با سلام
اينجانب دختري هستم كه حدود 40 سال سن دارم و از لحاظ تمكن مالي و موقعيت شغلي و اجتماعي و ظاهر در حد بسيار خوب مي باشم . با اين اوصاف عليرغم داشتن خواستگارهاي زياد ، تاكنون موفق به ازدواج نشده ام و هربار كه اقدام كرده ام ، مورد يا مسئله اي پيش آمده و به هم خورده است.
بسيار دعا خوانده و نذر كرده ام و حتي بسياري از خواسته هاي خود را ناديده گرفتم ولي راه به جايي نبرده ام . ومدام دوستان و آشنايان كه برايشان سئوال برانگيز شده ، مي پرسند : تو با اين شرايط چرا ازدواج نمي كني ؟ چرا سخت مي گيري ؟ و... و مرا در اين امر مقصر مي دانند . اين قضيه مرا مي آزارد.
برخي دوستان معتقدند كه سحر و جادو در كار است . آيا اصولاً اين عقيده درست است يا خير ؟ و اگر واقعيت دارد چگونه مي توان آنرا از بين برد ؟

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
به چند نكته توجه كنيد.
نكته اول: اگر چه در امر مقدس ازدواج بايد در نگاه اول به معيارهاي اصيل يعني «ايمان، صداقت، نجابت، خوشنامي و خوش اخلاقي» توجه كرد، و نسبت به اين امور حساسيت داشت. اما ازدواج مانند همه امور نيازمند تحقق مقدمات و شرايط، و رفع موانعي است. فقدان يكي از آن ها ممكن است ازدواج را به تأخير بيندازد. برخي موانع يا مقدمات و شرايط كه گاهي از آن ها به علل مُعِدّه نام برده مي شود، ظاهري و برخي ديگر روحي و معنوي اند. مثلا بعضي ها خيال مي كنند هر چه از خوبي ها، فضايل، امتيازات و كمالات خود و خانواده به خواستگار يا خانواده اش بگويند، طرف مقابل بيشتر خوشش مي آيد، زودتر و بيشتر جذب مي شود، در حالي كه نزد بسياري ازافراد نتيجه عكس مي دهد. زيرا خيلي افراد اين گونه مي انديشند: آن چه را كه من از اين خانم شنيدم، از دو حالت خارج نيست، يا واقعيت دارد يا ندارد. اگر دروغ باشد، پس اين فرد و اين خانواده سوژه مطلوب من نخواهد بود، و اگر واقعيت داشته باشد، به دو دليل باز با من جور در نمي آيد. دليل اول اين كه شريك زندگي من، همسر و همطراز من نيست، بلكه برتر از من است، و من نمي خواهم او برتر از من باشد، تا پيوسته در موقعيت پايين تري قرار گيرم. دليل دومش اين است كه او تواضع ندارد. چون از همين الان خودش را برتر از من مي داند، و برتري ها و امتيازات خود را به رُخ من مي كشد. گاهي شيوه پاسخگويي دختر يا خانواده اش به سؤالات خواستگار و خانواده اش، نوع برخورد آنان با خواستگاران، نوع سؤالات و پرسش هايي كه دختر يا خانواده اش از خواستگار يا خانواده اش مي پرسد، طرف مقابل را در شك و ترديد ويا در موضع تنفر قرار مي دهد. گاهي خود ستايي دختر و خانواده اش، فخر فروشي، تعريف و تمجيد از خود يا خانواده، و توصيف فخر آميز موقعيت اجتماعي، علمي و تحصيلي، و يا جايگاه مالي و اقتصادي، گاهي جا نماز آب كشيدن و خود وخانواده اش را از هر عيب و ضعفي كه ديگران دارند، پاك و مبرا دانستن يا كلاس گذاشتن و كلاس خود را بالا بردن به گونه اي كه طرف مقابل، احساس حقارت و كمبود كند، و يا احساس كند كه از جهاتي ما يا خانواده هاي ما با هم جور در نمي آيند، همه اين ها برخي از عوامل ظاهري يا موانعي هستند كه جلوي تحقق ازدواج را مي گيرند. از اين رو گفته مي شود: آفَةُ الْجَمَالِ ، الْخُيَلَاءُ ، وَ آفَةُ الْحَسَبِ، الْفَخْرُ (1) آفت زيبايى، خودبيني يا خودپسندي و خود خواهى است ، چنان كه آفت نسب و شرافت خانوادگي، افتخار يا فخر فروشي مى‏باشد. اما در نقطه مقابل تواضعِ شخصيتي، خاكي بودن و خود نديدن، احترام زباني و رفتاري، حرمت گذاشتن به ديگران، به ويژه به خواستگاران و خانواده شان در نگاه و شيوه برخورد، تواضع در نوع سؤال و جواب ها، خود و خانواده را همطراز و هم رديف ديگران ديدن، زمينه جور آمدن و جوش خوردن ازدواج و وصلت را فراهم مي سازد.
دوم: خدا دوست دارد همه جوانان ازدواج كنند، از اين رو هم به طور مستقيم در قرآن – كه كلام اوست – در مورد ازدواج سفارش كرده و فرموده است: َ أَنْكِحُوا الْأَيامى‏ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُم‏ (2) مردان و زنان بى‏همسر خود را همسر دهيد، همچنين غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را به نكاح يكديگر درآوريد. و هم از طريق پيامبر اكرم (ص) و ائمه اطهار عليهم السلام ، - كه سخنگويان خدا هستند - در مورد ازدواج جوانان سفارش داده است. اين جوانان و جامعه هستند كه با بي توجهي به راهنمايي هاي قرآن كريم و راهنمايان دين پيامبر(ص) و ائمه(ع)، و توجه و تمركز كردن به برخي توقعات و ملاك ها و معيارهاي غير ضروري، و رفتن به سوي تزيينات و تجملات، و رقابت و چشم و هم چشمي در مخارج، و سنگين كردن هزينه هاي ازدواج، و رفتن به سمت برخي آداب و رسوم هاي غلط و نادرست، شرايط نامناسبي براي ازدواج جوانان فراهم ساخته اند.
سوم: توجه به معنويت: عوامل معنوي مانند دعا و توسل، انفاق به فقرا، ترك گناهان، توبه حقيقي و استغفار در پيشگاه خدا، محبت به مردم مخصوصا پدر و مادر، و ساير اعضاي خانواده و اقوام و خويشان، براى فراهم شدن زمينه ازدواج كار خوب و مؤثري است .به چند توصيه زير نيز عمل كنيد.
1- هر چه مي توانيد رابطة خود را با خدا تقويت كنيد و نمازهاي واجب را با حضور قلب و در اول وقت بخوانيد.
2- هيچ روزي يا شبي را بدون تلاوت قرآن سپري نكنيد. مخصوصا هر شب سوره يس بخوانيد و بعد خواسته تان را از خدا بخواهيد. زيرا در روايت آمده كه يكي از آثار خواندن سوره يس آسان گشتن امر ازدواج است.(3)
3- روزهاي جمعه نماز جعفر طيار را به همان ترتيبي كه در مفاتيح آمده، بخوانيد.
4- نزديك ظهر روز جمعه، دو ركعت نماز بخوانيد، در ركعت اوّل بعد از حمد و توحيد، سه آيه اوّل سوره فتح(يعني تا نصراً عزيزاً)را بخوانيد. در ركعت دوم بعد از حمد و توحيد سوره الم نشرح را بخوانيد، بعداز سلام نماز تسبيح حضرت فاطمه سلام الله عليها را بگو و حاجت خود را از خدا بخواهد.(4)
5- از امير المؤمنين(ع) نقل شده كسي كه قصد ازدواج دارد، دو ركعت نماز بخواند، در هر ركعت بعد از حمد سوره يس، و بعد از سلام نماز حمد و ثناي خدا به جا آورد، سپس حاجت خود را از خدا بخواهد. (5) بهتر است بعد از سلام ابتدا تسبيح فاطمه زهرا (س) به عنوان حمد و ثناي خداوند گفته شود و بعد خواسته تان را از خدا بخواهيد.
چهارم: معتقديم كه سحر و جادويي در كارتان نيست، اگر هم باشد با خواندن دعا و آيات زير باطل مي شود.
1- آيه شريفه « وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَ ما هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ »
2- آيه شريفه «إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثا وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ
3- دعاي: "اللَّهُمَّ رَبَّ مُوسَي وَ خَاصَّهُ بِكَلَامِهِ وَ هَازِمَ مَنْ كَادَهُ بِسِحْرِهِ بِعَصَاهُ وَ مُعِيدَهَا بَعْدَ الْعَوْدِ ثُعْبَاناً وَ مُلَقِّفَهَا إِفْكَ أَهْلِ الْإِفْكِ وَ مُفْسِدَ عَمَلِ السَّاحِرِينَ وَ مُبْطِلَ كَيْدِ أَهْلِ الْفَسَادِ مَنْ كَادَنِي بِسِحْرٍ أَوْ بِضُرٍّ عَامِداً أَوْ غَيْرَ عَامِدٍ أَعْلَمُهُ أَوْ لَا أَعْلَمُهُ وَ أَخَافُهُ أَوْ لَا أَخَافُهُ فَاقْطَعْ مِنْ أَسْبَابِ السَّمَاوَاتِ عَمَلَهُ حَتَّي تُرْجِعَهُ عَنِّي غَيْرَ نَافِذٍ وَ لَا ضَارٍّ لِي وَ لَا شَامِتٍ بِي إِنِّي أَدْرَأُ بِعَظَمَتِكَ فِي نُحُورِ الْأَعْدَاءِ فَكُنْ لِي مِنْهُمْ مُدَافِعاً أَحْسَنَ مُدَافَعَةٍ وَ أَتَمَّهَا يَا كَرِيم‏" . (6)
پي نوشت ها:
1. علامة المجلسي، بحار الانوار، مؤسسة الوفاء، بيروت، 1404 ق، ج 66، ص 389.
2. نور (24)، آيه 32.
3. محدث نوري، مستدرك الوسايل، مؤسسه آل البيت قم 1408 ش، ج 2 ، ص 136.
4. شيخ حر عاملي، وسايل الشيعه 29 جلدي، چاپ مؤسسه آل البيت، قم، سال انتشار 1409ق، ج 8 ، ص .117
5. بحار الانوار، ج100، ص 268.
6. همان، ج 92، ص 124.
موفق باشید.