با سلام و خسته نباشید خدمت شما دوستان.
سوالی خدمتتان داشتم.میخواستم بگم چرا در بعضی سخنرانی ها و روضه ها حرفهای مخالف هم به گوش میرسد؟یعنی مثلا در روضه حضرت زهرا س میشنویم از روضه خوان که پیامبرص به حضرت علی ع میگوید امانتی من کو؟چرا خیانت در امانت من کردی که منظور دختر گرامیش هست اما در جای دیگر میشنویم که پیامبر به علی ع میفرماید که:در اینده مصیبت بزرگی سراغ شما می اید اما شما باید تحمل و صبر کنید.مگر پیامبر نمیدانست که دخترش در اینده ای نزدیک به شهادت میرسد؟یا در جای دیگر میشنویم که امام زمان شب و روز برای گناهان ما گریه میکند و از خدا طلب مغفرت میخواهد که اگر مثلا امام زمان عج نبودند الان خدا عذابهایش را میفرستاد ولی در جای دیگر میشنویم که خدا از مادر 10 برابر مهربانتر است نسبت به ما.او میگوید حتی انسان را قبل از مرگش اگر توبه کند میبخشد.از خدا مهربانتر و رحیم تر در این عالم وجود ندارد.اوست که تمام گناهان را میبخشد و مثالهای مشابه.
ممنون میشوم کاملا توضیح بدین.
با تشکر.التماس دعا

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در ابتدا بايد اشاره شود كه گرچه سخني كه از رسول خدا با حضرت علي(ع) در باره حضرت زهرا س نقل شده كاملا غلط است و در هيچ منبعي چنين چيزي نيامده است و اگر از روضه خواني شنيده ايد كاملا اشتباه گفته است. اما بر خي امور ديگر كه ممكن است نقل هاي متفاوت و روايات متعارض موجب نقل ها وروضه هاي متفاوت شود. دليل اين گونه تعارضات روايات مختلف در يك مسئله است متاسفانه به دلايل مختلف جعل سخن به نام پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) از زمان پيامبر شروع شد. جريان حديث سازي در طول تاريخ با شدت و ضعف ادامه يافت و هزاران حديث به نام پيامبر، امامان و بزرگان دين ساخته شد و نقل گرديد.
پيامبر و امامان و عالمان دين براي مقابله با اين جريان شيطاني و خطرناك تدابيري انديشيدند از جمله:
رسول خدا و امامان اعلام كردند. چون حديث سازان احاديث دروغ فراواني را به ما نسبت داده اند، هر حديثي را به نام ما شنيديد، آن را بر قرآن عرضه كنيد؛ اگر موافق قرآن بود، بپذيريد. اگر مخالف بود، به كنار نهيد زيرا مخالف قرآن سخن نمي گوييم.
به دستور امامان از صدر اسلام راويان حديث معرفي مي شدند و شيعيان بلكه مسلمانان به گونه اي تربيت مي شدند كه روايات را مستند بپذيرند، آن هم سند هاي معتبر ، يعني بايد معلوم گردد روايت را چه كساني از معصوم يا صحابي نقل مي كنند و اين افراد، افراد معتبري باشند و راستگو و خداترس و اهل حفظ و فهم باشند. نيز از دروغ بستن به خدا و پيامبر و امامان و اصحاب دوري كنند.
علمي در حوزه اسلام از صدر اسلام پيدا شد به نام علم رجال كه شناسايي راويان حديث و نقاط قوت و ضعف آنها را وجهه همت قرار داد و آنها را در كتاب هاي معتبر ثبت كرد همچنان كه علم ديگري پايه گرفت به نام علم دراية الحديث كه بررسي متن روايات و نقاط قوت و ضعف آنها را پيگيري مي كرد. عالمان بزرگ حديث شناس و راوي حديث به پالايش احاديث پرداختند و سعي كردند احاديث معتبر را در مجموعه هايي جمع آوري كنند ،همچنان كه جمعي ديگر به جمع آوري و معرفي احاديث جعلي همت گماردند.
بنا بر اين بايد به احاديثي كه افراد معتبر و شناخته شده از پيامبر و امامان نقل كرده اند و آن احاديث با اصول قراني مخالف نيست، بها دهيم و عمل كنيم. عمل به چنين احاديثي حكم عقل و دين است. اگر به چنين احاديثي بها ندهيم، از ديدگاه همه عاقلان كار ناپسندي كرده ايم.
با توجه به آنچه گفته شد روايات بسياري وجود دارد كه از لحاظ سند و متن معتبرند؛ يعني هم افراد شناخته شده و مورد اطمينان آنها را نقل كرده اند و هم متن آنها از نظر معنا با اصول قرآني و عقلي كاملا سازگار است. كتاب هاي حديث بسياري داريم كه اغلب احاديث شان معتبر است مثل كافي از كليني و تهذيب و استبصار از شيخ طوسي و فقيه از شيخ صدوق و...،
موفق باشید.