سلام چرا در اسلام برای زنان احترام در حد مردان قایل نشدند و در برخی احادیث اورده شده نیز زنان را مایه لذت مردان معرفی کرده اند حتی همین حکم که اگر مردی جانی زنی را بکشد خانواده او باید مابه التفاوت دیه زن را برای حکم قصاص پرداخت کنند همین دید باعث اسلامگریز شدن خیلی از زنان شده و دست مایه سایتها و افراد بی دین در رد اسلام شده باتشکر

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
قبل از پرداختن به پاسخ دقيق سؤال شما بايد به اين مقدمه توجه داشته باشيد كه اصولا رسيدن به نظرات و آراي يك فرد در خصوص موضوعي خاص را نمي‌توان از بخشي از كلمات و جملات او به دست آورد،‌ چه رسد به ديدگاه يك مجموعه كامل اعتقادي و يك دين بزرگ همچون اسلام؛ به همين خاطر براي بررسي ديدگاه اسلام و بزرگان دين نسبت به زن نمي توان به يك يا چند جمله يا رواياتي غير قطعي بسنده كرد.
منابع نقلي دين اسلام عبارتند از قرآن و سنت، يعني كتاب خدا كه مجموعه وحي الهي بر پيامبر خاتم است. نيز روايات و احاديث نقل شده از رسول خدا و امامان معصوم؛ در اين ميان قطعي ترين منبع از نظر سند قرآن است كه هيچ شكي در وحياني بودن آن نيست. مهم ترين و اصلي‌ترين مرجع ما در هر زمينه‌اي است.
با مراجعه اي دقيق به قرآن مي توان به روشني دريافت كه اسلام توجه بي دليل و يك طرفه به مردان نداشته، بلكه نگاه اساسي اسلام نگاه انسان محور است نه مرد محور؛ بر اساس آيات قرآن خداوند انسان را آفريد تا خليفه و نمايانگر جمال و جلال او باشد. روشن است كه انسان اعم از زن و مرد است:« إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً ؛ (1) مي خواهم در زمين جانشيني بيافرينم.» خليفه نه فقط مردها بلكه اعم از زن و مرد است. به همين جهت گرچه حضرت آدم (ع) به عنوان واسطه و پيامبر، وحي را دريافت مي داشت، ولي مخاطب وحي آدم و حوا و نسل آن دو بودند. هر دو در بهشت ساكن شدند و از خوردن شجره منع شدند. شيطان دشمن هر دو معرفي شد. شيطان هر دو را فريب داد. هر دو از آن درخت خوردند و هر دو از بهشت اخراج گرديدند و به سكونت در دنيا محكوم شدند:
«يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَ كُلا مِنْها رَغَداً حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمين ... (2) اى آدم! تو با همسرت در بهشت سكونت كن و از (نعمتهاى) آن، از هر جا مى‏خواهيد، گوارا بخوريد (اما) نزديك اين درخت نشويد كه از ستمگران خواهيد شد. پس شيطان موجب لغزش آنها از بهشت شد و آنان را از آنچه در آن بودند، بيرون كرد».
« پس گفتيم: «اى آدم! اين (ابليس) دشمن تو و (دشمن) همسر توست! مبادا شما را از بهشت بيرون كند كه به زحمت و رنج خواهى افتاد».(3)
« فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطان ... (4) پس شيطان آن دو را وسوسه كرد...».
چنان كه مشاهده مي كنيد در تمام اين آيات مخاطب خداوند زن و مرد هستند، بدون هيچ تفاوتي؛ بعد هم شيطان دشمن بني آدم، اعم از زن و مرد معرفي گرديد. حكم اخراج براي همه صادر شد و اعلام گرديد همه كساني كه تابع پيامبران شوند، دوباره به بهشت و لقاي خدا و مقامات بالاي انساني از جمله مقام خلافت نايل مي شوند. اين امر هيچ اختصاصي به مردها ندارد.
در قرآن همان گونه كه مرداني را به عنوان الگوي انساني معرفي كرده، زناني نيز به عنوان الگوي انساني (زن و مرد هر دو) معرفي شده اند:« ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ ... وَ مَرْيمَ‏َ ابْنَتَ عِمْرَانَ (5)؛ خداوند براي مومنان به همسر فرعون مثل زده است ... . و همچنين به مريم دختر عمران ».
در مواردي قرآن اصرار دارد به نوعي عمدا نام زنان را در كنار مردان بياورد تا شائبه هرگونه ترديد در نابرابري زنان با مردان در رسيدن به درجات كمال و تعالي معنوي را برطرف نمايد، مانند اين آيات:
«وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّة؛(6) هر كس عمل صالح انجام دهد، از مرد و زن و مؤمن باشد، داخل بهشت مى­شود. »
« مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَة ؛(7) هر كس كار شايسته‏اى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، او را به حياتى پاك زنده مى‏داريم».
اما در اين ميان از همه رساتر آيه 35سوره احزاب است:
« مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان مطيع فرمان خدا و زنان مطيع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و زنان صابر، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق كننده و زنان انفاق كننده، مردان روزه دار و زنان روزه دار، مردان پاكدامن و زنان پاكدامن و مردانى كه بسيار به ياد خدا هستند و زنانى كه بسيار ياد خدا مى­كنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظيمى فراهم ساخته است».
با توجه به اين آيات به خوبي روشن مي شود كه از ديدگاه قرآن كه محور و معيار اصلي در معارف اسلامي است، نگاه، انساني است نه جنسيتي و زن و مرد هر دو در انسانيت و ظرفيت كمال و هدف غايي آفرينش يكسان بوده، به هيچ وجه مرد محور نيست و زن از لحاظ مقام انساني هيچ نقصاني نسبت به مرد نداشته در كمالات انساني تفاوتي بين آن ها مطرح نشده است.
اما در عين حال اين واقعيت هم قابل انكار نيست كه زن و مرد از لحاظ ساختار جسمي و روحي و توانمندي هاي فردي، شرايطي متفاوت داشته، داراي امتيازات و نقصان هايي در برابر هم هستند؛ دين اسلام بر اساس تفاوت ها و اختلافات طبيعي جسمي و روحي وظايف و مسئوليت هاي متفاوتي را براي زنان و مردان در نظر گرفته است.
نتيجه تفاوت مسئوليت ها به تفاوت هايي در نيازمندي ها هم منتهي شده است كه در جمع بندي همه اين موارد مي توان به روشني راز تفاوت هاي موجود در برخي حقوق و منافع و مسئوليت ها را كه براي زنان و مردان ترسيم شده، دريافت.
البته ما هيچ گاه ادعا نمي كنيم كه مي توان هر آنچه در منابع ديني به عنوان قانون بيان شده، با اين تحليل ها و جمع بندي هاي عقلاني توجيه و تفسير نمود، اما روشن است كه همان گونه كه مسئوليت ها و تكليف و كار كردهاي زن و مرد در خانواده و جامعه و... مشابه هم نيست، حقوق آن ها نيز مشابه نيست، اما مساوات و برابري بايد باشد، به اين معنا كه با توجه به مسئوليت و تكليف و كاركرد، حق مساوي بايد به هر يك داده شود.
اتفاقا در وضعيتي كه شرايط و توانايي هاي دو جنس متفاوت و ناهمگون است، اعطاي مسئوليت هاي مساوي و توقع تكاليف برابر ظلمي آشكار به هر دو طرف است كه اسلام هيچ گاه چنين ظلمي را به زنان و مردان روا نداشته است. اسلام در موارد بسياري تكاليف سخت و دشواري را بر دوش مردان گذاشته كه زنان را از آن معاف داشته است.
از باب نمونه تأمين جنبه اقتصادي خانواده كه از حساسيت و سختي خاصي برخوردار است و با نگاه الهي از آنجا كه با حقوق مردم سرو كار دارد و به اصطلاح حق الناس را شامل مي شود مسؤليت سنگيني را به دنبال دارد به عهده مرد است. (8)، تكليف جهاد و فدا كردن جان در موقع لزوم (9) از جمله اموري هستند كه به اقتضاي توانايي هاي جسمي و روحي مرد بر عهده او قرار گرفته اند.
نتيجه تفاوت مسئوليت و كارايي ها ،‌آن شده كه مزايا و منافع متفاوتي براي زنان و مردان تصوير شود و در قوانين ديني وضعيتي متفاوت براي آنان رقم بخورد؛ كه براي مطالعه در اين زمينه ميتوانيد به كتاب " زن در آئينه جمال و جلال "‌آيت الله جوادي و كتاب"‌نظام حقوقي زن در اسلام ‌"شهيد مطهري مراجعه نماييد.
اما در خصوص مساله مورد اشاره شما بايد گفت :
پرداخت نصف ديه به خانواده قاتل يكي از نتايج حكم دو برابر بودن ديه مرد در برابر زن است و در پاسخ به اين پرسش بايد ماهيت تفاوت ديه زن و مرد را مورد بررسي قرار داد ؛ چنان كه پيشتر گفتيم در نظر دين اسلام و قرآن كريم ارزش و مقام ذاتي زن و مرد تفاوتي ندارد و يكسان مي باشد و تنها ملاك فضيلت و برتري هر كس تقوا و ارزش هاي معنوي او مي باشد.(10)
همچنين در زمينه كسب فضائل اخلاقي و معنوي كه ارزش فرد را مشخص مي كند، زنان نه تنها هم رديف مردان قرار گرفته اند؛ بلكه در بسياري از موارد گوي سبقت را هم ربوده اند. اما ديه در اسلام بر معيار ارزش معنوى مقتول نيست، بلكه مربوط به مرتبه بدن انسان است.
لذا ديه يك انسان بى سواد با ديه يك انسان عالم يك اندازه است. همين طور ديه يك مرد با تقوا، با ديه يك مرد بى تقوا. بنا بر اين جهات معنوى از قبيل علم، تقوا و سيادت تأثيرى در مقدار و كم و زيادى ديه ندارد.(11)
در واقع ديه، بهاى ارزش اقتصادي مقتول يا مجروح است. اگر فرد آسيب ديده و يا مقتول مرد باشد، ديه او بيشتر است، به جهت توانايى‏ها و وظائف سنگينى كه بر عهده او بوده و فعلا بر اثر قتل و يا نقص عضو به جا مانده است. اگر مقتول زن باشد، ديه او كمتر است به جهت تفاوت نقش اقتصادي اعضاء بدن او در بين خانواده و در نتيجه تفوات كاركرد اقتصادي يك زن و مرد در عرصه اجتماعي و خانوادگي و ميزان تاثيري كه فقدان اين دو جنس از نظر مادي به خانواده شان وارد مي سازد در مساله ديه مد نظر قرار داده شده است.
بديهي است كه اين تفاوت است، نه تبعيض و بين تفاوت و تبعيض بسيار فرق است. كارگرى كه از توان كارى بيشترى بهره‏مند است، تفاوت دارد با كارگرى كه ضعيف است و توانايى كارهاى سنگين را ندارد. مزد آنان فرق مى‏كند. اگر كارفرما يك كارگر قوى و يك كارگر ناتوان را به طور مساوى مزد بدهد، به حق كارگر قوى ظلم كرده و اين كار بى عدالتى فاحش است. اگر خداوند متعال ديه مرد و زن را به طور مساوى قرار مى‏داد، با عدالت سازگار نبود زيرا لطمه اي كه به طور طبيعي از فقدان پدر خانواده در اين خانواده ايجاد مي شود با لطمه اقتصادي ناشي از فقدان مادر يك خانواده نيست و اين تفاوت بايد به گونه اي جبران گردد .
البته اين واقعيت قابل كتمان نيست كه برخي از زنان امروزه در جامعه همپاي مردان تلاش مي كنند و نان آور خانواده محسوب مي شوند. اما قانون ديه مانند ساير قوانين ناظر به غالب افراد است. چون غالبا مسئوليت اداره خانواده به عهده مردان است، در ديه زن و مرد، نقش مرد و زن در تامين اقتصاد و معاش خانواده منظور شده و به لحاظ غالب افراد كه مردان موظف به تامين هزينه زندگي هستند، ديه زن نصف ديه مرد قرار داده شده است.
به همين جهت اگر مردي زني را به قتل برساند هرچند بايد در مقابل ايم عمل نادرست به قصاص برسد و كشته شود اما نبايد ظلم و فشار بيش از حدي را به خانواده او وارد آورد و آن ها را از منافع مادي پدرشان بي بهره گذاشت و لازم است خانواده مقتول براي قصاص مابه التفاوت ديه را به خانواده قاتل پرداخت كنند .
لازم به ذكر است در ديه زن و مرد تفاوت در صورتي اعمال مي شود كه ميزان جرم از مقياس ثلث يك ديه كامل بالاتر برود، اما در جراحت ها و صدمات جسمي كه بر زن وارد مي آيد، اگر صدمه در حد ثلث ديه كامل باشد، ديه اين نوع صدمات بين زن و مرد مساوي خواهد بود. (12) در مواردي كه ديه مربوط به زن از جهت نقص عضو او مي باشد(همانند مثال دختري كه در حادثه اي يك عضو خود را از دست مي دهد) در غالب موارد تفاوتي بين زن و مرد وجود ندارد.
پي نوشت ها:
1. بقره(2)آيه 30.
2. همان، آيه 35-36.
3. طه(20)آيه 117.
4. اعراف(7)آيه 19-25.
5. تحريم(66)آيه 11 - 12.
6. نساء (4) آيه 124.
7. نحل (16) آيه 97.
8. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، 4 جلد، انتشارات جامعه مدرسين قم، 1404 ه.ق، ج 3، ص 105.
9. همان ج 3، ص 439.
10. حجرات (49) آيه 13.
11. آيت اللَّه جوادى آملى، زن در آيينه جلال و جمال، نشر اسراء، بي تا، با تلخيص و اضافات، ص 355.
12. قانون مجازات اسلامي، ماده 300.
پرسشگر گرامی:
ضمن تشکر از ارتباط شما با این مرکز؛ با توجه به کمبودهای متعدد امکانات و کاهش اعتبارات پاسخگویی، مرکز ملی پاسخگویی ناگزیر به تغییر رویکرد و اقدام به تمرکز سامانه پاسخگویی کرده است.
از این رو پاسخ سوالات خود را از سامانه های زیر دریافت نمایی