چرا نام امیرالمومنین در قرآن نیامده؟در صورتی که اگر نا مولا در قران میامد این مشکلات نیود در ضمن این را هم میدانم که ممکن بود تحریفی در قران پدید بیاید اما خداوند فرموده که خودم حافظ قران هستم-پیشاپیش از لطف شما تشکر می کنم-یاعلی
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
خداوند حكيم نازل كننده قرآن است كه همه كارهايش از روي حكمت مي باشد و ما نمي توانيم به تمام حكمت كارهاي خدا دست يابيم. آنچه قطعي است اين كه خداوند حكيم و هدايتگر براي راهنمايي بشر به شاهراه سعادت، از هيچ اقدام لازمي فرو گذار نكرده است و تعيين و معرفي امام يكي از اين اقدام هاي لازم است كه هم در تعيين و هم در معرفي امام، آنچه لازم بوده، انجام داده و حجت را تمام كرده است.
اما اين كه چرا نام امامان در قرآن نيامده، وجوه مختلفي به ذهن مي رسد. شايد يكي از وجوه آن مساله مهم امتحان و ابتلا باشد. يكي از سنت هاي خداوند سنت امتحان و ابتلا است. خدا بندگان را به گرداب هاي امتحان مي اندازد تا مريض ها و گمراهي طلبان از حق جويان مشخص گردند و به دست بهانه جويان بهانه مي دهد تا مومنان واقعي آشكار گردند.
يكي ديگر از وجوه آن شايد تدبير خدايي براي در امان ماندن قران از دستكاري و تحريف باشد. معمولا در بين ايمان آورندگان، افرادي هستند كه از سر ترس و يا به اميد منفعت و.. اظهار ايمان كرده و منتظر مرگ پيامبر هستند تا بعد از وفات ايشان به عنوان پيروان صادق او وارث وي گردند و جريان را به قهقرا بر گردانند. اگر نام جانشين و جانشينان و مطالب مربوط به جانشيني به صراحت و وضوح تمام در كتاب خدا ذكر شده باشد، آنان مجبور مي شوند به تحريف و كتمان كتاب خدا اقدام كنند؛ اما اگر اين مسائل در كتاب خدا به صراحت نيامده باشد، آنان مجبور به تحريف كتاب نمي شوند. براي روشن شدن مطلب مثالي ذكر مي كنيم.
در كتاب خدا آيات فراواني آمده كه تكليف جانشيني را معلوم مي كند از جمله آيه ولايت: انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاة هم راكعون(1)
در اينجا اگر خداوند مصداق "الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاة و هم راكعون " را ذكر مي كرد و مي فرمود " انما وليكم الله و رسوله و علي"، مخالفان چاره اي جز كتمان اين آيه نمي ديدند، ولي وقتي اوصاف ذكر شد، آنان مي توانند توجيه كنند و نيازي به تحريف نمي بينند.
يا آيه نازل مي شود كه اهل بيت پيامبر به اراده خدا مطهر و معصوم هستند:" انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا"(2)، در اينجا اگر خداوند اهل بيت را به نام ذكر مي كرد، مخالفان براي كنار زدن آنان و... چاره اي جز كتمان اين آيه نمي ديدند، ولي وقتي اهل بيت در خود قرآن نام برده نشده باشند، مي توان آيه را توجيه كرد و آنان را كنار زد.
اما براي اينكه هدايت طلبان در گمراهي نمانند و حجت بر گمراهي طلبان تمام شود، خداوند رسولش را ماموريت داده تا اين مواضع مجمل را روشن كند و توضيح دهد و اعلام كرده كه رسول مبين و مفسر قرآن است و با توجه به اعلام الهي، مؤمنان به رسول مراجعه كرده و مراد الهي را مي يابند و گمراهي طلبان به خواست خود به تفسير و توضيح آيات اقدام مي كنند.
يك نمونه تاريخي تا حدود زيادي اين توجيه را تاييد مي كند. رسول خدا در روزهاي اخر عمر در جمع اصحاب فرمود: "لوح و دواتي بياوريد تا چيزي برايتان بنويسم كه پس از آن هرگز گمراه نشويد."
در اينجا با توجه به موضع گير ها و سخنان قبل پيامبر، همه متوجه شدند كه رسول خدا مي خواهد چه بنويسدچون همين چند روز پيش بود كه در منا و در غدير خم فرموده بود: من بين شما دو چيز به جا مي گذارم كه تا بدان دو متمسك باشيد از گمراهي در امانيد؛ و معلوم بود كه سخن امروز ايشان هم راجع به همين دو چيز ارزشمند و هدايتگر خواهد بود ولي كساني نمي خواستند اين مطلب دوباره نوشته شود و به همين جهت كلام پيامبر را "هذيان" خواندند و پيامبر هم از نوشتن منصرف شد. (3)
اين واقعه به خوبي نشان مي دهد كه اگر نام جانشينان پيامبر در قرآن آمده بود ، به يقين چاره اي جز تحريف و كتمان آيات يا انكار وحيانيت آن نداشتند.
اصولا اگر در قرآن نام افراد هم زمان با رسول خدا به مدح و يا به ذم مي آمد، قوم و قبيله افراد مذمت شده و قوم و قبيله هاي مخالف افراد مدح شده را تحريك مي كرد كه آن آيات را كتمان كنند و ... و آن آيات دستمايه نزاع مي شد و ... از اين رو مي بينيم از معاصران رسول خدا جز چند مورد ضروري (مثل ابولهب و زيد بن حارثه و...) به صراحت نام نبرده است.
اين احتمال هايي است كه به ذهن مي رسد و حكمت اصلي را فقط خدا مي داند.
دقت بفرماييد كه خداوند كارها را با اسباب انجام مي دهد مثلا خداوند مي تواند در يك آن، اراده كند و انسان در هنگام گرسنگي بدون نياز به غذا سير شود. اما براي رفع گرسنگي انسان راه قرار داده انسان بايد خود تلاش كند غذا به دست بياورد و سير شود. خداوند مي تواند از راه جبر و زور قرآن را حفظ نمايد و هر كس اراده تحريف نمايد نابودش كند. اما خداوند اين كار را انجام نمي دهد، بلكه از راه سبب آن وارد مي شود و يكي از اسبابِ حفظ قرآن نياوردن نام ائمه به صراحت هست.
اين عمل هم باعث گمراهي مردم نمي شود چرا كه حضرت رسول به امر خدا هيچ كوتاهي نكردند به عناون مثال بعد از نزول آيه تطهير به مدت نه ماه (كه در منابع دست اول اهل سنت هم آمده است)روزي پنج بار (كه جمعا 1350بار مي شود) در زمان نماز روبروي خانه امير مومنان مي ايستادند و مي فرمودند اينان اهل بيت منند. اما با اين وجود منافقان امت بعد از رسول خدا منكر شدند. خلاصه آن كه قرآن براي رفع اختلاف آمده است آوردن نام ائمه به صراحت باعث ايجاد اختلاف ميان مسلمانان مي شد و اين امر باعث مي شد قرآن را فقط گروهي از مسلمانان (شيعيان) قبول داشته باشند.كه اين امر خود براي حفظ قرآن مضر بود.
دقت بفرماييد نيامدن نام صريح ائمه دليل بر نيامدن آيات راجع به ائمه نيست، حتي اهل سنت اقرار كرده اند كه 300 آيه راجع به امير مومنان است.
پي نوشت ها:
1. مائده (5)، آيه55.
2. احزاب (33)، آيه 33.
3. رهبري امام علي در قرآن و سنت(ترجمه المراجعات)، ص496 به نقل از شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج3، ص97.
موفق باشید.