بسمه تعالی – سلام علیکم – شبهه ای دارم ؛ فردی میگوید لباس یک آخوند احترام دارد چون لباسش شبیه لباس پیامبر صلوات الله علیه است و یادآور پیامبر است - یعنی این لباس شأنیت دارد. حال دو سوال اینجاست
1. مگر ابوبکر و عمر و عثمان و شمر و یزید که در آن زمان زندگی میکردند لباسشان فرق میکرد که لباس پیامبر و ائمه صلوات الله علیهم را تمیز میدهند ؟
2. مگر لباس به خودی خود شأنیت آور است ؟
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
به گفتار زير توجه نمائيد:
اصل عمامه و عبا - منهاي تغييراتي مانند رنگ- از زمان پيامبر اكرم(ص) و امامان معصوم(ص) رايج بوده است و آن بزرگواران، از لباس عمامه وعبا استفاده مي نمودند. در روايات نيز به اين نوع لباس سفارش شده است. از احاديث موجود در كتب روايي شيعه و سنّي استفاده ميشود كه پوشيدن عمامه و عبا بخشي از سنّت معصومان(ع) است؛ از آن جمله:
1. جابر نقل كرده است: پيامبر اكرم(ص) در هنگام فتح مكه، در آغاز ورود به مكّه عمامهاي مشكي بر سر داشت.(1)
2. امام علي(ع) فرمود: «رسول خدا(ص) در روز عيد غدير، عمامهاي بر سرم گذاشت و گوشه آن را پشت سرم آويزان كرد؛ آن گاه فرمود: «خداي متعال در جنگ بدر و حنين مرا با فرشتگاني كمك كرد كه با چنين عمامه هايي معمّم بودند.»(2)
در روز عيد غدير، هنگامي كه پيامبر خواست علي(ع) را به عنوان جانشيني خود معيّن كند، با دست مبارك خود، عمامهاي سياه بر سر علي(ع) پيچيد و يك طرف آن را بر دوش وي افكند. در روايت ديگر آمده كه چون عمامه را بر سر حضرت نهاد فرمود: «العمامه تيجان العرب؛ عمامه، تاج عرب است».(3) مرحوم مجلسي نقل ميكند كه پيامبر در حال مسافرت و حضور در محل، خيلي از اوقات، عمامه سياه بر سر مينهاد.(4)
زيد بن صوحان نقل ميكند: علي(ع) در آغاز خلافتش در «ذيقار» خطبه خواند در حالي كه عمامه سياه بر سرداشت.(5) همچنين در جنگ صفين، در زماني كه تصميم گرفت حمله سختي به لشكر معاويه بكند، عمامه سياهي كه از رسول خدا نزد وي بود، بر سر نهاد.(6) امام مجتبى(ع) بعد از شهادت پدر در مسجد كوفه در حالي كه عمامه سياه بر سر داشت، براي مردم خطبه خواند.(7) امام سجاد(ع) در حالي به مسجد پيامبر در مدينه وارد ميشد كه عمامه سياه بر سر داشت.(8)
عمامه بر سر گذاشتن، پس از ظهور اسلام در كشورهاي اسلامي رواج يافت. در آغاز اهل فضل و علماي دين،و اندك اندك ديگر طبقات جامعه آن را پذيرفتند. حتي در دوره خلفا سپاهيان عمامه سياه داشتند.(9)
درباره روحانيان بر اساس روايات متعدد «العلماء ورثه الانبياء» «و اما الحوادث الواقعه فارجعوا الى رواه احاديثنا فانهم حجتى عليكم و... »روحانيان، امانت داران ائمه اطهار(ع) و مرجع روحى و معنوى و اجتماعى و... مردم مىباشند؛از اين رو نيازمند لباسى مشخص مىباشند تا بدين وسيله در جامعه مشخص شوند و مراجعه به آنها در مواقع نياز آسانتر باشد.
در موقع نماز جماعت تأكيد شده كه امام جماعت داراي لباس خاصي روحانيت باشد. چنان كه امام صادق(ع) فرمود: «شايسته نيست كه امام جماعت بدون عبا و عمامه باشد» (10)
پوشيدن اين لباس، هر چند شأن و منزلتى نسبت به ساير اقشار مردم براى روحانيان ايجاد نمىكند، ولى موجب تعظيم شعائر الهى مىگردد كه مورد اهتمام قرآن است. وجود شخصيت هاى وارسته جامعه كه به عنوان سمبل و مظهر علم و تقوا و وارستگى و ارزشهاى اسلامى و ملبس به لباس رسول اكرم(ص) و ائمه معصومين(ع) باشند، از شعائر الهى مىباشد. نيز در حفظ و گسترش ارزشهاى الهى و اسلامى در جامعه و تقويت هويت مذهبى در مقابل تهاجم ارزشهاى بيگانه، بسيار مؤثر است.
خصوصا در جامعه ما كه متأسفانه تحت تأثير تهاجم فرهنگي غرب، حتي لباس سنتي و بومي خويش را حفظ نكرده است. بنابراين وجود قشر خاصي در جامعه با لباس مذهبي و سنتي، نماد پايداري در مقابل هجوم فرهنگ و ارزش هاي غربي است و مايه فخر و مباهات محسوب مي گردد. از سوي ديگر اين لباس نماد جايگاه وموقعيت علوي ومر جعيت ديني به حساب مي آيد. اگر به اين لباس عنايت شده، از آن روست كه علما با پوشيدن اين لباس جايگاه خودر ا مشخص و پاسخگوي مسايل ديني مردم باشند. و در اين عصر ودر جامعه ما اين لباس مخصوص روحانيت است. و به جهت اين كه مورد سوء استفاده قرار نگيرد، ديگران نمي توانند آن را بپوشند. و اين كه پيامبر (ص) در آن عصر آن را مي پوشيده دليل نمي شود كه ديگران حق دارند آن را بپوشند، همانطور كه در عصر، آن حضرت، نوعا قبا و پيراهن بلند داشتند و خود آن حضرت نيز از لباس متعارف آن زمان استفاده مي كرد، ولي در اين عصر يك نظامي حق ندارد، قبا يا لباس بلند بپوشد. و بگويد من از سنت پيامبر (ص) پيروي مي كنم. آداب و رسوم لباس پوشيدن و...، در هر عصري شرائط خود را دارد. در گذشته چند همسري براي رهبران و حاكمان، امري پسنديده بلكه تا حدي لازم بود. ولي الان چنين نيست. اگر ولي فقيه در اين عصر داراي همسران متعدد باشد، شايد به مصلحت اسلام نباشد.
وپوشيدن اين لباس توسط افراد ذكر شده، دليلي بر بدي اين سنت نيست .اداب ورسوم در هرعصري توسط افراد صالح و ناصالح اعمال مي شود. البته خود اين لباس همنطور كه اشاره شد، شانيت ندارد.
پينوشتها:
1. ميزان الحكمه، ج 4، ص 2765، ح 18096.
2. احمد بن حسين بيهقي، السنن الكبري (سنن بيهقي)، ج 10، ص 14.
3. وسائل، 360، ص 377.
4. بحار الانوار، ج 16، ص 250.
5. همان، ج 32، ص 62.
6. همان، ص 510 ـ511.
7. سياهپوشي... ص 112.
8. وسائل الشيعه، ج 3، ص 378، حديث 9.
9. دائرة المعارف فارسي، غلامحسين مصاحب، ج 2، ص 17694.
10. وسايل، ج 3، ص 329، باب 53، ح 1.
موفق باشید.