سلام
ناراحتی هایی که تو زندگیی برامون پیش میاد برای چیه برای امتحانه یا برای گناهانی هست که انجام میدیم یعنی خدا میخواد این دنیا مجازات گناهامونو بکشیم که اون دنیا راحت باشیم؟

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پرسش گر گرامي بدانيد كه سختي ها و مشكلات و ناراحتي ها در زندگي علل مختلفي مي تواند داشته باشد دارد كه وقتي اينها را بدانيد متوجه مي شويد بسياري از آنها بايد اتفاق بيافتد و هر كدام زمان معيني دارند اينك به علت بعضي سختي ها در زندگي توجه كنيد به طور كلي از نظر اسلام بلاها و سختي ها ، داراي علتها و حكمتهاي مختلفي مي باشد كه عبارتند از:
حكمت اول: آزمايش
خداوند در آيات متعددي از قرآن علت وقوع برخي بلاها را آزمايش معرفي مي كند: «وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً»؛(1) «... و شما را با بديها و خوبيها آزمايش مي كنيم...».
اما اينكه چرا خداوند آزمايش مي كند، براي فهميدن خدا نيست، بلكه چنان كه در روايات آمده به خاطر معلوم شدن براي بندگان خدا و براي فراهم آمدن زمينه «انتخاب»، «رشد» و «سقوط» بندگان است تا افراد در پس اين بلاها با نوع واكنشهاي عقيدتي و عملي كه انجام مي دهند، گامي به سوي سعادت يا شقاوت بردارند. از طرفي آنان را كه مبتلا نشده اند، نيز امتحان مي كند كه آيا آنها به وظيفه خود عمل مي كنند يا نه. در سوره ملك مي فرمايد: «آن كسي كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدام يك از شما بهتر عمل ميكنيد و او شكست ناپذير و بخشنده است.»(2)
حكمت دوم: عذاب و جزاي اعمال بد افراد
برخي از بلاهايي كه براي جامعه يا فرد اتفاق مي افتد، عذاب الهي مي باشد. قرآن كريم داستان عذاب شدن اقوام گذشته مثل عاد و ثمود و لوط و ... را ذكر كرده است. اما در اين باره لازم است نكاتي را ذكر كنيم:
1. قرآن كريم زمينه ساز عذاب را خود انسان معرفي مي كند: «هر مصيبتي به شما رسد، به خاطر اعمالي است كه انجام داده ايد. بسياري را نيز عفو مي كند.»(3)
در حالي كه خداوند بسياري از گناهان را عفو مي كند، باز شخص يا جامعه مستحق عذاب الهي مي شود. در روايات پيامبر اكرم(ص) حكايت شده: «هر گاه امت من رباخوار شدند، زلزله زياد اتفاق ميافتد.»(4) يا از امام صادق(ع) نقل شده است: «هر گاه زنا علني شود، زلزله ها هم ظاهر مي گردد.»(5)
2. اين لطف خداست كه ما را به عذاب دنيوي (كه هم از نظر زمان و هم كيفيت اندك است )عذاب كند و ما را از عذاب آخرت كه آسمان و زمين طاقتش را ندارند، نجات دهد.
3. عذابها هشدارهاي خداوند است براي دست برداشتن از نافرماني و برگشت به رحمت گسترده او: «به آنان از عذاب نزديك (عذاب اين دنيا) پيش از عذاب بزرگ (آخرت) ميچشانيم شايد بازگردند.»(6)
پس عذابها زمينه هايي هستند براي سعادتمند شدن انسانها .از امام صادق(ع) در اين باره حكايت شده: هر گاه خداوند براي بنده اي كه گناهي انجام داده، اراده خير كند، بعد از گناه او را به مشكل و بلايي مبتلا مي كند تا ياد استغفار بيفتد. هر گاه خداوند براي بنده اي اراده ي شر كند، وقتي او گناه مي كند، خداوند به او نعمتي مي دهد تا استغفار را فراموش كند و به گناه خود ادامه دهد.(7)
حكمت سوم: ترفيع درجه و اجر و ثواب
انساني كه به دنيا آمده تا درجات قرب را بپيمايد و اجر و ثواب تحصيل كند و آمادهي سفر آخرت شود ،خداوند او را به بلا و مشكلاتي مبتلا مي كند تا او صبر نمايد و خداوند به او درجات و پاداشهاي زياد بدهد: «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالَّثمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ»(8)
«و قطعاً [همه‏] شما را به چيزي از ترس و گرسنگي و كاهشي در ثروت‏ها و جان‏ها و محصولات، آزمايش مي‏كنيم؛ و به شكيبايان مژده ده.»
از امام باقر(ع) حكايت شده: «اگر مؤمن ميدانست كه خداوند در مقابل اين بلاها چه اجري به او ميدهد، آرزو مي كرد گوشتهاي بدنش را قيچي ميكردند تا او به اجر آن برسد.»(9)
هر چه بلا سختتر و تحملش مشكلتر باشد، اجر آن هم بيشتر خواهد بود . تحمل كردن مشكلات زندگي محدود دنيا و رسيدن به اجر ابدي آن، بسي ارزشمند است. بعضي از درجات اخروي را فقط به كساني مي دهند كه بلاهاي خاصي را تحمل كرده باشند. از امام صادق(ع) حكايت شده: «در بهشت درجه اي هست كه فقط با صبر كردن بر مريضي هاي جسمي مي توان به آن درجه رسيد.»(10)
حكمت چهارم : ظهور صفات خداوند، و نعمتهاي الهي
اگر چه بلاهايي مثل سيل و زلزله و حتي مشكلات و بلاهاي شخصي و ... ظاهري تلخ و ناگوار دارند اما امام حسن عسگري(ع) مي فرمايد: «ما من بلية الا و لله فيه نعمة نحيط بها؛ هيچ بلايي نيست، مگر اينكه خداوند در آن نعمتي قرار داده است».(11)
از بالاترين نعمتهاي خداوند، معرفت به خداوند و صفات اسماي حسناي اوست. قرآن كريم مي فرمايد: «و چه بسيار نشانه اي (از خدا) در آسمانها و زمين كه آنها از كنارش مي گذرند و از آن رويگردانند.»(12)
پس حوادث زمينه هايي هستند براي مشاهده قدرت خداوند و ايمان آوردن به او. چقدر ارزشمند و معامله سودمندي مي باشد بلايي كه ما را به ايمان و معرفت بالاتري برساند. تجربه نشان داده كه بعد از زلزله ها، افراد اعتقاد قلبي بيشتر به قدرت خدا پيدا مي كنند.
پنجم: تطهير از گناه
خداوند بعضي از بندگان مومن خود كه در دنيا گناهان و خطاهايي انجام داده اند، به واسطه لطفي كه به آنها دارد ،در دنيا با مبتلا شدن به مشكلات و گرفتاريها پاك مي نمايد تا مرگ، راحتي آنها باشد. از امام باقر(ع) حكايت شده:
«هر گاه خدا بخواهد بنده اي را گرامي بدارد، در حالي كه گناهاني دارد، او را مريض مي كند تا پاك شود؛
اگر به واسطه ي شدت گناه پاك نشد، او را حاجتمند مي كند.
اگر باز پاك نشد، هنگام جان دادن بر او سخت مي گيرد تا پاك شود.»(13)
ششم: رغبت به آخرت
خداوند زندگي دنيا را با انواع مشكلات و سختيها آميخته است تا اهل ايمان به آن راضي نشوند و هميشه خواهان حيات بيمشكل آخرت باشند. اگر در دنيا هيچ بلا و مشكلي نبود، كمتر كسي نسبت به زندگي آخرت ميل داشت.
هفتم: اصلاح رذايل اخلاقي
در بين علتهاي بلاها به اهداف تربيتي نيز بر ميخوريم.از حضرت علي(ع) نقل شده: «گاهي بندگاني را كه صفت ويرانگر «كبر» و خود بزرگ بيني دارند، به بلاها و بيماريهايي مبتلا مي كند تا به ضعف و ذلت خود پي ببرند و اين درد مهلك از وجودشان دور شود. به دنبال آن درهاي رحمت و مغرفت به رويشان باز شود.»(14)
بلاها به آدمي روحيهي قوي و صلابت مي دهد و قدرت روحي و كمالات انسان را بالا مي برد؛ بر خلاف انسانهاي بيدرد كه به شدت ضعيف و كم ظرفيت هستند.
نكات قابل توجه:
1. حكمتهايي كه براي بلاها گفته شده است كلي مي باشد. يعني كسي نميتواند بگويد: فلان بلا يا حادثه كدام يك از علتها را داشته مگر اولياي الهي؛ شايد علت مخفي بودن راز و علت بلاها اين باشد كه انسانها نه به خود مغرور شوند و بگويند: ما از خوبان هستيم و خدا با اين بلاها مي خواهد درجه و مقام به ما بدهد ... و نه نااميد شوند و بگويند: ما ديگر از رحمت خدا دور شدهايم، خدا ما را مي خواهد عذاب كند كه اين بلاها را براي ما فرستاده است.
با اين حال اگر حيران ماند و نتوانست تشخيص دهد كه علت گرفتاري‏ها و يا نعمت‏ها چيست، دستور داريم كه در حالت «خوف» و «رجا» باشيم تا مسير كمال را بهتر طي كنيم.
2. با توجه به دانستن اين حكمتها مي توانيم بفهميم كه چرا بعضي مشكلات با دعا در مدت كوتاهي برطرف نمي شود چرا كه زمان آزمايش و يا زمان تطهير از گناهان و...ممكن است بيشتر از زماني باشد كه ما فكر مي كنيم
3. علت و فلسفه بلا هر چه باشد، جز خير و حق چيزي نيست، چرا كه يا براي آزمايش است، پس زمينه اي براي رشد ماست و خير محض مي باشد؛ يا اينكه براي پاك شدن يا بالارفتن درجه يا هشدار به انسانها... كه همه براي ما خير است، و از روي رحمت و به صلاح آدمي است؛ اگر براي عذاب هم كه باشد، اولاً پس از مهلت زياد و بخشش فراوان و همچنين بعد از اتمام حجت بوده است.
دوم: همان نوع بلا هم جهات خير فراواني براي انسانها دارد. پس حق و شايسته است. بابا طاهر مي گويد:
يكي درد و يكي درمــان پسندد يكي وصل و يكي هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد
4 - در بسياري از اوقات علت سختي هايي كه به انسان مي رسد خود انسان است مثلا گاهي علت در مشكلات مالي بي تدبيري و مشورت نكردن با انسان هاي كاردان سبب شكست مي شود ،و يا در مرض ها علت بسياري از آنها بي دقتي و عدم رعايت اصول بهداشتي بوده است و تقصير خدا نيست، بلكه بايد خود را سرزنش كنيد، لذا خدا در قرآن از زبان حضزت ابراهيم(ع) در اياتي چند كار را به خدا نسبت مي دهد، ولي وقتي به مرض مي رسد به خدا نسبت نمي دهد بلكه به خود نسبت مي دهد.الَّذي خَلَقَني‏ فَهُوَ يَهْدينِ وَ الَّذي هُوَ يُطْعِمُني‏ وَ يَسْقينِ وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفينِ -آن كه مرا بيافريده،سپس راهنماييم مى‏كند،و آن كه به من طعام مى‏دهد و مرا سيراب مى‏سازد،و چون بيمار شوم شفايم مى‏بخشد.(15)
پس هر مشكلي را نمي توان به خدا نسبت داد. بلكه بسياري از اوقات علت مشكلات خود ماييم.
پي نوشت ها:
1. انبيا،آيه 35 و همچنين آيات ديگر مانند: بقره (2)آيه 155.
2. ملك (67)آيه 2.
3. شوري (42)آيه 30.
4. المحدث النوري، مستدرك الوسائل، الناشر مؤسسه آل البيت، قم، سنه النشر/1408 ه.ق، ج 13، ص 333.
5 .الشيخ الصدوق، الفقيه (من لايحضره الفقيه)، الناشر: مؤسسه النشر الاسلامي، قم، سنه النشر/1413 ه.ق .، ج 1، ص 524.
6. سجده (32)آيه 21.
7. علامه المجلسي، بحار الانوار، الناشر: مؤسسه الوفاء، بيروت، لبنان، سنه النشر/1404 ه.ق ، ج 67، ص 229.
8. بقره ،آيه 155.
9. بحارالانوار، ج 67، ص 24.
10. همان، ص 212.
11. همان، ج 78، ص 374.
12.يوسف (12)آيه 105.
13 . حسن بن ابى الحسن ديلمى، أعلام الدين، مؤسسه آل البيت (ع) قم، 1408 ه.ق، ص 433.
14. امام على بن ابى طالب(ع)، نهج البلاغه، انتشارات دار الهجره ق، خطبه .192
15. شعراء(26)آيه 78و 79 و 80.
موفق باشید.