ما میگوییم دموکراسی داریم و حاکم و رئیس جمهور باید با دموکراسی و انتخاب مردم تعیین شود و یک سوال ایجاد میشود که مردم زمان حضرت امیر ،ایشان را نخواستند تا حاکم شود و این دموکراسی است پس چرا میگوییم باید حضرت امیر به حکومت میرسید در صورتی که مردم ایشان را نمیخواستند؟
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
سخن در دو مقام است مقام امامت و مقام حكومت، در مقام حكومت نيز سخن در دو بخش است مشروعيت حكومت امام و مقبوليت حكومت ايشان.
مقام امامت:
مقام امامت را خداوند به آن حضرت داده بود. ارتباطي به روي آوردن مردم و يا پشت نمودن آن ها ندارد؛ بلكه مقامي است كه آن حضرت هميشه دارا است.
مقام خلافت:
اما در باره خلافت و حكومت پس از پيامبر بايد گفت:
مشروعيّت حكومت ائمه اطهار (ع) نيز وابسته به رأي و رضايت مردم نميباشد.
اين كه مي گوييم حكومت حق امام علي بوده يعني او براي حكومت مشروعيت داشته نه ديگران و انتخاب مردم مشروعيت به او نمي دهد. بلكه مشرو عيت را خداوند به وي داده است و ديگران غاصبند. مردم در برابر عمل انجام شده واقع شدند. و چون با ابو بكر بيعت نموده بودند. مي پنداشتند كار از باز بس گيري بيعت كذشته و نمي توانند با امام علب بيعت كنند.
آري رأي و رضايت مردم، باعث تحقّق و فعليت حكومت اسلامي آن ها ميشود.
حضرت امير (ع) ميفرمايد:
« لولاحضور الحاضر و قيام الحجة بوجود الناصر... لا لقيتُ حبلها علي غاربها ؛ (1) اگر حضور بيعت كنندگان نبود و با وجود ياوران حجّت بر من تمام نميشد ... رشته كار [حكومت] را از دست ميگذاشتم ».
هم چنين ميفرمايد: « لا رأي لمن لا يطاع؛(2) كسي كه فرمانش پيروي نميشود، رأيي ندارد».
اگر چه مقبوليت مردمي با مشروعيت الهي، تلازمي ندارد؛ اما براي تحقق و به دست گرفتن حكومت بايد مردم همراه با آن حضرت مي بودند كه اين همراهي وجود نداشت .
افزون بر آن، امام علي (ع) بعد از رحلت رسول خدا (ص) نه تنها ادعاي خلافت كرد، بلكه براي برگرداندن حق خود اقدام هم كرد. اين امر در قالبهاي مختلف ظهور نمود. از جمله اين كه حضرت تشكيل سقيفه را غير قانوني اعلام و با ابابكر در ابتدا بيعت نكرد. حضرت خطاب به آنان فرمود:
« ولايت حق من است و شما بين آن و من فاصله ايجاد كرديد». (3) همچنين حضرت بعد از جريان سقيفه از مهاجرين و انصار خواست تا وي را براي برگرداندن حق ولايت، ياري نمايند.
پي نوشت ها:
1. نهج البلاغة، خطبه 3 (شقشقيه).
2. نهج البلاغة، خطبه 27.
3. نهج البلاغه،خطبه 172.
موفق باشید.