان ازدواج) رژه مي روند فرد در اينترنت به جستجوي همسر (ناديده و ناشناخته) بپردازد. اين جايگزين كردن روش ناسالم انتخاب همسر با روش سالم، حكايت از برخي ناهنجاري هاي شناختي، عاطفي، رفتاري در پسر دارد.

اگر من به جاي شما بودم خواستگاري سنتي را بر هر نوع خواستگاري مدرن ترجيح مي دادم، چرا كه در خواستگاري سنتي فرد از ابتدا به صورت تمام قد خود را در معرض انتخاب شما قرار مي دهد نه اين كه طرف مقابل صرفاً با چند جمله فريبنده به ترسيم قد و بالاي خود بپردازد. اگر به هر دليلي خواستگار سنتي نداريد مي توانيد به جاي پيشروي در خواستگاري اينترنتي (كه به نوعي وابستگي عاطفي شما مي انجامد و بسيار براي شما به عنوان دختر آسيب زاست) از خواستگار خود بخواهيد كه همه آشنايي هاي تكميلي را به بعد از خواستگاري رسمي موكول نمايد.

به عنوان مثال شايد خواستگار اينترني شما از اساس واجد مقدمات اوليه ازدواج نباشد و صرفا از روي وقت تلف كني (خالي نبودن عريضه) و البته كسب لذت به بحث در زمينه خصوصيات شما بپردازد. آيا معقول است كه ما خود را بازيچه يك پسر نابخرد و ديوانه قرار دهيم؟ آيا ما اين قدر بي ارزشيم كه به وسيله اي براي پر كردن اوقات فراغت يا تسكين ناآرامي پسران بوالهوس مبدل گرديم؟ اگر پسري واقعا حائز شرايط ازدواج مي باشد بايد بعد از همان آشنايي اوليه به خواستگاري رسمي اقدام كند و اگر به هر دليلي از اين امر طفره رفت بهتر است بي دليل خود را در يك انتظار فرسايشي ناكام كننده قرار ندهيم. چه بسيار دختران پاكدامني كه از اين خواستگاري هاي اينترنتي نه تنها به خانه بخت رهنمون نشدند (چه موفق چه ناموفق) بلكه به نحوي خود را منجلاب هوس هاي اهريمي پسران شيطان صفت فروغلتانده اند.

مجلس عروسی كه توش سازو آواز باشه ، شركت كردن توش حرامه حالا چه برسه به
وساطت افراد سرشناش و صاحب نفوذ باعث می شود كه همگان حق را به جانب شما بدهند...

من الان تو سن ازدواج هستم تا الان زیر نظر خانواده ها با چند نفر در مورد ازدواج صحبت كردم و سر یك سری از مسائل به تفاهم نرسیدیم...الان 25 سالمه هنوز ازدواج نكردم من اعتقاد دارم و می دونم كه مجلس عروسی كه توش سازو آواز باشه ، شركت كردن توش حرامه حالا چه برسه به اون مراسم عروسیه من باشه...من با طرف مقابلم به تفاهم می رسم سر همه مراسم اعتقادی از جمله این مسئله اما پدرم میگه كه اگه مراسم ساز و آواز نباشه من تو اون مجلس شركت نمیكنم رو همین حساب تو مراسم هایه خاستگاری رو این تصمصمه غلطش پا فشاری میكنه و باعث به هم خوردن مراسم میشه...من با كلی واسطه و كلی بد بختی یه دختره مومن پیدا میكنم اما پدرم با افكار و حرفاش هرچه رشته كرده بودم رو پنبه میكنه...الان هم پاشو تو یه كفش كرده میگه : اگه عروسیت مولودی خونی نباشه من نمیامو...ازت راضی نیستم...الان من باید چی كار كنم؟زن نگرفتن یه مشكله كنار اومدن با پدرم مشكله دیگه...خودم می دونم تو بعضی از قضایا مثلا گناه كردن كه دستوره پدر و مادر باشه نباید ازشون اطاعت كرد...اما من الان چیكار كنم سنم داره بالا میره با این پدر چیكار كنم؟بدون اجازه اون می تونم ازدواج كنم؟تو رو به امام رضا خوب منو راهنمایی كنین...ممنونم

 

مشكلی كه شما با پدرتان پیدا كرده اید در حقیقت، نوعی تضاد اعتقادی است و نشانگر این است كه باورهای دینی و اعتقادی شما با پدرتان متفاوت است و یا لااقل حاكی از این است كه پدرتان مقداری نسبت به باورهای دینی و آموزه های شرع مقدس كم اعتقاد و یا بی مبالات است. مسلماً همان گونه كه شما بیان كرده اید و حكم شرعی را به خوبی می دانید، شركت در مجلسی كه كار حرام و گناه در آن صورت می گیرید در شرع مقدس جایز نمی باشد و اطاعت پدر هم در امر به كار حرام جایز نیست.  منتهای مراتب شما می توانید به گونه ای زیركانه و با تدبیر عالمانه به گونه ای خواست و نظر پدرتان را به اجرا در بیاورید به شیوه ای كه در آن كمترین گناهی صورت نگیرد. در این شیوه می توانید به جای دعوت از گروه های نوازنده كه غالباً با ساز و آواز لهوی و مطرب گونه مراسم های عروسی را به گناه می كشانند مراسم عروسی خود را در اعیاد مذهبی قرار دهید و به مناسب آن اعیاد از مداحان و مولودی خوانان زبردست و ماهر دعوت به عمل آورید تا ضمن این كه مراسم عروسی شما را با اجرای مولودی خوانی و شیرین كاری های سالم با شادی و شعف همراه می سازند، با ذكر نام ائمه و اولیای معصومین(ع) موجب بركت و میمنت زندگی مشترك تان می گردند. اگر پدرتان با این شیوه موافقت كند هم تا حدودی خواسته او تحقق یافته است و هم شما با محذوریت شرعی روبرو نخواهید شد. اما اگر پدرتان به كمتر از ساز و آواز رضایت نمی دهد در این صورت، می توانید با توجه به نظر مرجع تقلید خود از برخی موسقی های مجاز و سنتی سالم استفاده كنید. اما اگر به این مقدار هم پدرتان راضی نمی گردد در این فرض بایستی تا جایی كه امكان دارد او را با دلایل منطقی مجاب كنید. مؤثرترین گام و بهترین شیوه برای حلّ  این مشكل، استفاده از وساطت افراد سرشناس و صاحب نفوذ برای جلب موافقت پدرتان می باشد. می توانید از قدرت بيان و نفوذ ریش سفیدان محل، اقوام و خويشان، امام جماعت يا روحاني محل، مشاوران باتجربه و... بهره بجویید. از همكاري و ميانجي گري خيرانديشان و صاحب نفوذ مختلف روي پدرتان بهره بگيريد. اصرار و سماجت آميخته به محبت و فرمانبري و دعا به درگاه حضرت حق را فراموش نكنيد. به هر حال در زندگي هر انساني افرادي هستند كه اشخاص براي آنان احترام خاصی قائل هستند و حرف آنان را ميپذيرند، ميتوانيد از آنان استفاده كنيد و آن ها را واسطه قرار دهید تا به نتیجه مطلوب برسید.

وساطت افراد سرشناش و صاحب نفوذ باعث می شود كه همگان حق را به جانب شما بدهند كه در این صورت، تقاضا و خواسته غیر منطقی پدرتان نمی توانند در مقابل منطق و استدلال افراد مختلف تاب بیاورد و در آخر پدرتان چاره ای جزء عقب نشینی ندارد.

اگر با این شیوه نیز به نتیجه مطلوب نرسیدید، در این فرض، شما شرعاً و قانوناً مختارید كه در امر ازدواج، خود رأساً اقدام كنید و آینده زندگی خود را مشخص نمایید و حتی بدون جلب رضایت و اجازه پدرتان به خواستگاری دختر مورد نظرتان بروید و مقدمات ازدواج خود را بدون حضور و همراهی پدرتان فراهم سازید. یقیناً اگر هدفتان از این كار دوری از گناه باشد، خداوند دست شما را خواهد گرفت و شما مصداق روشن آیه شریفه قرآن كریم خواهید بود كه خداوند در سوره طلاق آیه2 می فرماید: «مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يحَْتَسِب؛ هر كس تقواي الهي پيشه كند، خداوند راه نجاتي براي او فراهم مي‏كند، و او را از جايي كه گمان ندارد روزي مي‏دهد.» و این گونه خداوند اسباب آسایش شما را بیش از گذشته برای شما فراهم می كند و آرزوهای شما را محقق می سازد.

مشكلي كه وجود داره حرف هاي مادرم هست كه من رو نگران كرده
اگر ادعای مادر شما درست باشد باید بعد از عروسی و تشكیل زندگی مشترك، این اتفاق نیز بیفتد و بسیاری از زن و شوهرها نسبت به هم دلسرد گردند

 دختري هستم 21ساله حدود 1 سال هست كه عقد كرده ام.من و همسرم واقعا به هم علاقه داريم و دوست داريم مدت زمان زيادي رو باهم سپري كنيم. مشكلي كه وجود داره حرف هاي مادرم هست كه من رو نگران كرده .. مادرم ميگن اگه هروقت شوهرت ازت مي خواد بري پيشش و هميشه جلوي چشمش باشي و هروقت دلش بخواد تورو ببينه وباهات صحبت كنه و... از چشمش مي افتي و در دوران عقد از تو دلسرد مي شه و...مادرم ميگن اين علاقه ها تب داغ هست و زود تموم مي شه... ولي من فكرمي كنم تب داغ نباشه چون ما الان 1 سال هست كه باهم هستيم و از اونجاييكه عقدمون محضري نيست،همسرم اگه عشقش تب داغ مي بود،خيلي راحت مي تونست به هر بهانه اي عقد رو باطل كنه و بره و از طرف ديگه ما كه غير از هم كسي رو نداريم و همديگه رو هم خيلي دوست داريم و همسرم دائما از من مي خواد كه برم پيشش و... سوال من اينه كه نگراني مادر من درسته يا بي مورد هست؟من بايد چكار كنم كه هردو نفرشون راضي بشن؟

1. چقدر خوب بود كه به علت این كه عقدتان محضری نیست هم اشاره می كردید و بیان می كردید كه چرا تا به امروز سعی نكرده­اید ازدواج خود را قانوناً به ثبت برسانید، تا ما بهتر در جریان امور قرار می گرفتیم و شما را راهنمایی می كردیم.

2. حرف­های مادر شما ممكن است از تجربه شخصی او حكایت داشته باشد تا یك یافته علمی كه حاصل تحقیقات و پژوهش­های علمی قوی بوده باشد به همین خاطر گفته­های او را تا به این مقدار قبول نداریم، اگر ادعای مادر شما درست باشد باید بعد از عروسی و تشكیل زندگی مشترك، این اتفاق نیز بیفتد و بسیاری از زن و شوهرها نسبت به هم دلسرد گردند و از چشم هم بیفتند در حالی كه همیشه این گونه نیست. ما بر خلاف مادر شما، معتقدیم كه دوران عقد یكی از رؤیایی ترین و عاشقانه ترین و زیباترین لحظات زندگی فرد در طول زندگی زناشویی و مشترك می باشد و به عنوان پشتوانه­ای برای تمام زندگی به حساب می­آید، به همین خاطر دختر و پسر بهتر است در این دوران به تدریج روابط خود را گسترش داده و از راه­های مختلف مثل نامه نگاری عاشقانه، تماس تلفنی، دیدار حضوری، مسافرت­های كوتاه و فرح بخش، مهمانی رفتن­ها و ... یك دیگر را از سرچشمه جوشان عشق و محبت خود سیراب كنند و بذر محبت و شور عشق را در وجود خود بپرورانند و خود را برای زندگی مشترك آماده كنند و با تنوعی كه در روابط خود ایجاد می­كنند از روزمره­گی و تكرار و سردی روابط جلوگیری كنند، علاوه بر این، دوران عقد می تواند یك فرصت استثنایی و طلایی هم باشد. چون با عقد شرعی، رابطه محرمیت بین دختر و پسر برقرار می گردد و روابط آزادتر می شود به همین خاطر می توان از این دوران برای شناخت بیشتر خلق و خوی و خصوصیات یكدیگر و اهداف و ایده­ها و آرزوهای هم استفاده كرد، تا زندگی مشترك بر اساس شناخت، بهتر برنامه ریزی گردد. دختر و پسر می توانند با شركت در مهمانی ها و مراسمات  و نیز با مسافرت های كوتاه، از هم شناخت بیشتری پیدا كنند. البته ممكن است نگرانی مادر شما علت دیگری داشته باشد كه به طور غیر مستقیم از شما می­خواهد كه دیدارها را با نامزدتان محدود كنید. یكی از دلایلی كه باعث می شود كه برخی خانواده­ها از ارتباط دخترشان با نامزدش در دوران عقد ممانعت كنند این است كه خیلی از خانواده­ها داشتن روابط نزدیك زناشویی و حامله شدن دختر قبل از برگزاری عروسی رسمی و در خانه پدر را امر زشت و ناپسندی می دانند، به همین خاطر سعی می كنند تا آنجا كه امكان دارد دیدار دخترشان با نامزدش را به حداقل برسانند تا منجر به این گونه مسائل نگردد. به همین خاطر ما نیز توصیه می كنیم كه دختر و پسر این دغدغه خانواده­ها را مورد توجه قرار دهند و در دوران عقد، رابطه جنسی كامل را به بعد از عروسی رسمی مؤكول كنند و بیشتر در پی شناخت هم باشند چرا كه اگر در این دوران با خصوصیات دیگر هم آشنا شدند و به این نتیجه رسیدند كه به درد هم نمی خورند، چون رابطه جنسی كاملی با هم نداشته اند راه برای برگشت هموارتر و آسان است و مشكلی را ایجاد نمی كند.

3. به طور كلی وقتي بین دختر و پسر، عقد ازدواج (موقت و دائم) خوانده شود، دختر و پسر بر هم حلال و محرم مي‏شوند. از لحاظ شرعی زن و شوهر محسوب می گردند، حتی می توانند نزدیك ترین روابط زناشویی را با هم داشته باشند و از وجود هم لذت ببرند. ولی باید توجه داشت كه در حال حاضر از لحاظ عرفی، برقراری روابط زناشویی پیش از عروسی رسمی، مقبولیت لازم را ندارد، به همین خاطر به دختران و پسران توصیه می كنیم كه تا آنجایی كه امكان دارد به این سنت و اعتقاد گذشتگان و پیشینیان احترام بگذارند و اگر خواستار روابط هستند، سعی كنید در درجه اول عروسی را جلو بیندازند و ثانیاً آن را كاملاً مخفی داشته و از حاملگی ناخواسته جلوگیری به عمل آورند و یا این كه روابط زناشویی خود را در سطح ابتدایی قرار دهند و مراحل اصلی و نهایی را برای بعد از عروسی رسمی مؤكول كنند.

4. البته توصیه مادر شما اگر از این جهت باشد كه مردها از لحاظ روانی، طوری آفریده شده­اند كه دنبال جنس مخالف و همسر می روند و احساس نیاز می كنند و زن ها بر خلاف مردها، ناز می كنند و خود را دست نایافتنی نگه می دارند تا عطش مردان را نسبت به خود همواره داشته باشند، تا به این مقدار حرف درستی است و ما هم توصیه می كنیم كه زن برای شوهر خود كمی ناز داشته باشد تا جذابیتش برای مرد افزون گردد. ولی این به معنای آن نیست كه زن و شوهر از ابراز عشق و محبت به هم دریغ بورزند و از نیازهای اساسی هم غافل بمانند و یك دیگر را ارضا نكنند.

5. شما برای این كه هم مادرتان را راضی نگه دارید و هم شوهرتان را، می توانید برخی از حساسیت­های مادرتان را در خصوص روابط زناشویی در نظر بگیرید و روابط خود را با نامزدتان كنترل كنید و گاهی به او اطمینان دهید كه كاملاً مراقب رفتار خود هستید. از سوی دیگر، سعی كنید روابط خود را با نامزدتان در حوزه­های مختلف كه قبلاً عرض كردیم گسترش دهید و تنها به دیدار حضوری بسنده نكنید و از سوی دیگر مقداری در مقابل درخواست­های او ناز كنید تا او علاقه­اش به شما افزایش یابد و بیشتر دلتنگ شما بشود و به دیدارتان مشتاق­تر گردد.

با یه پسر حدود یك سال از خودم بزرگ تر آشنا شدم، این كار من درست است؟
امیدواریم كه دوستی شما یك دوستی واقعی و بر اساس معیارها و اصول صحیح دوستی باشد . هیچ گاه از مسیر اصلی خود خارج و منحرف نگردد.

 یه مدتی هست كه با یه پسر حدود یك سال از خودم بزرگ تر آشنا شدم، آیا این كار من درست است؟

1. از اینكه شما دو نفر با هم دوست شده اید خوشحالیم .امیدواریم كه دوستی شما یك دوستی واقعی و بر اساس معیارها و اصول صحیح دوستی باشد . هیچ گاه از مسیر اصلی خود خارج و منحرف نگردد.

2. دوست و دوستیابی یكی از نیازهای واقعی زندگی انسان است. اساس و پايه دوستي ها در سن نوجواني و جواني كه با جذبه و شور زيادي همراه است، غالباً بر مبناي عواطف و احساسات شكل مي گيرد و نه بر اساس منطق و عقل. ابتدای  دوستي ممكن است جاذبيت يك فرد از نظر ظاهري يا شخصيتي يا پاره اي از صفات اخلاقي باشد كه او را براي فرد ديگر دوست داشتني مي سازد كه توانسته در روح و روان او تأثير عميقي بگذارد و خلأ عاطفي اش را به وسيله آن پر كند. ماهيت دوستي گرچه در ابتدا دوستانه، پاك و بي شائبه است، ولي امكان آلوده شدن آن به مسايل ديگر وجود دارد. به همین خاطر باید از دوستی خود نهایت مراقبت را داشته باشید تا از حدود خود خارج نگردد و به انحراف كشیده نشود.

 باید رعایت میانهروی و اعتدال را داشته باشید. علاقه شما به دوست تان و علاقه او به شما، احساسی پاك و لطیفی است. اما همواره باید عواطف با خردمندی همراه باشد . از آن جا كه زیاده روی در هر كاری ناپسند است، نباید بگذارید كه دوستی شما به یك دوستی افراطی تبدیل شود . در آن صورت نه تنها سودی به حال تان ندارد، بلكه منجر به اختلالات روانی می گردد . از آشفتگی و عدم تعادل روحی و روانی شما حكایت می كند. زماني كه علاقه به اوج خود مي رسد، شما را دچار سرگرداني مي كند. سرگرداني ممكن است با برخی آثار مخرب همراه شود.

3. يكياز مسائليكه در ايام نوجواني و جواني مطرح است، افراط در دوستيو محبت به همسالان است. متأسفانه اين حالت در دوستی شما ديدهميشود . رفته رفته به مرحلهوابستگيروانی رسيدهاست. انسان سالم نه تنها سعی می كند كه برای خود دوستانی انتخاب كند، بلكه از افراط در دوستی و محبت ورزیدن به آن ها رعایت اعتدال را می كند، اجازه نمی دهد كه دوستان و فكر آن ها تمام وقت او را به خود اختصاص كند . بدین وسیله وقت او را هدر دهد . او را از كارهای مهمی كه باید انجام دهد، باز دارد و از زندگی عقب اندازد.

دوستی افراطيپيامدهاي ناگواريدارد كهتوجه به آنها ميتواند تا حد زياديدر تعديلدوستی مؤثر باشد. مهمترين اثرشآناستكه وابستگي شديد روحيايجاد كند.  هر چهزودتر اين وابستگي را كم كنيد، زيرا هر چه رابطهشما با دوست تان ناگسستنيباشد، سرانجام بايد روزي از همجدا شويد. مدتی در كنار يكديگر هستيد. اما پس از تشكيلخانواده، ناگزير بايد همديگر را تركنماييد. از طرفيبا گزينش همسر بخشعظيمي از محبتو عاطفه شما بهسمت همسرتان گسيلخواهد شد. بنابراين عقلو منطقحكمميكند رابطهدوستيرا كهسرانجاميچنان دارد، از ابتدا تعديلكنيد تا به افسردگيو اختلالات روانی مبتلا نشويد.

4. از نظر اسلام روابط دوستي بايد در چارچوب خاص و در حد اعتدال قرار گيرد، دستور اسلام،همواره ميانهرويو اعتدال در رفاقتو مهرورزي است. زيرا اگر از آن حد خارج شود، پيامدهاي ناگواري دارد، كه از جمله آن، ضربه روحي و مشكلات عاطفي پس از قطع رابطه است.

5. علاقه و وابستگي به دوستان تا وقتي كه موجب اخلال در برنامه زندگي و كاري انسان، مزاحمت با حقوق والدين، مشغوليت ذهن و ضعف اراده و عدم اعتماد به نفس و ضعف ايمان نگردد اشكالي ندارد، بلكه اگر در راستاي اصلاح و قوّت بخشيدن به اين امور باشد ،بسيار خوب و مفيد خواهد بود.

6. اگرچه شما از روز اول هردو به پیشگاه خداوند سوگند یاد كرده اید كه در دوستی هوس و شهوت نداشته باشید و دوستی شما با عشق پاك باشد ،ولی نباید شیطان را دست كم گرفت، چون ممكن است از همین ناحیه به شما آسیب وارد كند، نباید با هم ارتباط هایی داشته باشید كه در آن شهوت برانگیخته می شود. بر اساس روایات اسلامی، بوسه بر لب، تنها اختصاص به همسر و بچه نوزاد دارد . شایسته نیست كه دیگران  چنین رفتاری با هم داشته باشند.

7. از نظر شرعي دوستي با جنس موافق و محبت ورزيدن به يكديگر اشكالي ندارد اما اگر تبديل به لذات شهوي و جنسي شود ،در هر مرتبه اي كه باشد، اعم از نگاه كردن، بوسيدن و تماس بدني، همه حرام است

ر.ك :

 دنياي نوجوان، دكتر محمد رضا شرفي،  ص 131.

صفحه‌ها