سلام
اگر کسی نخواهد ازدواج کند باید چه کار کند که این حدیث شامل حالش نشود؟
پيامبر (ص) فرمود:َ« مِنْ سُنَّتِي التَّزْوِيجُ فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي » ازدواج از سنت هاي من است هر كسي نسبت به ازدواج بي ميل باشد از من نيست.»
اگر ازدواج امری اختیاریست، کسی که نمی خواهد ازدواج کند باید چه کار کند که از پیامبر باشد و با دین کامل از دنیا برود و ازدواج نکردن او تبدیل به مسئله ای حرام نشود؟ (یقین دارد که با ازدواج نکردن به گناه کشیده نمی شود)

درغیر این صورت به نظرم به نوعی خود مسئله ازدواج امری ست واجب که در ظاهر انتخاب چگونگی آن به اختیار انسان قرار داده شده...

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
انسان علاوه بر نيازهاي اوليه و نخستين مانند اكسيژن و هوا، آب و غذا، يك سلسله نيازهاي طبيعي و ذاتي ديگري دارد كه بيشتر جنبه‏ي رواني دارند. از جمله‏ اين نيازها، مهرطلبي و مهرورزي و نياز به يك جفت جنسي است. احساس نياز به همدم و همسر، واقعيتي است كه ريشه در آفرينش انسان دارد. انسان در حالت طبيعي، دوست دارد كه به او مهر بورزند، چنان كه دوست دارد خود نيز به ديگران مهر ورزي داشته باشد. اگر اين نيازها از طريق صحيح تأمين شود، انسان به آرامشي مي رسد كه زمينه ساز شكوفايي استعداد هاي طبيعي و دروني وي مي گردد، و فضاي روحي و رواني را براي رشد و كمال معنوي و مادي مستعد و مهيا مي كند. و به عكس، اگر به اين نياز طبيعي و دروني پاسخ مثبت و مناسبي داده نشود ، حركت به سوي رشد و كمال و شكوفايي يا متوقف مي گردد و يا با سُستي و كُندي پيش مي رود. تأمين بخش مهمي از اين نيازها و تحقق اين خواسته ها، تنها در قالب ازدواج ميسر و ممكن مي گردد.
پرسشگر گرامي! خداوند حكيم، كه هيچ موجودي را بي هدف نيافريده است، زندگي انسان و آفرينش او را بر اساس هدفي عالي و مقدس آفريده است. رسيدن به آن هدف مقدس نيازمند ابزار و وسايل لازم است. يكي از ابزارهاي لازم و ضروري براي رسيدن به هدف عالي آفرينش، تأمين نيازهاي طبيعي و تكويني، وحركت در مدار تشريع است. اقدام به ازدواج هم پاسخگويي به نداي فطرت و طبيعت ( تكوين) است و هم پاسخ مثبت دادن به نظام تشريع يعني نداي قرآن كريم و دستورات نبي مكرم اسلام و ائمه اطهار عليهم السلام است.
از اين رو توصيه مي كنيم كه به فكر فراهم كردن مقدمات ازدواج باشيد، زيرا اولا - ازدواج به زندگي انسان نظام مي‌بخشد و روابط خانوادگي را به گونه اي تعريف مي‌كند كه وضعيت پسر و دختر از حالت نابساماني به وضعيت سامان يابي رو مي‌آورد.
با ازدواج، عفت و پاكدامني، در افراد و جامعه جايگزين شهوتراني و بي‌بند و باري مي‌گردد. با ازدواج حتي عبادت و بندگي خدا نيز ارزش مضاعفي پيدا مي كند.
امام صادق(ع) مي‌فرمايد: دو ركعت نماز فرد متأهل بهتر ازآن است كه فرد مجردي، شب ها به نماز شب و روزها روزه باشد.(1) و رسول خدا(ص) فرمود: فرد همسردارى كه خواب است، نزد خدا بهتر از شخص بى‏همسرى است كه در حال روزه به عبادت خدا ايستاده باشد. زيرا با ازدواج است كه استعدادهاي تعهد و مسؤليت پذيري، عطوفت و مهرورزي، و احساسات عالي انساني و پدرانه و مادرانه و.. شكوفا مي شود.
ثانيا- با ازدواج بسياري از ضعف ها و نقيصه ها جبران مي گردد، و بسياري از نيازها تأمين مي شود. در ذيل به برخي از آثار و فوايد ديگر ازدواج اشاره مي شود.
1- ارضاي غريزه جنسي: روشن است كه در پرتو ازدواج يكي از نيازها و غرايز مهم انسان (غريزه جنسي) تأمين و به روشي درست ارضا مي‏شود.
با تأمين اين نياز جسماني، فرد از نظر رواني، ذهني و اخلاقي به آرامش مي‏رسد و مسير بسياري از انحرافات جنسي و اخلاقي و اجتماعي بسته مي‏شود و زمينه را براي خوشبختي يك جوان فراهم مي‌كند.
2- دست‏يابي به آرامش روحي و رواني: مهم‏ترين نيازي كه بر اثر ازدواج تأمين مي‏شود، نياز به آرامش و احساس امنيت و آسودگي است. اين نياز كه در سرشت آدمي ريشه دارد، چنان مهم است كه خداوند در بيان فلسفه ازدواج مي‏فرمايد: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها ...» (2) از آيات و نشانه‏هاي خداوند اين است كه براي شما از جنس خودتان همسراني قرار داديم تا در كنار آنان آرامش يابيد.
3- رشد عقلاني و فكري همراه با بزرگ منشي و احساس مسؤليت: شخصيت انسان پس از ازدواج به يك شخصيت اجتماعي تبديل مي‏شود؛ زيرا در پرتو ازدواج و زندگي مشترك، خود را مسؤول حفظ همسر و تأمين وسائل زندگي و تربيت فرزندان آينده تلقي مي‏كند و تمام هوش، ابتكار و استعدادهاي خود را به كار مي‏گيرد؛ به عبارت ديگر، احساس مسؤوليت اجتماعي در او شكل مي‏گيرد و بسياري از شايستگي‏ها و توانمندي‏هاي نهفته در درونش را شكوفا مي‏سازد.
بنابراين، مي‏توان ازدواج را مايه رشد و كمال يافتن انسان دانست. در واقع خداوند انسان را به گونه‏اي آفريده كه بدون جنس مخالف ناقص است و با جنس مخالف كامل مي‏شود. مرد به زن نيازمند است و زن به مرد. هر كدام از دو جنس از نظر روحي و جسمي به هم وابسته‏اند و با قرار گرفتن در كنار هم يكديگر را تكميل مي‏كنند.
4- ترميم، تكامل‏، پختگي: هيچ انساني به تنهايي كامل نيست و پيوسته در جهت جبران كمبود خويش تلاش مي‏كند. جوان در پي رسيدن به استقلال فكري است؛ براي جبران نواقص و تأمين نيازهاي بي شمار خود به سوي ازدواج سوق داده مي‏شود و با گزينش همسري مناسب و شايسته، موجبات رشد و تكامل خويش و ديگران را فراهم مي‏كند. زيرا يكي از ثمرات بزرگ ازدواج وجود فرزند و بقاي نسل آدمي است. توليد و تكثير نسل را نبايد كوچك و بي اهميت شمرد؛ زيرا هدف آفرينش جهان ، وجود انسان و پرورش و تكامل او است. توليد و پرورش انسان‏هاي خداپرست و نيكوكار و صالح، مطلوب خداي جهان آفرين است. از ديدگاه اسلام، وجود فرزند صالح براي پدر و مادر يك عمل صالح شمرده مي‏شود و در سعادت دنيا و آخرت آن‏ها مؤثر است، به همين جهت، معصومان عليهم السلام توليد و تكثير نسل را از اهداف ازدواج خوانده‏اند.
مرحوم شهيد مطهري در اين باره مي‏فرمايد: «تشكيل خانواده يعني يك نوع علاقه‏مند شدن به سرنوشت ديگران است.... و يكي از علل اين كه در اسلام ازدواج يك امر مقدس و عبادت تلقي شده با اين كه از مقوله لذات و شهوات است، همين است... ازدواج اولين مرحله خروج از خود طبيعي فردي و توسعه پيدا كردن شخصيت انسان است... پختگي اي كه در پرتو ازدواج و تشكيل خانواده ايجاد مي‏شود، در هيچ جاي ديگر نمي‏توان به آن رسيد. و آن را فقط در ازدواج و تشكيل خانواده بايد به دست آورد.»(3)
5- ثبات فكري و سلامت جسمي:
در اوايل جواني احساس تنهايي، بيهودگي و نداشتن پناهگاه انسان را فرا مي‏گيرد. ازدواج و قرار گرفتن در كنار همسري شايسته و دلسوز اين احساس را از بين مي‏برد و او را به آرامش روحي مي‏رساند. اين احساس آرامش به ثبات فكري و روحي، وقار، احساس ارزشمند بودن و لذت مي‏انجامد. در واقع دست آفرينش نوعي كشش دروني ميان زن و مرد به وديعت نهاده تا هر كدام در سنين خاص، خواهان يكديگر شوند و اضطراب وپريشاني‏شان از طريق ازدواج به سكونت و آرامش تبديل گردد. دانشمندان علوم تجربي و انساني نيز ارضاي صحيح و به موقع غريزه جنسي و ترشح معتدل غدد جنسي را براي سلامتي جسم و روان آدمي لازم دانسته، عدم آن را سبب پاره‏اي از بيماري‏هاي رواني و گاه جسماني شمرده‏اند. بنا بر اين گريز از ازدواج ، نه تنها كوتاهي در اجراي تشريع و عمل به دستورات ديني است ، بلكه فرار از كمال و مسؤليت پذيري و پُشت پا زدن به اسباب سعادت و خوشبختي خويش است.
پي نوشت ها:
1. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت، 1404 ق ، ج 100، ص 217.
2. روم (30) آيه 21.
3. شهيد مطهري، تعليم و تربيت در اسلام، ناشر انتشارات الزهراء – تهران، فروردين 1362، ص 253.
پرسشگر گرامی:
ضمن تشکر از ارتباط شما با این مرکز؛ با توجه به کمبودهای متعدد امکانات و کاهش اعتبارات پاسخگویی، مرکز ملی پاسخگویی ناگزیر به تغییر رویکرد و اقدام به تمرکز سامانه پاسخگویی کرده است.
از این رو پاسخ سوالات خود را از سامانه های زیر دریافت نمایید.
سامانه هاي فضای مجازی ( اينترنتي):
انجمن گفتگوی دینی: http://www.askdin.com
کانون گفتگوی قرآنی: http://www.askquran.ir
پاسخگوئی زنده اینترنتی از طریق سایت : http://www.09640.ir
سامانه پیامک(فقط احکام شرعی): به شماره 30009640 یا از طریق سایت http://www.30009640.ir
سامانه تلفني:
096400