وسواس فکری وعملی

سلام بر شما پسری 19ساله هستم دانشجوی حسابداری مبتلا به وسواس.تقریبا از زمانی که راهنمایی می خواندم وسواس فکری من اغاز شد افکاری به ذهنم می امد که دوست نداشتم این افکار در ذهنم باشد سالها با انها مبارزه کردم از ان زمان تاکنون به انواع زیادی از وسواس مبتلا بودم وسواس در فروع و اعتقادات تشیع چون خانه ی ما در گذشته جایی بود که در انجااهل سنت زیاد بودند شک وکمال گرایی من باعث شد برخی از اعمالم را مانند اهل سنت بجا بیاورم به عنوان مثال چند سال با دستان بسته نماز خواندم چون فکر میکردم پیامبر این گونه خوانده است بعد از نقل مکان وراهنمایی بعضی دوستان وتفکر مدتی است که اعمالم را سعی میکنم ان گونه که مرجعم گفته بجا بیاورم در این سالها وسواس من شامل امدن افکار توهین امیز به ذهنم درباره مقدسات میشد راه رفتن روی کاشی های خانه به گونه ای جمع انها فرد باشد خارج شدن از در خانه یا ته خیابان یا روی پل با یک فکر خوب نه با یک فکر بد ترس از اینکه با یک فکر بد به اعضای خانواده صدمه بزنم زیاده روی در اسمنا به خاطر افکار وسواسی در ذهنم امدن شبهات دینی- وسواس در طهارت و نجاست که باعث ناراحتی برخی از اهل خانه شد شکستن نماز به خاطر افکار وسواسی غسلهای طولانی حساس بودن به اعمال دیگران که شاید برای ناراحت کردن من فلان کار را انجام میدهد وانواع وسواس در عادات ورفتارم اینها اعمال و افکار وسواسی من در گذشته بود اما به کمک خداوندواستفاه از اطلاعات اینترنت و تلاشهایم تاحد زیادی این افکار واعمال را کنار گذاشتم مثلا دراحکام با مراجعه به مرجع ودر افکاری که به ذهنم میامد دانستم که چون دست خودم نیست گناهی ندارم و یااگر فکر بدی به ذهنم بیاید ان را به سمت یک شخصیت ساختگی ذهنی هدایت میکنم و ذکر لا حول ولا قوت الا بالله بالعلی العظیم وصلی الله علی محمد واله طیبیین تاثیر خوبی دارد بنابراین تاحدودی راحت شده ام واز این نظر مشکل چندانی ندارم اما حالا یک وسواس جدیددر بدن به وجود امده ان نیز وسواس در حلالیت گرفتن و وارسی اینکه به کسی صدمه ای زده ام یا نه و ترس از صدمه زدن به افراد است ومن نمیدانم دقیقا چه زمانیی حلالیت گرفتن لازم است مشکل من زمانی شروع شد که حدیثی شنیدم که اگر کسی حتی دست کسی را به قصد اذیت فشرده باشد باید رفته و حلالیت بگیرد و من شروع کردم به حلالیت گرفتن از کسانی که در گذشته خسارتی به انها زده بودم حتی جایی که میوه ی کمی از درخت کاشته شده در جلوی درب منزلی خورده بودم و متاسفانه به شکهای خود نیز اعتنا کردم و حتی در جایی که شک داشتم شماره ی صاحب خانه ای را چون روزها در خانه نبود گرفتم تا صاحب قبلی خانه را که فکر میکردم در کودکی شیشه ی انها را شکسته ام پیدا کنم اما ان مرد ناراحت شد و گفت به چه منظور شماره مرا گرفته ای و در انجا خانه ی پلیسی هم بود که وقتی مرا چند بار دید به من مشکوک شد وگفت چرا دائمابه اینجا می ایی ورفتار تو مثل دزدها است و حتی مرا تا جلوی کلانتری هم برد ومن مدارکم را به او نشان دادم و او دانست که خانه ی ما قبلا در انجا بوده و مرا رها کرد خلاصه اینکه شاید برخی از کارهایی راکه کردم عرف نبوده باشد به عنوان مثال حلالیت گرفتن برای خوردن چند توت و چند گیلاس خلاصه من ازبسیاری حلالیت گرفتم و اما انگار تمامی ندارد حالا که فکر میکنم باز میبینم که مثلا در جایی غیبت کرده ام یا سیاست مداری را در جایی به کاری که نکرده متهم کرده ام سیدی هایی که از مغازه ها بصورت کپی خریده ام ایرانی یا غیر ایرانی که اکثرا خارجی بوده اند من ان زمان نمی دانستم خرید کپی اشکال دارد من که نمی توانم صاحب انها را پیدا وحلالیت بگیرم بگویید ایا به خاطر کار جزئی که انجام شده و انسان میداند که او را حلال میکنند لازم است حلالیت بگیرد مثلاعمه ی من به شهر دیگری رفته و وسایلی از خودش را در خانه ی ما گذشته من کتاب بسیار کم ارزشی را دیدم و از عکس روی جلدش خوشم امد وان را بریدم حالا فکر میکنم که از عمه ام باید حلالیت بگیرم در حالی که احتمال زیاد میدهم او مرا حلال میکند و اصلا به این کتاب نیازی ندارد وحتی اگر به او بگویم شاید ناراحت شود ومسخره کند خواهش میکنم به من بگویید شرایط حلالیت گرفتن را در رابطه با عرف -غیبت- تهمت -ضرر مالی -و ابرو - این که فرد عمدا و در بزرگی این کار را انجام دهد یا در کودکی این که میگویند فرد در حد توان جبران کند و نتوانست دعا کند منظور از در حد توان چیست من میتوانم بسیاری از این افراد حلالیت بگیرم اما مشکلاتی به وجود میاید قلب من چند ماه است درد میکند به خصوص زمانی که به این مسائل فکر میکنم و میترسم کار دست خود دهم من از از سرزنش دیگران چندان ترسی ندارم اما میترسم ان چه که میکنم اتلاف عمر وکارهای بیهوده باشد چرا که زمانی که فکر میکنم میبینم برخی از ان کارها عرف نیست وزمانی که به اطرافم و گذشته ام نگاه میکنم میبینم در گذشته وسواس بوده ام اکنون نیز هستم و بسیاری از افراد دور و برم مثل من نیستند مادر من هم وسواس است واو نیز دچار مشکلاتی است وفکر میکنم وسواس من مقداری ارثی است خواهشمندم به این نیز جواب دهید که اگر فردی خسارتی کوچکی در دنیا بزند در دنیای اخرت مجازات او چگونه خواهد بود مثلا 100 تومان حقی را ضایع کند میوه ای را بخورد یا طور دیگری ضایع کند ایا در جهان دیگر تا او را نبخشند به بهشت نمی تواند برود وممکن است بسیاری از اعمال خو بش جبران حقی که ضایعکرده است شود یا اینکه به اندازه ی 100 تومان از اعمال نیکش کم میشود و یا گناه مظلوم را را به اندازه 100 تومان به دوش میکشد از اینکه زیاد سخن گفتم پوزش میخواهم امیدوارم ناراحت نشوید مرجع من ایت الله مکارم هستند.ایا پاسخهایی که به من خواهید داد با نظر مرجعم مطابق است.از شما بسیار متشکرم که حرفهای مرا خواندید در رابطه با مراجعه به روانشناس نیز اگرمشکلم را نتوانمم حل کنم رجوع خواهم کرد ایا شما روانشناس را برای من لازم میدانید یا روانپزشک را یا هر دو مرا به خاطر اینکه وقتتان را گرفتم حلال کنید ممنون.