دختره15سالشه واز همه نظر میشناسمش اگه برنگرده ضربه سختی میخورم ایا دختره بر میگرده؟؟؟؟

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
آنچه در پي مي آيد نگاهي آسيب شناسانه نه همدلانه به نامه شما سرور گرامي است اميد است از گزش قلم، دل آزرده نگرديد و بيشتر در آن تإمل نماييد.
شما به گونه اي صحبت مي كنيد كه انگار متوجه نيستيد كه يك دختر معصوم 13 ساله را دوسال از مسير عادي زندگي اش منحرف ساخته ايد. واقعيت اين است كه فارغ از مسائل شرعي و مذهبي، انسانيت ما اقتضاي آن دارد كه به معصوميت جنس مخالف خود رحم كنيم و اين گونه او را براي يك عمر از زندگي سعادتمندانه محروم نسازيم. آيا شما تاوان از راه به در شدن ايشان را در دو جهان خواهيد داد؟ آيا شما به عنوان يك پسر 18 ساله نبايد كمي به آسيب هاي روحي، رواني، اخلاقي، مذهبي كه به اين دختر 13 ساله وارد مي سازيد انديشه مي كرديد؟ آيا براي رفتارهاي ناشايست ما در اين دنيا مجازات و مكافاتي نيست؟ قطعا شما نمي توانيد منكر مكافات عمل در اين جهان گرديد. يكي از مكافاتي كه همينك در حال تجربه آن هستيد همين سردرگمي عاطفي فعلي شماست. اگر قرار باشد هر پسري به خاطر ناآرامي رواني- جنسي اش به رابطه تلفني با دختران كم سن و سال بپردازد، سنگ روي سنگي بند نمي شود. از نظر ما روان شناسان عشق شما از نوع عشق مرضي است كه مي تواند ريشه در سه اختلال عمده روانپزشكي يعني اضطراب، افسردگي و وسواس فكري داشته باشد. اضطراب شما بسيرا بالاست و همين اضطراب بالا باعث شده به اين دختر به چشم يك آرامشگر رواني كاذب بنگريد. روحيات افسرده وار شما باعث شده شما اين دختر را يگانه معناي زندگي خود بشماريد و زندگي بدون وي را دشوار و ناشدني بينگاريد. عشق شما همچون يك فكر يا رفتار وسواسي است كه هر آن به ذهن شما هجوم مي آورد و باعث اذيت و آزار ذهني شما مي گردد. در حقيقت شما با واقعيت اين دختر آرامش نمي گيرد، بلكه با تصوير ذهني يا صداي ايشان آرامش مي گيريد. سن شما به هيچ وجه سن مناسبي براي انتخاب همسر نيست و اگر همين امروز با هم ازدواج كنيد مطمئن باشيد به يكسال نمي رسد كه شما به ويژه ايشان از ازدواجش پشيمان خواهد شد. راز وفور طلاق در زوجين عاشق پيشه، همانا عدم سنخيت تصوير ذهني طرفين از يكديگر، با واقعيات عيني طرفين مي باشد. اساساً انتخاب عاشقانه در اكثر موارد محكوم به شكست است، چرا كه شما با فعال كردن ناهشيار مكانيزم هاي دفاعي مانند استدلال تراشي به توجيه و تطهير عيوب طرف مقابل مي پردازيد. اين يك خطاي مسلم است كه شما فكر مي كيند ايشان را از همه نظر مي شناسيد و از همه نظر خوب است. شناخت شما از واقعيات ايشان شايد در حد 5 درصد هم نباشد و شما با 95 درصد جهل در حال اصرار و پافشاري به اين ازدواج ناكام كننده هستيد. مثلاً شناخت شما آن قدر اندك است كه با دختري در حال ازدواج بوديد كه به صرف شنيدن چند تا حرف هاي ديگران عطاي شما را به لقائتان بخشيده است. قطعا اگر ازدواج مي كرديد چيزي جز طلاق قانوني يا عاطفي نصيبتان نمي گشت. شما متاسفانه با ملاك هاي سلامت رواني كمي فاصله داريد و نمي توانيد با اين سطح سلامت روان به ازدواج با هيچ دختري اقدام نماييد. مثلا يكي از نشانگرهاي سلامت رواني، همانا شناخت همه جانبه از خود و شرايط خود مي باشد. شما در حالي سرزده وارد حريم رواني اين دختر شده ايد (هر چند اين دختر خودش در ابتدا پا پيش گذاشته باشد) كه اصلا متوجه نبوده ايد كه شرايط اوليه ازدواج را نداريد و ده ها چيز ديگر... به ياد داشته باشيد كه همسر آينده تان از شما توقع يك مرد مقتدر را دارد و مردي كه از اقتدار بهره اي ندارد و صرفاً نقش عاشق پيشه ها را بازي مي كند به هيچ مطلوبيت براي هيچ زني ندارد. رويكرد عاشقانه شما به اين دختر سهم بسزايي در پس زدن شما از جانب ايشان داشته است. پسر عاشق جذابيتي براي هيچ دختر عاقل و سالمي ندارد كما اين كه اين دختر به خوبي اين نكته را به شما نشان داده است. به خود بياييد و به جاي عشق درماني به درمان تخصصي برخي ناهنجاري هاي روحي فعلي تان از طريق مشاوره با يك روان شناس باليني بپردازيد.
موفق باشید.