سلام.ستمکاران دارن راست راست تو دنیا میگردن و لذت می برن.
چرا خدا تو قرآن میگه "بنگر عاقبت کار ستمکاران چه شد"

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
قرآن براى بيدار ساختن افراد لجوج و خود خواه به پيامبر دستور مى‏دهد كه در زمين به سير و سفر بپردازند و عواقب كسانى كه حقايق را تكذيب كردند با چشم خود ببينند، شايد بيدار شوند چرا كه همين هايي كه به ظاهر از دنيا و منافع آن لذت مي بردند آخر دنيايشان چه شده است و چقدر توانسته اند دوام پيدا كنند و آخرت خويش را خراب كردند كه خبر دادن از گروه هاي ظالم، فاسد، ستمگر و دروغگو ، عبرت گيري از اينهاست: قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ:(1) بگو روى زمين گردش كنيد، سپس بنگريد سرانجام آنها كه آيات الهى را تكذيب مى‏كردند چه شد؟!
شكي نيست كه مشاهده آثار گذشتگان و اقوامى كه با بهره برداري ظاهري از لذات دنيا و بر اثر پشت پا زدن به حقايق راه فنا و نابودى دائمي را پيمودند، تاثيرش بسيار بيشتر از مطالعه تاريخ آنها در كتابها است، زيرا اين آثار حقيقت را محسوس و قابل لمس مى‏سازد.
قرآن مجيد دوران هاى گذشته را با زمان حاضر و زمان حاضر را با تاريخ گذشته پيوند مي دهد، و پيوند فكرى و فرهنگى نسل حاضر را با گذشتگان براى درك حقايق لازم و ضرورى مي داند، زيرا از ارتباط و گره خوردن اين دو زمان (گذشته و حاضر) وظيفه و مسئوليت آيندگان روشن مى‏شود.
تاريخ براى هر قومى اهميت حياتى دارد، تاريخ خصوصيات اخلاقى و كارهاى نيك و بد و تفكرات گذشتگان را براى ما بازگو مى‏كند، و علل سقوط و سعادت، كاميابى و ناكامى جامعه‏ها را در اعصار و قرون مختلف نشان مى‏دهد، و در حقيقت تاريخ گذشتگان آينه زندگى روحى و معنوى جامعه‏هاى بشرى و هشدارى است براى آيندگان.
و در آثار پيشينيان و ملت هاى گذشته و زمامداران و فراعنه گردنكش و جبار دقت كنيد، و بنگريد پايان كار آنها كه كافر شدند، و پيامبران خدا را تكذيب كردند و بنيان ظلم و فساد را در زمين گذاردند، چگونه بود؟ و سرانجام كار آنها بكجا رسيد"؟
آثار گذشتگان، حوادث پند دهنده‏اى براى آيندگان است و مردم مى‏توانند با بهره‏بردارى از آنها از مسير حيات و زندگى صحيح آگاه شوند.
آثارى كه در نقاط مختلف روى زمين از دوران هاى قديم باقى مانده اسناد زنده و گوياى تاريخ هستند، و حتى ما از آنها بيش از تاريخ مدون بهره‏مند مى‏شويم، آثار باقى مانده از دوران هاى گذشته، اشكال و صور و نقوش روح و دل و تفكرات و قدرت و عظمت و حقارت اقوام را به ما نشان مي دهد، در صورتى كه تاريخ فقط حوادث وقوع يافته و عكس هاى خشك و بى روح آنها را مجسم مى‏سازد.
آرى ويرانه كاخ هاى ستمگران، و بناهاى شگفت‏انگيز اهرام مصر و برج بابل و كاخ هاى كسرى و آثار تمدن قوم سبا و صدها نظائر آن كه در گوشه و كنار جهان پراكنده‏اند، هر يك در عين خاموشى هزار زبان دارند و سخن ها مى‏گويند.
مطالعه يك سطر از اين تاريخ هاى زنده معادل مطالعه يك كتاب قطور تاريخى است و اثرى كه اين مطالعه در بيدارى روح و جان بشر دارد با هيچ چيز ديگرى برابرى نمى‏كند، زيرا هنگامى كه در برابر آثار گذشتگان قرار مى‏گيريم گويا يك مرتبه ويرانه‏ها جان مى‏گيرند و استخوان هاى پوسيده از زير خاك زنده مى‏شوند، و جنب و جوش پيشين خود را آغاز مى‏كنند، بار ديگر نگاه مى‏كنيم همه را خاموش و فراموش شده مى‏بينيم و مقايسه اين دو حالت نشان مى‏دهد افراد خودكامه‏اى چه كوتاه‏فكرند كه براى رسيدن به هوس هاى بسيار زودگذر آلوده هزاران جنايت مى‏شوند.(2)
پي نوشت:
1. انعام (6) آيه 11.
2. مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ناشر دار الكتب الإسلامية،چاپ تهران، 1374 ش، چاپ اول، ج‏5، ص 163، ج‏3، ص101و 103.
موفق باشید.