باعرض سلام وخسته نباشيد.
من وقتي نماز ميخونم انگار يكي قلبو ازداخل باد دودستش فشار ميده ووقتي تونما جماعت شركت ميكنم اين حس خيلي خيلي قوي تر ميشه تا به حدي ميرسه يه بار كم مونده بود كه بيهوش بشم.

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پيدايش اين حالت نتيجه بروز يك تحول روحي است . ممكن است زمينه و عواملي كه باعث ظهور اين تحول و انقلاب روحي شده ، مثبت باشد يا منفي.
توضيح: گاهي عواملي باعث مي گردد كه روح انسان تمايل بيشتري به تعالي جويي، كمال طلبي، معنويت گرايي و خداپرستي پيدا كند. پيدايش اين گونه گرايش ها و تمايلات، باعث مي شود كه در نماز و يا درهر گونه عبادت و دعا و راز و نياز با خدا، تمركز فكري و قلبي خاصي در او پيدا شود، و نماز را با حالت خشوع و حضور قلب بيشتري به جا آورد. چنين وضعيتي يك پيام مثبت دارد، و از آن در روايات به « اقبال» يا رويكرد معنوي تعبير مي شود. در اين صورت بايد قدر آن را دانست و عامل يا عواملي كه باعث پيدايش اين تحول روحي شده، شناخته شود و تقويت گردد، تا اين انقلاب متزلزل روحي، و موج برآمده از يك طوفان لحظه اي، به تدريج به ثبات و آرامش برسد، و در ساحل نجات، پايگاه مطمئن و جايگاه مورد اعتمادي بيابد. گاهي نيز ممكن است گناه و معصيت و غفلت از خدا باعث پيدايش چنين تحولي گردد. اين تحول ممكن است پيام مثبت و يا منفي داشته باشد. برخي آدم ها به دليل داشتن « وجدان» بيدار و « ضميري خودآگاه» و « نفس لوامه» يا ملامتگر فعال، هنگامي كه گناه و خطايي از آنان سر مي زند، زود دچار انقلاب روحي مي شوند. اين انقلاب روحي، با پشيماني و توبه، همراه با سوز دروني و آه و حسرت قلبي، چهره حقيقي خود را در نماز، دعا و مناجات، تلاوت قرآن و زيارت و توسل نشان مي دهد، اين وضعيت نيز پيام مثبت و شيريني با خود دارد. اما ممكن است پيش زمينه گناه و غفلت از خدا سبب شود كه شيطان احساس كند، مي تواند با همراهي نفس اماره او را از مسير حق منحرف كند، و با خود همراه و همگام سازد. از اين رو، از طريق وسوسه گري، تحولاتي در روح وي ايجاد مي كند، تا شخص را از عبادت و ارتباط با خدا خسته و مأيوس كند، و يا او را بترساند، تا بلكه بتواند ارتباط اين شخص را با خدا قطع كند. در اين صورت چنين پيامي را مي توان، پيام منفي ناميد. امير مؤمنان مي فرمايد:
«إنّ للقلوب إقبالاً وإدباراً فإذا أقبلت فاحملوها على النوافل وإذا أدبرت فاقتصروا بها على الفرائض؛(1) دل هاي انسان دو حالت دارد، گاهي حالت « اِقبال» - و نشاط و معنويت و كمال گرايي- دارد، گاهي نيز حالت « اِدبار» يعني پشت كردن و فراركردن از خدا و كمال و معنويت.
پس آن گاه كه حال اقبال و نشاط دارد و سر حال و كيف معنوي است، جسم و روح خود را بر انجام مستحبّات، و ارتباط با خدا وا داريد، و آن گاه كه پشت كرده و بي‌نشاط است، و حالت ادبار دارد، به انجام واجبات قناعت كنيد». بنا بر اين خودتان بايد طبيب روح و درون خود باشيد، چه آن كه پاسخ به اين سؤال نياز به يك سري اطلاعات دارد. مثلا چه مدتي است كه اين حالت در نماز براي شما پيش آمده است؟ آيا هميشه و در همه نمازها وجود دارد، يا گاهي اين حالت در شما ايجاد مي شود؟ آيا نماز خواندن و ارتباط با خدا را تازه يا چند ماه است كه شروع كرديد؟ آيا پيش تر گناهي را مرتكب شده بوديد و الان از آن توبه كرديد، و يا در مورد عواقب آن دلهره داريد و يا در پيشگاه خدا احساس شرم و حيا مي كنيد؟ آيا تازگي ها كتابي مذهبي، در ارتباط با خدا و نماز يا گناهان، قيامت، بهشت و جهنم و مانند آن مطالعه كرديد؟ و يا به مجلسي و كلاس اخلاقي رفتيد كه در آنجا از اين گونه مسايل بحث مي شد، و يا نوار و سي دي ايي گوش كرديد كه از اين موضوعات بحث شود؟ و يا تازگي ها فكرت را در اين موضوعات متمركز مي كنيد و در مورد آن مي انديشيد؟ و آيا تصميم گرفتيد كه به تهذيب و اصلاح نفس خويش بپردازيد، و رابطه معنوي خود را با خدا تقويت كنيد؟ در هر صورت مهم تر از شناخت عامل پيدايش اين روحيه، مقاومت در برابر وسوسه هاي شيطان و مديريت اين تحول روحي، و سوق و حركت دادن آن به سمت كمال طلبي و ثبات و اقبال بيشتر است.
پي‌نوشت:
1. نهج البلاغه، ترجمه فيض الاسلام، حكمت 312.

موفق باشید.