باعرض سلام و قبولی عبادات و تشکر برای این که وقته با ارزشتون رو صرفه بنده و امثال بنده میکنید...
راستش من نتونستم سوالمو تو سایتتون پیدا کنم پس پرس و پاسخ جناب عالی رو کپی پیست کردم تا پیرو حرف های بنده و کمک های بی درغتون سوالاتی رو مطرح کنم....

(مطالبی که بینابین رد و بدل شد..
با عرض سلام و عرض ادب....
من اين سوال رو مطرح كرده بودم ولي جوابي دريافت نكردم....
"من پسري 26-7 ساله ام. از حدود چهار سال پيش دختري رو تو يكي از مهموني هاي خونوادگي ديدم و شيفته ش شدم. يه نيت ازدواج با ايشون آشنا شدم. بعد از گذشته دوسال و فقط با استفاده از تلفن و اس ام اس با خلق و خوي هم آشنا شديم. بعد از اين دوسال كه خيلي هم سخت بود متوجه شديم كه به درد هم ميخوريم. ولي من الان از نظر مالي خيلي ضعيف هستم و براي انجام يكي از شروطه طرفه مقابلم(درس خوندن)نميتونم پا پيش بذارم. الان كه ما خيلي بهم وابسته شديم و (تصميم 100% براي ازدواج گرفتيم.در حدي كه خونواده ي من كامل از اين رابطه با خبرند.)نياز يه ديدار همديگه داريم.توي ديدار هم كه معاشقه و دست دادن هست!!!توي يكي از قرار هامن هم معاشقه داشتيم و اين خيلي مارو دچاره عذاب وجدان كرده. :( ميخوام بدونم كه گناهه اين رابطه بعد از ازدواج پاك ميشه يانه؟ و اين كه مشكلاتي رو بعد از ازدواج بوجود نمياره؟ در ضمن ميخوام بدونم ميشه ما صيقه ي محرميت بخونيم بين خودمون يا نه؟ "
حالا يه سوال غير شرعي برام پيش اومده....
آيا اين روابطه في ما بين مشكلاتي رو بعد از ازدواج براي ما بوجود مياره يا نه؟
مثلا كم شدن محبت...يا مشكلاتي از اين دست؟!
پاسخ: با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
آنچه در پي مي آيد نگاهي آسيب شناسانه نه همدلانه به نامه شما سرور گرامي است اميد است از گزش احتمالي قلم، دل آزرده نگرديد و بيشتر در آن تإمل نماييد.
قطعاً اين روابط في مابين مشكلاتي را بعد از ازدواج براي شما به وجود مي آورد، چرا كه اعتماد طرفين به يكديگر را بعد از ازدواج به مخاطره مي اندازد و فرد ناخودآگاه دچار يكسري بدبيني هاي وسواس گونه مي گردد. اساسا انتخاب عاشقانه از اساس آسيب زاست و يكي از آسيب هاي آن اين است كه طرفين تحت تاثير فيلتر عشق به ارزيابي يكديگر مي پردازند. اين جمله را شما در بسياري از زوجين خواهان طلاق در دادگاه خانواده مي شنويد كه همان اوايل آشنايي متوجه شديم كه به درد هم مي خوريم.
عشق كاركردي جز تخريب پايه هاي انتخاب سالم و به تبع آن ازدواج سالم ندارد. شك نكنيد شما بعد از ازدواج شاهد رفتارهاي از سوي طرف مقابلتان خواهيد بود كه به هيچ وجه از ابتدا تصورش را در ايشان نمي كرديد. شما فكر مي كنيد كه آمار 33 درصدي طلاق در برخي شهرهاي ما فقط ازدواج هاي تحميلي و اجباري را شامل مي شود يا درصد قابل توجهي از آنان روزي عاشق و معشوق يكديگر بوده اند. از سوي ديگر بايد دانست ازدواج همواره به عنوان يك حادثه نو و جديد در زندگي ما انسان ها مطرح است. ازدواجي كه از پي سال ها رابطه صورت پذيرد، بوي كهنگي مي دهد و زن و شوهر بعد از ازدواج حرف جديدي براي گفتن به يكديگر ندارند. اگر اسلام دختر و پسر را از رابطه خارج از چارچوب باز داشته است، دليلش همين چيزهايي است كه داريد مي بينيد و يا در آينده خواهيد ديد. اي كاش شما كه بعد از 4 سال هنوز شرايط اوليه ازدواج را نداريد اين گونه با نگاه بي حريم عاشق اين دختر نمي شديد و بي دليل خود را در اين مهلكه رابطه آسيب زا و گناه آلود نمي افكنديد. بنده به عنوان روان شناس نمي دانم شما چه برنامه مدوني براي ساماندهي بحث ازدواج خود داريد و آيا تداوم اين 4 سال رابطه به صلاح طرفين مي باشد يا نه؟
در زمينه صيغه محرميت بايد گفت كه علاوه بر اين كه به نظر اكثر مراجع معظم تقليد، اذن پدر دختر ضرورت دارد، اين صيغه به نوعي از چاله در آمدن به چاه افتادن است. چرا كه صيغه باعث تعميق روابط شما مي گردد، در حالي كه شما معلوم نيست با اين شرايط مالي خيلي ضعيف امكان ازدواج با اين دختر را داشته باشيد. اين دختر بي دليل خود را دست خورده عاطفي شما كرده است و اگر به هر دليلي شما منتفي گردد ايشان نمي تواند با هيچ پسر ديگري ازدواج موفق نمايد. همان طور كه مي بينيد يك كلاف سر درگم با پيشروي هاي غيردورانديشانه خود در اين رابطه غيرخداپسندانه به وجود آورده ايد كه هيچ روان شناسي از عهده باز كردن آن بر نمي آيد. بهتر است در شرايط فعلي رابطه تان را به حداقل برسانيد و به جاي تمركز بر عشق بر كار و بهبود وضعيت اقتصادي تان متمركز گرديد. اگر خواهان زندگي با اين دختر هستيد بايد ثانيه ها را غنيمت شمريد و به طور 24 ساعته فكر درآمد حلال باشيد. قطعا خداوند به در آمدهاي حلال (هر چند اندك) شما بركت خواهد داد و شما مي توانيد با پرهيز از هرگونه گناه در اين رابطه، بستري براي امداد ويژه الهي به دست آوريد. برنامه اي بريزيد كه ضمن حذف هرگونه گناه در رابطه تان به حداقل هاي ضروريات تشكيل زندگي دست يابيد. ان شاالله با تلاش شبانه روزي شما خداوند متعال تمام گناهان شما را خواهد بخشيد و از خزانه رحمتش راهي براي حل مشكلات شما خواهد گشود. خواستگاري رسمي را از نظر دور نداريد چه بسا خواستگاري رسمي روزنه اي براي برخي توافقات راه گشا از سوي والدين طرفين پديد آورد.

موفق باشید.)

خوب ....
پیرو حرفامون باید بگم که خیلی از این بصیرت و انتقال تجربه تون خوشحالم.چون خیلی واقع بینانه مسئله ی منو موشکافی کردید برام.
ولی این اطلاعات رو هم باید بهتون بدم که ...
اولا توی اون دوسال ابتدای آشنائیت کوچکترین عشقی بینابینمون وجود نداشت حتی یک مدت هم اقدام به ترک همدیگه کردیم که نشد.
در ثانی از موقعی که پا توی زندگی هم گذاشتیم،این خانم خیلی بهم کمک کردن و خیلی منو ترقی دادن.از نظره اعتقادی،از نظره فکری و روحی و خیلی از جوابن که مثال هائی رو براتون میزنم..
مثلا با پیگیری های این خانم من ادامه تحصیل دادم..
خیلی از رفتارهای زشتمو ترک کردم.(مثل فحاشی،دروغگوئی،کنجکاوی های جنسی و دیدن فیلمهای مستاجن و ......)
با کمک های روحی و پیگیری های ایشون من تونستم مراحله استخدامه یکی از معتبر ترین مراکز دولتی رو طی کنم که به حمد الله ماه آتی شروع به کار میکنم و تا حدودی مشکلات مالی مرتفع میشه...
با کمک های این خانم دوباره شروع به ورزش کردم و انشالله امسال میتونم یه قرار داده مناسب ببندم(فوتبال)
در ضمن چیزی که شما برای موشکافی بیشتر نیاز دارید این اطلاعات خصوصی منه..
زندگی خصوصی و خونوادگی بنده به حدی حاشیه و نکات منفی (مالی و برخوردی)داره که اگه بخوام هم نمیتونم با عشقم حرفای فانتزی بزنم تا به قول شما رابطه ی ما بعد از ازدواج بوی کهنگی میگیره..
ما بیشتره وقتا سره مشکلات و راه حلشون داریم بحث و هم فکری میکنیم و تو این 4 سال فقط به خاطره این که همو داریم خوش بودیم و دیگه هیچ چیزه خاصی که باعثه خوشی ما باشه نبوده..
با این توضیحات باز هم میشه گفت که ما دچاره کهنگی و کسل کنندگی توی روابطه بعد از ازدواج میشیم؟

در ضمن برای خاموش کردن امیال و نیاز های جنسی بارها و بارها از طرف خانم به من پیشنهاد شده که ازدواج موقت کنم ولی با شناختی که از خودم دارم و این که نمیتونم با کسی دیگه همخواب بشم رد کردم.چون عذاب وجدان و تخریب روحی و جسمی این کار برای بنده خیلی هنگفت خواهد بود.چون من خودم رو مقید به یه نفر کردم و اگه بخوام هم نمیتونم با کس دیگه ای باشم., و از طرفی ،پسری بسیار بسیار احساساتی هستم و از این خوف دارم که با انجام صیغه مهری به دلم بشینه که نتونم از خودم جداش کنم.اینا واقعیاتی هستن که شما باید مییدونستید.
در ضمن با توجه به این که معاشقه و .....زنا محسوب نمیشه (البته از کبیره بودنش با خبرم)و از طرفی موقعی که من با ایشون معاشقه داشتم،تا جندین ماه(حدوده 3 ماه)شارژ تر بودم و خیلی پیشرفتم چشمگیر تر شده بود،از نظره علمی و روانشناسی انجامش مشکللی رو برای بعد از ازدواج بوجود میاره یا نه؟

منو به خاطره این که کمی بی پرده و رک حرف زدم ببخشید...