با عرض سلام من پسری 16 ساله هستم حدود 1 سال و خرده ای است که دچار وسواس شده ام البته این مشکل را از اوایل زندگی هم داشته ام اما به صور گوناگون ولی در حال حاضر دامنه این وسواس بسیار گسترده و وسیع شده و حتی به اعتقادات هم رسیده ، من هر بار که به دستشویی می روم باید تمام قسمت های پا و گاهی تمام بدن را بشویم چون بارها احساس کرده و حتی دیده ام که ادرار روی من ورپاش می کند از طرفی در نمازهای خود دچار شک در سجده ها و تعداد رکعات هستم به طوری که تقریبا امکان ندارد نمازی را بدون شک و وسواس بخوانم . در تلفظ صداها و کلمات و نیز غسل خود شک می کنم . اگر دست یا هر جای دیگری از من خون بیاید باید تمام روز خود را صرف آن کنم که مبادا جایی نجس شود . به نجاسات مخصوصا خون و ادرار حساس هستم . بارها به پزشک و مشاور و نیز روحانیون مراجعه کردم و جوابی نگرفتم و به هیچ وجه نمی توانم با آن کنار بیایم . بارها و بارها آنلاین با پاسخگویان 09640 و نیز سایت آیت الله مکارم گفت و گو کردم و می دانم که همه می گویند بهترین راه بی اعتنایی است و حتی معظم له مسئولیت کارهای وسواسی ها در صورت شک خود آنها را بر گردن گرفته اما هیچ کدام بر من تاثیری ندارند . من قبلا شاید هر روزی 6-7 بار دستشویی می رفتم اما الان به دلایل مذکور فقط 2-3 بار می روم و مطمئنا این در آینده به وضع کلیه های من آسیب می رساند . از طرفی این وسواس به اعتقادات من هم کشیده شده . به طوری که در هر مسئله اعتقادی و ... شک می کنم . از این همه تضاد و تعارض در اسلام دیوانه شده ام . چرا این همه مرجع تقلید داریم ؟ فلسفه تقلید چیست ؟ چرا هر کس دل بخواهی فتوا می دهد ؟ یک نفر می گوید موسیقی کلا حرام است یک نفر می گوید نه . یک نفر می گوید به صورت زن نامحرم هم نگاه نکنید و دیگری نگاه به موهای او را هم جایز می داند ! این سوالات ذهن من را به شدت درگیر کرده اند . از طرفی پدر و مادر من هم با من رابطه خوبی ندارند . من تک فرزند هستم و در مدرسه تیزهوشان درس می خوانم . بحمدلله تا الآن که دوم دبیرستان هستم معدل تمامی سال های تحصیلی ام 20 شده است اما هرگز پدر و مادر من به من آن طور که می خواستم توجهی نداشته اند و به زعم خودشان تمامی نیازهای من را برطرف کرده اند و برای هرکاری که به خاطر من می کنند از قبیل خرید البسه ، کتب و ... بارها و بارها آن را در سر من می کوبند . پدر من نماد یاس و نومیدی است . هر بار به جای اینکه به من امید بدهد تمامی امیدها را می گیرد و فقط به خواب خود می رسد و از تمام دنیا گویی خواب را هدف قرار داده ! مادر من هم بارها من را با الفاظ زشت و ناپسند خوانده است . بارها خواسته ام با آن ها حرف بزنم و مشورت کنم اما هر دفعه یا راهکارهای شعارگونه ارائه داده اند و یا گفته اند که برو بمیر ، ببین بقیه چه کار می کنند و تو در چه مانده ای ؟ من از همان روزی که بالغ ( به خاطر احتلام شبانه ) شدم تمامی وطایف دینی خود را انجام داده ام اما چون نمی دانستم شرط بلوغ یکی از سه مورد است فکر اینکه نمازهای قبل ( هنگام روییدن موی زبر و ... ) و روزه های پیشین را نگرفته ام آزارم می دهد . ماه رمضان سال پیش تمامی روزه ها را بحمدلله گرفتم اما با هزار دردسر و آرزوی مرگ هر روزه . شاید روزی صدبار آب دهان خود را به بیرون می انداختم چون احساس می کردم اجسام ریزی چون پرز فرش و ... در دهانم وارد شده . امسال هم به خاطر تغییرات بلوغ بسیار عرق می کنم و دائما پشت لب هایم عرق می نشیند و از این رو در هنگام نماز ها به خاطر ورود عرق به دهان آزرده خاطر هستم و به نوعی عزای این را گرفته ام که در ماه رمضان با این مشکل چه کنم ؟ وضعیت من طوری است که به نوعی به تمامی سوالات فقهی بچه های هم کلاسی ام پاسخ می دهم و دائما آنان را از وسواس بر حذر می دارم اما خودم در آن مانده ام . با داروهایی که برای وسواس می خورم تا ساعت 12 صبح می خوابم و اغلب نمی توانم بلند شوم . بسیار چاق و فربه شده ام . از طرفی بسیار احساس پوچی و بیهودگی می کنم و حتی به خودکشی هم فکر کرده ام ! در این مدت بسیار حافظه ام کند و ضعیف شده است و به این خاطر خود را ملامت می کنم . بارها و بارها خودم را با دیگران مقایسه می کنم و به خاطر ضعف های خود آرزوی مرگ می کنم . هرگز خوبی ها و برتری های خود را در مقایسه با دیگران نمی بینم و علت آن هم این است که پدر و مادرم با این که دیده اند من در تمامی سال های تحصیلی ام شاگرد ممتاز و معدل بیستی بوده ام و چندین و چند بار رتبه های استانی و کشوری در رشته های مختلف علمی را آورده ام اما هرگز خوبی های من را نمی بینند و دائما بدی های نه چندان بزرگم را بر سرم می کوبند . من در آزمون های آمادگی تیزهوشان یک بار سوم کشور شدم و پس از قبولی هم نفر چهارم کشور . بارها در مسابقات آینده سازان رتبه های اول استانی و حتی برتر کشوری را آورده ام به طوری که چند سال این رتبه ها در انحصار من بوده اند . به همین دلیل دیگر از آنها متنفر شده ام ! وقتی کوچک بودم به خاطر این که در آپارتمان زندگی می کردیم و مبادا صدای من دیگران را اذیت کند بارها من را از بازی منع کرده اند . من حدود 3-4 سال است که به مکان تفریحی نرفته ام . هر سال یا شاید هم هر دو سال یکبار یکی دوتا مسافرت آن هم داخل استان می رویم اما به خاطر آن هم باید سرکوفت بخورم . به همین دلیل هرگز یا چیزی از آنها نخواسته ام و یا اگر خواسته ام تهیه نکرده اند و اگر هم این کار را کرده اند سرکوفتش را به من زده اند . اگر وضع زندگی من را با دانش آموزان دیگر ( هم کلاسی هایم ) مقایسه کنید - نمی گویم زندگی بدی دارم اما ... - می بینید که من هیچ ندارم . به خاطر اینکه به صورت زن های نامحرم نگاه نمی کنم و سرم را پایین می اندازم به من می گویند بن لادن و ابن ملجم و القابی از این قبیل . از طرفی من الان حس جنسی نسبت به پسران هم پیدا کرده ام و تعداد این افراد هر روز بیشتر و بیشتر می شود . حتی در مواجهه با بسیاری از هم کلاسی هایم سرم را پایین می اندازم . این احساس واقعا من را اذیت می کند . در زمانه ای مه شاید بسیاری از افراد در آن خود ارضایی می کنند به خواست و یاری خدا این کار را نکرده ام و از این بابت خوشحال هستم اما وسواس بسیار من را اذیت می کند به طوری که در کلاس های ورزشی و علمی هم من را رها نمی کند . ما در مدرسه مان در تابستان ها هم کلاس داریم و از آنجا که ماه رمضان سال پیش در تابستان بود تنها دانش آموز سال اولی بودم که تمامی روزه هایم را گرفتم اما بارها آب دهان خود را در کلاس درس در زیر پا یا روی لباس خود ریختم . این رفتار ها برای من دیگر غیر قابل تحمل هستند . پدر و مادرم خودشان را خیلی مذهبی می دانند اما سال خمسی ندارند و یک بار هم خمس نداده اند . وقتی هم می خواهم خمس پولم را بدهم پدر و مادرم نمی گذارند . پدرم هم هر وقت که عشقش بکشد یه نمازی می خواند و ... . همیشه از این عدم درک ها رنج برده ام و الآن دیگر تاب و تحمل ندارم . من بهترین سال های کودکی ام را که حدود پنج سال می شده است با مادرم به محل کارش می رفتم و کارهای او را انجام می دادم . پدرم عاشق این است که فقط تصویر من را در بالای بنر و ... ببیند و به دیگر همکارهای پزشک و مهندس خود پز بدهد . بارها و بارها در مغازه ها و فروشگاه ها و موسسه ها من را تحقیر کرده اند هر وقت چیزی را انتخاب کرده ام یا صورت شان را کج و کوله کرده اند و یا اگر هم راضی به خرید شده اند آن قدر با فروشنده ها چونه می زنند که من از خرید خود پشیمان می شوم . از طرفی هم کلاسی هایم هم همواره من را دست انداخته اند و با این که من به هرکدام آنها بارها و بارها خوبی کرده ام اما همواره مرا مسخره می کنند و القابی از قبیل خرزن و خرخون و ... را به من نسبت می دهند . من بارها و بارها در مسائل درسی و غیر درسی آنان را کمک کرده ام اما زنگ بعد همان نفر من را اذیت می کند . بارها و بارها القاب و شعرهای بسیار زشت و زننده ای برای من ساخته اند و من سکوت کرده ام اما دیگر فایده ندارد . به آخر خط رسیده ام . پدر و مادرم هم هر وقت که در این باره با آنها گفت و گو می کنم می گویند حق با اوناست ! آخه چه حقی ! آیا این انصافه ؟ من بسیاری از هم کلاسی هامو نماز خون کردم اما بوده شخصی که نماز نمی دانسته و من به او یاد داده ام اما همان شخص هم نان به نرخ روز می خورد و ... . با این که شاید اگر تعداد کل گل هایی که دیگر هم کلاسی هایم زده اند را روی هم بگذارید به تعداد گل های من در فوتبال نمی رسد اما همواره من را دست انداخته اند و به من لقب های بدی داده اند . دیگر خسته شده ام و سر شما را هم به درد آوردم . موارد دیگری هم هست که الان یادم نمی آید . از شما خواهش می کنم با کمال حوصله و دقت نظر پاسخ من را بدهید آن هم به طور کامل و نه سرسری . بسیار متشکر و ممنونم . اجرکم عندالله

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
موفقيت شما در آزمون هاي علمي و تحصيلي علي رغم سختي هاي فراواني را كه در اين را كشيده ايد مي ستاييم و بر شما درود مي فرستيم. البته موفقيت شما در عرصه هاي مختف علمي را نويد موفقيت شما در مشكلي كه از آن رنج مي بريد مي دانيم و اميدواريم به زودي زود بر اين مشكل نيز فائق آييد و آن را از پيش روي تان برداريد.
وقتي شما با پاسخ روحانيون، مشاوران آن لاين و دفتر مرجع تقلي خودتان قانع نمي شويد به احتمال زياد، با سخنان ما نيز قانع نخواهيد شد و اين روند همچنان در چرخه اي معيوب و ‌يايان ناپذير ادامه مي يابد و نتيجه اش جز فرصت سوزي و تشديد بيماري وسواس نخواهد داشت بنابراين، توصيه مي كنيد براي درمان بيماري وسواس تان به صورت حضوري به مراكز درماني و مشاوره اي مراجعه كنيد و از نزديك به كمك متخصصين به درمان مشكل تان بپردازيد.
توجه داشته باشيد كه درمان بيماري وسواس با توجه به نوع و شدت آن متغير است. در جايي كه بيماري وسواس پيشرفت كرده باشد بهترين درمانها، درمان مضاعف «دارو درماني» و «رواندرماني» است و آن با مراجعه حضوري به روانپزشك و روانشناس و تشخيص نوع و شدت آن محقق مي گردد و با خود درماني و تعلل كاري نمي توان از پيش برد. اين را بدانيد كه در برخي موارد، در درمان بيماري وسواس نيازمند جلسات متعدد روان درماني و گاهي نياز به دارو درماني داريم چرا كه در برخي مواقع وقتي غلظت سرتونين خون پايين مي آيد و فرد دچار افكار و حالات وسواسي مي شود كه روانپزشك با تجويز دارو سطح آن را در خون افزايش مي دهد و يا در مواردي كه اضطراب فرد بسيار بالا مي باشد و يا از برخي از اختلالات حاد ديگر رنج مي برد، نياز به دارو درماني احساس مي شود و اين باعث درمان و بهبود وسواسي فرد مي گردد و يا زمينه را براي روان درماني و به كارگيري بقيه راهكارهاي درماني مساعد مي كند. به هر حال، اگر با بي توجهي و بي اعتنايي بيماري وسواس تان بهبود نيافت آنگاه مي بايست براي پيگيري درمان به مراكز مشاوره اي و خدمات روانشناختي معتبر مراجعه كنيد و به كمك روانشناسان و ديگر متخصصين ضمن جلوگيري از پيشروي وسواسي خود آن را به طور كامل درمان كنيد.
اين را هم بدانيد، در نگاه اول ممكن است در دين و احكام ديني تضاد يا تعارضي ديده شود ولي اگر در اين زمينه تحقيق كنيد واقعاً متوجه مي شويد كه آن گونه كه شما فكر مي كنيد در دين تضاي يا تعارضي وجود ندارد. اين از بي اطلاعي و كم اطلاعي ماست كه نمي توانيد مسائل را از هم تفكيك كنيم در نتيجه دچار تغارض و تضاد مي شويم در صورتي كه اين گونه مسائل در حوزه ديني كه به عنوان دين آخرين و كامل‌ترين دين مطرح است راه ندارد.
مسائلي مثل اين كه فلسفه تقليد چيست از مواردي است كه امروزه براي همگان ضرورت آن مشخص است با توجه به تخصصي شدن امور و عدم توانايي انسان براي دانستن همه چيزها و گرفتن تخصص در همه آنها نياز است كه افراد در هر حوزه به متخصص خاص خود مراجعه كنند. در احكام شرعي نيز مراجع تقليد متخصص اين كار هستند و بر ديگران لازم است براي دريافت احكام شرعي به متخصص فن كه مراجع عظام تقليد هستند مراجعه كنند و احكام خود را از آنها دريافت كنند.
در خصوص رفتاري كه والدين تان با شما دارند نيز بايد بگوييم، اگرچه درك كامل موقعيتي كه در آن قرار گرفته ايد براي ما سخت است و ما از اين نوع برخورد پدر و مادرتان كه نسبت به شما روا مي‌دارد، متأثر شديم، اما، اين را بدانيد كه آنها در هر صورت، والدين شما هستند و شايسته است شما برخلاف آنها با خوش رفتاري با آنها برخورد كنيد. بدون شك هر انساني در كنار ويژگي ها و خصوصيات خوبي كه ممكن است داشته باشد، بدي ها و ويژگي هاي منفي هم دارد. توجه داشته باشيد كه بسياري از گل هاي زيبا، بي خار نيستند بنابراين، پدر و مادر شما هم از اين امر مستثني نيست و در كنار هزاران خوبي كه دارد متأسفانه رفتارهاي ناشايستي نيز انجام مي دهند.
به طور كلي، والدين در قبال فرزندان وظيفه اي دارند و فرزندان نيز در قبال والدين وظيفه اي ديگر دارند و هر كدام در برابر وظيفه اي كه بر عهده دارند مورد بازخواست و سؤال قرار مي گيرند. بنابراين اگر پدرتان به وظيفه خود در قبال شما عمل نكند دليل بر اين نمي شود كه شما هم به وظيفه خود در قبال او عمل نكنيد. اگر فرزندان نافرمان و ستم كار مورد عاق والدين خود قرار مي گيرند، در مقابل والدين ظالم¬ نيز مورد عاق فرزندان قرار مي گيرند. هر كس مسئول اعمال ناشايست خود است.
اگر پدر و مادرتان يا هر كس ديگري با شما بد رفتاري و بد دهني مي كند، آنها در مقابل اين گونه رفتارشان مسئول هستند و بايد در درگاه الهي پاسخگو باشند. با اين وجود، شما به هيچ وجه مجاز نيستيد در برابر بددهني، بدرفتاري، تحقير و توهين پدر و مادرتان، واكنش و عكس العمل نامناسب نشان دهيد، بلكه همچنان موظفيد، حرمت آنها را نگه داريد و به آنها احترام كنيد.
اين را بدانيد كه اگر شما با صبر و حوصله در برابر بي توجهي، بداخلاقي و رفتارهاي ناروا و نامناسب پدر و مادرتان يا هر كس ديگري سكوت اختيار كنيد و به خاطر خدا، تنها به وظيفه اخلاقي و شرعي خود عمل كنيد و در همه حال، حرمت انسان ها را نگه داريد و از انجام رفتارهاي تقابلي اجتناب ورزيد و صبر را پيشه خود سازيد، اگرچه ممكن است در ظاهر مورد توهين و تحقير قرار بگيريد، ولي در نهايت روسفيدي براي شما خواهد ماند و در درگاه با عظمت پروردگار از اجر و قرب مضاعفي برخوردار خواهيد شد و جزء صابران خواهيد بود.
وقتي شما با خدا معامله مي كنيد و به خاطر خداوند، تنها به وظيفه خود در قبال پدر و مادرتان و ديگر افراد جامعه عمل مي كنيد، يقيناً خداوند سعه صدر و آرامشي به شما عطا خواهد فرمود به طوري كه ديگر از بدرفتاري ديگران خيلي آزرده خاطر نمي¬گرديد. اين واقعه در نهايت مي توانيد به عزت و ارتقاي درجه معنوي شما بيانجامد، كافي است ديدتان را نسبت به خدا و حوادث روزگار ارتقا بخشيد و جهان بيني و خداشناسي درستي بر اساس تعاليم اسلامي داشته باشيد.
اين را هم بدانيد، افراد موفق گاهي مورد حسادت ديگران واقع مي شوند از اين روي، طبيعي است كه ديگران به موفقيت هاي شما رشك بورزند و به آزار و اذيت شما بپردازند. رفتاري كه دوستان و همكلاسي هاي شما با شما دارند مي تواند از حسادت و ضعف اخلاقي آنها حكايت داشته باشد. بي توجهي و بي اعتنايي شما به نيش و كنايه ها، حرف و حديث ها و بدرفتاري آنان علاوه بر افزايش اجر معنوي تان، خط بطاني به همه ياوه گويي آنها مي كشد و آنها را غمگين مي سازد. پس خيلي جاي نگراني نيست. توجه داشته باشيد كه پيامبران و حضرات معصومين(ع) و اولياي الهي بيشترين آزار و اذيت ها را در اين دنيا از سوي افراد مغرض و نادان متحمل شده اند، اما عاقبت با و اولياي الهي پرهيزكاران بوده است. شما نيز به آنها و به اجر و قرب آنها در درگاه الهي بنگرديد تا تحمل آزار و اذيت ديگران بر شما سهل و آسان گردد.

پرسشگر گرامی:
ضمن تشکر از ارتباط شما با این مرکز؛ با توجه به کمبودهای متعدد امکانات و کاهش اعتبارات پاسخگویی، مرکز ملی پاسخگویی ناگزیر به تغییر رویکرد و اقدام به تمرکز سامانه پاسخگویی کرده است.
از این رو پاسخ سوالات خود را از سامانه های زیر دریافت نمایید.
سامانه هاي فضای مجازی ( اينترنتي):
انجمن گفتگوی دینی: http://www.askdin.com
کانون گفتگوی قرآنی: http://www.askquran.ir
پاسخگوئی زنده اینترنتی از طریق سایت : http://www.09640.ir
سامانه پیامک(فقط احکام شرعی): به شماره 30009640 یا از طریق سایت http://www.30009640.ir
سامانه تلفني : 096400