پسری هستم 15 ساله که تازه مکلف شدم.
چند وقتی این سوال ذهنمو مشغول کرده که چرا خدا ما انسان ها رو آفریده؟ چرا من رو اشرف مخلوقات کرده؟ چرا این دنیا وجود داره؟ چرا این همه تفاوت بین انسان ها گذاشته مثلا به یکی عقل و هوش درست و حسابی نداده یکی رو مثل بیل گیتس کرده؟
سوالات زیادی ذهنمو مشغول کرده که مهم هاش رو نوشتم
ممنون میشم زود تر جوابمو بگید.
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
1- فلسفه آفرينش انسان، در فلسفه عمومي خلقت همه موجودات تعريف شده است. اين دو ماهيتي جداي از هم ندارند. بايد ديد كه هدف خداوند از آفرينش همه موجودات چيست تا آن گاه فلسفه آفرينش انسان و هدف اصلي آن براي ما روشن گردد.
تصور ما از انجام كارها، معمولا به دست آوردن سود يا رفع يك نياز است؛ زيرا ما انسان ها موجوداتي محدود و ناقص هستيم و همواره اعمال ما به يكي از اين دو امر برمي گردد؛ اما خداوند، هيچ نقصي ندارد تا با افعالش، قصد رفع آن را داشته باشد. خدا فاقد هيچ كمالي نيست تا به كمال رسيدن براي او متصور باشد. پس هدف از آفرينش او چيست؟
در ديدگاه انديشه اسلامي، اين خدايي خداوند است كه اقتضاي آفرينش دارد؛ در واقع او مي آفريند چون خداست؛ زيرا «آفريدن» به معناي ايجاد كردن است. هر وجودي خير است .لازمه فياض(بخشنده) بودن خداوند، عطا كردن او است: « وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُور؛ و عطاى پروردگارت هرگز (از كسى) منع نشده است.»(1)
هر چيزي كه اقتضاي وجود و هستي داشته يا امكان وجود داشتن در آن باشد، فيض وجود از خدا دريافت مي كند. خداوند بخل در وجود و هستي دادن ندارد، تا موجودي كه امكان وجود آن است، وجود را دريافت نكند. پس هدف آفرينش مربوط به ذات خداوند نيست، بلكه مربوط به فعل اوست. اصطلاحاً آن را هدف فعلي مي گويند.
بنابراين در مورد آفرينش جهان و هدف از آفرينش آن مي گوييم:
جهان هستي با تمام نظم و زيبايي هايش نمادي از لطف، مهرباني، علم، قدرت، حكمت و... خداست، به طوري كه بدون آفرينش، صفات جمال و جلال خدا مخفي و پنهان مي ماند.
هر «بود»ي، «نمود»ي دارد؛ نمي شود فياض باشد، اما فيضي نداشته باشد ، همان گونه كه نمي تواند نور باشد. اما روشنايي نداشته باشد و رحمت باشد. اما بخشش نداشته باشد!
بنابراين از همين جا مي توان نتيجه گرفت كه خلقت جهان نتيجه صفات خداوند است.
خداوند فيض و بخشش دارد. لازمه آن اين است كه هر چه امكان وجود دارد، فيض و هستي خداوند را دريافت كند. چون قابليت وجود براي جهان هستي بود، خداوند آن را آفريد؛ بنابراين جهان هستي، نشان دهنده صفات خداوند است. (2)
خداوند از آن جا كه "علم" و "قدرت" و "فضل" و "جود" بي نهايت دارد، جهان و انسان را آفريده، لازمه اين صفات آن است كه خلقت خداوند بهترين و كاملترين آفرينش باشد، يعني در مجموعه هستي اگر وجود مخلوقي، زيبايي و كمال آفرينش مجموعه عالم را افزايش دهد، لازم است خدا آن موجود را خلق كند، زيرا عدم خلقت آن موجود، يا ناشي از عدم اطلاع و آگاهي از زيبايي آن است، يا در اثر ضعف و ناتواني از خلقت آن است.
چنانچه خدا با توجه به علم و قدرت بي نهايت، باز آن زيبايي را خلق نكند، ناشي از عدم "فضل" و "جود" و بخشندگي است كه خدا از بخل منزه است."جود" و رحمت و بخشندگي او بي نهايت است. پس جهاني كه خدا خلق مي كند، بايد كاملترين صورت ممكن را داشته باشد. هر چه امكان تحقق دارد، از طرف خداوند فيض وجود دريافت كند.
در اين مجموعه و با ساختار هرمي كه خداوند در نزول بركات و نعمت ها براي موجودات فرو دست قرار داده، يقينا مي بايست فرشتگان به عنوان واسطه فيض بودند، چنان كه بايد انسان يا هر موجود ديگري خلق مي شد؛ در واقع هر موجودي كه امكان خلق شدن و قرار گرفتن در اين مجموعه را داشت رحمانيت خداوند اقتضا مي كند كه به واسطه فضل مطلق خود او را ازاين نعمت محروم ننمايد كه همين گونه نيز شد.
البته همه آنچه ذكر شد از منظر غايت فاعل و هدفي است كه علت ايجاد عالم در آفرينش دارد. در كنار اين امر، اين عالم و خود مخلوق خداوند هم به نوعي داراي هدف و مقصدي است كه در مسير حركت خود در نهايت به آن منتهي مي گردد.
در پايان، براي درك حقيقت هدف خداوند تذكر اين نكته ضروري است كه ما دو هدف داريم: يكي هدف فعل و ديگري هدف فاعل. بين اين دو تفاوت وجود دارد. به اين مثال توجه نماييد:
صنعتگري موتوري را مي سازد كه قادر به حركت با سرعت 800 كيلومتر در ساعت است. هدف اين موتور كه فعل صنعتگر است، رسيدن به سرعت مورد نظر است. اما هدف اصلي سازنده موتور، نشان دادن توانمندي خود يا رسيدن به شهرت و مانند آن است. با اين توضيح بايد گفت كه فارغ از هدف خداوند در خلقت عالم و اقتضاي ذات و صفاتش، اين عالم هم مسير و مقصدي را در پيش دارد كه هدف آن به شمار مي رود. اين هدف، تكامل انسان و رسيدن به غايت نهايي ذات انساني اوست.
اگر در آيات قرآن آزمايش (3) و عبادت (4) به عنوان علّت آفرينش انسان شناخته شده و كمال انسان هدف نهايي شمرده شده، اين خصوصيّات و فوائد هدف و مسيري است كه در مورد خلقت حكيمانه انسان در نظر گرفته شده و در واقع مقصدي است كه خداوند براي تعالي و رسيدن انسان به كمالي كه در وجودش امكان تجلي دارد ،تعيين فرموده و در واقع همان هدف فعل است نه هدف فاعل و الا هدف فعل همان است كه ذكر شد وخداوند نيازي به آزمودن و عبادت انسانها يا فرشتگان ندارد.
2- با اين توضيحات مساله اشرف مخلوقات بودن انسان نيز تا حدودي روشن مي شود يعني به دليل همين برتري هاي وجودي لازم بود كه موجودي به نام انسان خلق شود و الا اگرانسان داراي اين برتري ها توضيح بيشتر اين كه انسان موجودي دو ساحتي است؛ يكي مادي كه همان بدن است و ساحت ديگر آن فرا مادي كه نفس و داراي مراتب است. برتري انسان بر ساير موجودات مربوط به ساحت جسماني او نخواهد بود، چون ممكن است موجودات ديگر در عالم باشند كه از نظر جسمي پيچيدهتر از بدن انسان باشند، پس برتري و شرافت انسان بر ساير موجودات به لحاظ ساحت روحي و قواي نفس ناطقه، نظير عقل و معرفت قلبي خواهد بود.
انسان به اعتبار ساحت روحاني خود ميتواند خليفه خدا در زمين باشد. خلافت كه به معناي مظهريت اسما، و صفات الهي است، ملاك برتري و شرافت انسان است، نه جنبه جسماني او. چه بسا ويروس كه ريزترين موجود است و حتي با چشم ديده نميشود، جسم انسان را از پاي در آورد. در اين باره مطالعه كتاب «انسان كامل در نگاه امام خميني» مفيد است. (5)
3- در مورد وجود اين دنيا نيز با توضيحاتي كه در پاسخ سوال اول آمد ضرورت خلقت اين عالم با اين شكوه و عظمت به خوبي روشن مي شود كه لازمه صفات الهي خلقت اين مجموعه عظيم كائنات با اين همه شكوه و عظمت بوده و اگر خداوند اين عالم را نمي افريد اين سوال مطرح بود كه چرا خداوند با وجود قدرت و عظمت و حكمت خود اين خلقت را انجام نداد ؟ به علاوه كه دنيا محل ظهور و بروز آزمون انسان ها به عنوان اشرف مخلوقات است و اگر اين فرصت دنيايي ايجاد نمي شد ، زمينه تكامل انسان و رسيدن او به جايگاه خليفه اللهي هم فراهم نمي گشت .
4- اما در مورد تفاوت هاي موجود بين انسان ها نيز توضيح كاملي لازم است كه به بيان مختصري اكتفا مي كنيم:
يقينا اين حقيقت غير قابل انكار است كه نعمت هاي گوناگون در بين انسان ها مساوي وجود ندارد و مثلا بين فردي كه با سلامت جسمي و يا در خانواده اي مرفه به دنيا مي آيد، با فردي كه در حال بيماري و نقص جسمي و يا در خانواده اي فقير و دردمند متولد مي شود، تفاوت هاي بسياري وجود دارد؛ اما منشأ اين گونه تفاوت ها چيست؟
با تامل و دقت در اختلافات و تفاوت ها مي توان دريافت كه اصولا اين موارد جهات مختلفي دارد:
1- بعضي از تفاوتها معلول ستم و تجاوز افراد نسبت به حقوق ديگران است.
تفاوتها ظالمانه و غير منطقي است. با از بين رفتن نظام طبقاتي و گسترش عدالت اجتماعي از ميان خواهد رفت. هيچ گاه اسلام و قرآن اين گونه تفاوتها را تأييد نكرده است، زيرا بر اساس استعمار و استثمار صورت گرفته و آنها را نميتوان به حساب دستگاه آفرينش گذارد. مشكلات مالي بسياري از خانواده ها ناشي از ظلمي است كه در گذشته بر آن ها يا پدران آن ها شده است. اگر ظلم ها نبود، وضع كنوني يك خانواده و خاندان حتي يك جامعه متفاوت بود.
خداوند نخواسته ظلم باشد و راهكار برطرف شدن آن ها را هم با ارسال پيامبران ارائه داده اما اين راهكار هيچ گاه به طور كامل به نتيجه نرسيده، زيرا خداوند نظام عالم را بر اساس سنت هاي معيني بنيان نهاده، از علت و معلول در عالم سرپيچي نمي نمايد. بنا ندارد كه به طوري اعجاز گونه ظلم ها را از بين ببرد و عدالت را در همه جا حاكم نمايد، يا ظالمان را مجبور كند كه ظلم ننمايند و جلوي تلاش هاي انبيا را نگيرند؛ بلكه بشر بايد با همت و تلاش خود مانع ظلم ظالمان شوند و عدالت كامل را محقق سازند.
2. خداوند، عالم هستي را بر اساس نظام علت و معلول (اسباب و مسببات) استوار كرده است. هيچ پديدهاي بدون علت به وجود نميآيد. هر آنچه در عالم هستي محقق ميشود، ناشي از علت و سبب خاصي است. آتش علت سوزاندن است. پيدايش درخت ميوه، معلول قرار گرفتن نهال درون خاك با شرايط و كيفيت خاص و آب و هواي مناسب و غيره است، لازمه نظام علت و معلولي حاكم بر جهان هستي، تحقق پديدهها به دنبال علت آن هاست.
يعني همان گونه كه قانون جاذبه زمين موجب آسايش انسان ها و ساختن بناهاي بلند و زندگي و حركت بر روي كره زمين است، همين قانون باعث ميشود كه اگر كسي از ارتفاع بپرد، با زمين برخورد كند و بميرد.
همان طور كه آتش علت سوزاندن است و براي انسان منافعي مانند روشن كردن كورههاي ذوب آهن و يا پختن غذا دارد، اگر آتش به خانه يا بدن انسان برسد، علت و سبب سوزاندن و صدمه ديدن آن ها ميشود و...؛ كيفيت زندگي يا وضعيت جسماني و ظاهري بسياري از افراد هم در بسياري از موارد تابع و نتيجه رفتارها و تصميم گيري هاي گذشته خود آن ها يا نسل هاي گذشته شان و همچنين وضعيت خاص جسمي و ژنتيكي والدين يا اجداد ايشان است.
بديهي است كه نمي توان توقع داشت كه علت ها به معلول طبيعي خود منتهي نشوند و مثلا فرزند يك سفيد پوست سياه متولد شود و يا بالعكس و حتي در حوزه امور اجتماعي و رفاهي، در يك منطقه چند نسل به تلاش و تحقيق و پژوهش و توسعه امكانات رفاهي و خدماتي دست بزنند، اما در نهايت رفاه و امكانات رفاهي و زندگي بهره مند براي نسل هاي بعد از خود به ارمغان نياورند.
3- قسمتي ديگر از تفاوتها، طبيعي و لازمه آفرينش انسان است، يعني هر قدر اصول عدالت در جامعه انساني رعايت شود، باز همه انسانها از نظر استعداد و هوش و انواع ذوق و سليقهها يكسان نخواهند بود. مسلما بهره مندي از نعمت هايي مانند مال و ثروت هم رابطه مستقيمي با استعداد و توان كار اقتصادي و مانند آن دارد كه اين امور در همه افراد يكسان نيست؛ اين همان حقيقتي است كه از آن به تقدير روزي خداوند نام برده مي شود.
استاد مطهري ميگويد: "معناي عدالت اين نيست كه همه مردم از هر نظر در يك حد و يك مرتبه و يك درجه باشند. جامعه خود به خود مقامات و درجات دارد و در اين جهت مثل پيكر است.
وقتي كه مقامات و درجات دارد، بايد تقسيم بندي و درجه بندي شود. راه منحصر، آزاد گذاشتن افراد و زمينه مسابقه را فراهم كردن است. همين كه پاي مسابقه به ميان آمد، خود به خود به موجب اين كه استعدادها در همه يكسان نيست و به موجب اين كه مقدار فعاليتها و كوششها يكسان نيست، اختلاف و تفاوت به ميان ميآيد. يكي جلو ميافتد و يكي عقب ميماند".(6)
اما آيا خداوند نمي توانست تساوي و همخواني مطلق را در عالم پديد آورد؟ اگر مي توانست و نكرد، اختلافات از روي كدام حكمت و مصلحت بود؟
در خصوص حكمت اين امر توجه به چند نكته ضروري است :
معمولاً بخششهاي الهي و استعدادها چنان تقسيم شدهاند كه هر كسي قسمتي از آنها را دارد، يعني كمتر كسي پيدا ميشود كه همه نعمتها را يك جا داشته باشد. اگر كسي از نعمت مال بهره مند است. اما شايد در نعمت سلامت يا فرزند مناسب بهره چنداني نداشته باشد . اگر كسي در فقر به سر مي برد. اما داراي نعمت هاي مشابه در زمينه اي ديگر است، مثلا از اعتقادات پاك و سالم برخوردار است كه منزلت اجتماعي و شهرت نيك و اعتماد جامعه را به دنبال دارد.
در هر حال اختلاف و تفاوت در اين امور مادي و ظاهري باعث احتياج و نيازمندي انسان ها به يكديگر و تشكيل جامعه بشري داراي پيوندهاي عميق خواهد بود، از اين رو قرآن مجيد ميفرمايد:
" معيشت آنها را در حيات دنيا ميان آنان تقسيم كرديم. بعضي را بر بعضي برتري داديم، تا آنها يكديگر را به كار گيرند و به يكديگر خدمت نمايند".(7)
قرآن مجيد به يكي از اسرار مهم تفاوتها اشاره كرده و آن آزمايش الهي است. خداوند ميفرمايد:
"او كسي است كه شما را جانشينان در زمين قرار داد . بعضي را بر بعض ديگر درجاتي داد، تا شما را به آن چه در اختيارتان قرار داده بيازمايد".(8)
راز اصلي تفاوت ها را بايد در حقيقت عالم يعني آزمودن انسان دريافت ؛ در حقيقت تفاوتها براي اين است كه معلوم شود انسان چگونه از امكانات خدادادي بهره برداري ميكند. اگر نابرابريها نبود، زمينه امتحان در شكلي مهم و جدي از ميان ميرفت.
البته شكل آزمون ها داراي تفاوت هاي بسياري است، بعضي افراد با مال و نعمت و گروهي ديگر با تنگدستي و نقمت، گروهي با بيماري و درد جسمي و گروهي با سلامتي و تندستي آزمايش ميشوند؛ اما همه اختلافات به شكلي دقيق و عادلانه در نحوه تكاليف انسان ها و محاسبه اعمال شان در قيامت مورد محاسبه قرار مي گيرد .
مطمئناً آنان كه در دنيا از نعمات بيش تري برخوردار بودند، بيش تر مورد سؤال و درخواست هستند. بايد بيش تر پاسخگو باشند. كساني كه آزمون هاي سخت فقر و بيماري و ... را گذراندند، وضع بسيار بهتر و آسان تري را پيش رو خواهند داشت. خدا را به خاطر اين تقدير شكر خواهند كرد كه در برابر سختي كوتاه دنيا سعادت ابدي را نصيب آن ها نموده است.
نكته مهم در سرتاسر اين موضوع آن است كه با وجود تفاوت ها عدالت در تكاليف و مسئوليت ها و آزمايشات و محاسبه اعمال اين افراد متناسب با داشته و توان مندي ها و امكانات موجود در زندگي شان ملاحظه شود كه يقينا اين گونه خواهد بود.
نگاه خود را به زندگي در اين جهان نبايد محدود كنيم. اين بخش از زندگي را بايد در پيوست با بخش عظيمتر از زندگي و حيات جاودانه و عالم برتر و حقيقيتر نگاه كنيم. اگر نگاه ما به زندگي محدود به دنيا بود، اشكال از تفاوتها در دنيا به جا بود، در حالي كه هر چيزي در دنيا، آزمايشي براي انسان است كه در عالم ديگر نتيجه آن را خواهيم ديد . نبايد از وجود برخي تفاوت ها در دنياي كوتاه ناراحت بود.
اما فارغ از اين امور، بايد توجه داشت كه در نهايت تفاوت ها و اختلافات ظاهري در نعمات و ... كاملا مورد توجه و محاسبه قرار گرفته و به گونه اي دقيق جبران مي شود، چنان كه همين نكته در برخي روايات نقل شده كه كساني كه به حكم عوامل گوناگون اختياري يا غير اختياري رنج و بلاي بيشتري را در دنيا متحمل مي شوند، فارغ از تاثيرات مستقيم بلايا و مصيبت ها در دوري از غفلت و دنيا طلبي و انحرافاتي از اين دست و زمينه هاي تربيتي كه مشكلات به دنبال دارد، در برابر سختي ها اجر و پاداشي بي حساب را دريافت مي كنند كه در قيامت مورد حسرت ديگران خواهد بود.
در روايات متعددي آمده :« در روز قيامت كسانى كه در دنيا با صحّت و عافيت به سر بردند، دوست دارند كه گوشت بدن آن ها را با قيچي در دنيا چيده بودند براى ثواب هايي كه مىبينند به اهل بلا مىدهند.» (9)
پينوشت ها:
1. اسراء (17) آيه 20.
2. سيد حسن ابراهيميان، انسانشناسي، نشر معارف، تهران، 1381 ش، ص 115 و 116.
3. ملك (67) آيه 2.
4. ذاريات (51) آيه 56.
5. محمد امين صادقي، انسان كامل، نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، قم، 1388 ش.
6. شهيد مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، تهران، 1374ش، ج 25 ( بيست گفتار ) ص 252.
7. زخرف (43) آيه 31.
8. انعام (6) آيه 165.
9. شيخ حسن ديلمى، إرشاد القلوب إلى الصواب، شريف رضى، قم، 1412 ق، ج 1، ص 42.
پرسشگر گرامی:
ضمن تشکر از ارتباط شما با این مرکز؛ با توجه به کمبودهای متعدد امکانات و کاهش اعتبارات پاسخگویی، مرکز ملی پاسخگویی ناگزیر به تغییر رویکرد و اقدام به تمرکز سامانه پاسخگویی کرده است.
از این رو پاسخ سوالات خود را از سامانه های زیر دریافت نمایید.
سامانه هاي فضای مجازی ( اينترنتي):
انجمن گفتگوی دینی: http://www.askdin.com
کانون گفتگوی قرآنی: http://www.askquran.ir
پاسخگوئی زنده اینترنتی از طریق سایت : http://www.09640.ir
سامانه پیامک(فقط احکام شرعی): به شماره 30009640 یا از طریق سایت http://www.30009640.ir
سامانه تلفني : 096400