سلام
فرض کنیم که خدایی وجود دارد که اعمال خدایی را که ما می پنداریم کنترل می کند و خود خدا هم خبر ندارد چگونه این را رد می کنید؟
2- فرض کنیم که دو خدا وجود دارد ولی همیشه نظرشان یکی است وتشخیص و علمشان یکی است چگونه این را رد می کنید؟

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اشتباه شما در اين است كه گمان كرده ايد ما ابتدا با موجودي مواجه شده ايم و بعد تصميم گرفته ايم او را خداي خود بدانيم، پس ممكن است اين موجود خداي حقيقي نباشد و خداي ديگري او را مديريت مي كند، در حالي كه ما چنين خدايي نداريم؛ اصولا بحث در نام و عنوان "خدا" يا هر عنوان ديگري نيست، بلكه انسان در تفكر عقلي خود به ضرورت وجود موجودي رسيد كه در بالاترين مرتبه هستي قرار مي گيرد و موجود ديگري نمي تواند بالاتر از او فرض شود؛ اين چنين موجودي از نگاه فلاسفه "واجب الوجود" ناميده شده و پيروان اديان نيز همين موجود را منطبق بر آنچه اديان آسماني "خدا" ناميده اند يافته اند.
بر اين اساس خدايي كه در فلسفه ثابت مي شود و يا اديان حق او را معرفي مي كنند نمي تواند مقهور موجود ديگر بوده يا تحت تدبير و مديريت موجود ديگري پيش از خود قرار داشته باشد و تصور وجود اداره كننده براي موجودي كه او را در بالاترين جايگاه در عالم هستي قرار داده ايم محال است.
البته اگر خداي واجب الوجود را فرض كنيم و بعد مصداقي اشتباه را براي او در نظر بگيريم- مانند كاري كه بت پرستان و يا گاو پرستان كرده اند- مي توان احتمال وجود خدايي ناشناخته را بدهيم كه خداي فرضي ما را مديريت مي كند، اما در اينجا مشكل از تطبيق نادرست ماست نه از فرض خدايي كه قابل مديريت و اداره شدن نيست.
در جواب سوال دوم هم بايد گفت:
احتمال تعدد خدايان احتمال نادرستي است كه با درك دقيق مفهوم "خدا" نيز نادرستي آن روشن مي شود، اما در عين حال براي استحاله وجود چند خدا برهان هاي گوناگوني بيان شده است ؛ يكي از اين براهين ، برهاني است كه به نام "تمانع" شهرت يافته است؛ اين برهان در واقع برداشت شده از اين دو آيه قرآن است:
لَوْ كانَ فيهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا فَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ (1) اگر در آسمان و زمين، جز «اللَّه» خدايان ديگرى بود، فاسد مى‏شدند (و نظام جهان به هم مى‏خورد)! منزه است خداوند پروردگار عرش، از توصيفى كه آنها مى‏كنند! »
« وَ ما كانَ مَعَهُ مِنْ إِلهٍ إِذاً لَذَهَبَ كُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ وَ لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُون (2) معبود ديگرى با او نيست كه اگر چنين مى‏شد، هر يك از خدايان مخلوقات خود را تدبير و اداره مى‏كردند و بعضى بر بعضى ديگر برترى مى‏جستند (و جهان هستى به تباهى كشيده مى‏شد) منزّه است خدا از آنچه آنان توصيف مى‏كنند.»
آيه الله جوادي در بياني دقيق اين برهان را به اين صورت تقرير نموده اند :
«با توجّه به هماهنگي و انسجام غير قابل انكاري كه بر همه پديده‏هاي جهان هستي حاكم است، اگر فرض شود كه پروردگار آسمان و زمين بيش از يكي است و گمان شود، چندين مدبّر، جهان و انسان و ربط اين دو را تدبير مي‏كنند، حتماً بايد خدايانِ مدبّر و ارباب مدير در ذات و وجود خود مستقل از يكديگر باشند، وگرنه با خدا بودن آنان ناسازگار است و نيز بايد در حقيقت و جوهر ذات با هم متفاوت باشند، چون اگر همه داراي يك حقيقت باشند گذشته از آنكه با بساطت و نزاهت خداوندگي از لوث تركيب، منافات دارد نيازي به تكرار فرد و تعدد شخص نيست؛ زيرا هر تدبيري كه از فرد دوم ساخته است، از فرد اول نيز حاصل است و قرآن با مشركاني سخن مي‏گويد كه به خدايان گوناگون معتقد بودند و آنان را از لحاظ جوهر ذات با يكديگر متفاوت مي‏دانستند.
وقتي خدايان در جوهر ذات و حقيقت وجود، از هم متمايز باشند، بايد صفات ذاتي آنان نيز متفاوت باشد، چون صفات ذاتي خداوند عين ذات اوست. در نتيجه علم و اراده هر يك از خدايان غير از علم و اراده ديگري است و نظام علمي و مقام تدبير هر كدام غير از نظام و تدبير ديگري است و شك نيست كه نظام عيني تابع نظام علمي و ارادي مبدأ فاعلي است و موجودات خارجي معلول علم و اراده فاعل بالذات‏اند.
بنابراين، بايد به تعداد خدايانِ مفروض، نظامهاي عيني جداي از هم و جهانهاي پراكنده و متباين و جوامع بشري ناهماهنگ در خارج موجود باشد؛ زيرا از چند خداي مستقل و متفاوت، با علم و اراده متمايز، جز چند نظام عيني متباين و جهان ناهماهنگ انتظار نمي‏رود و اگر همه آنان بخواهند آفريدگار و پروردگار يك نظام مفروض باشند، حتماً نظام مزبور فرو مي‏پاشد و منهدم مي‏گردد، و حال آنكه مجموعه نظام عالم، هماهنگ و منسجم است و هيچ تباين و تفاوتي در آن ديده نمي‏شود.»(3)
روشن است كه با اين بيان دقيق تصور تعامل و همراهي و همكاري چند خدا در اداره يك نظام بر اساس يك ساختار تعريف شده و مورد قبول منطقي و ممكن نيست و اگر خدايان مستقل با ادراك و علم و حكمت مستقل مي بودند، يقينا به گونه هاي متفاوت و بر اساس ادراكات مختلف خود عمل مي كردند و جهان را مديريت مي نمودند و بديهي است كه اين امر به فساد و نابودي عالم منتهي مي شد.
در نتيجه دوخدا بودن به معني تفاوت دو خدا در تمام حقيقت ذاتيشان است و فرض يكسان بودن دو خدا در علم - كه عين ذات خداست- با اين اصل اوليه همخواني ندارد و مستلزم دو تا بودن خدايان نمي شود.
اگر دو. خدا هستند. پس دو ذات مستقل دارند كه با هم تفاوت دارد و علم خدا نيز عين ذات اوست كه يقينا با علم خداي دوم فرق دارد.
پي‌‌نوشت‌ ها:
1. انبيا (21) آيه 22.
2. مومنون (23) آيه 91.
3. آيه الله جوادي آملي، تفسير موضوعي، ج 2، توحيد در قرآن، نشر اسراء قم، چاپ اول، ص 78.
پرسشگر گرامی:
ضمن تشکر از ارتباط شما با این مرکز؛ با توجه به کمبودهای متعدد امکانات و کاهش اعتبارات پاسخگویی، مرکز ملی پاسخگویی ناگزیر به تغییر رویکرد و اقدام به تمرکز سامانه پاسخگویی کرده است.
از این رو پاسخ سوالات خود را از سامانه های زیر دریافت نمایید.
سامانه هاي فضای مجازی ( اينترنتي):
انجمن گفتگوی دینی: http://www.askdin.com
کانون گفتگوی قرآنی: http://www.askquran.ir
پاسخگوئی زنده اینترنتی از طریق سایت : http://www.09640.ir
سامانه پیامک(فقط احکام شرعی): به شماره 30009640 یا از طریق سایت http://www.30009640.ir
سامانه تلفني : 096400