مشکلات همسر

سلام خسته نباشید
من چند ماه پیش نامه ای فرستادم که در ان نامه عنوان کرده بودم به طلاق هم فکر میکنم که با پاسخگویی خوب کارشناس شما،کمی نوک پیکان را سمت خودم بردم والبته کتاب بهشت خانواده را هم به تازگی دارم مطالعه می کنم( واقعا عالیه)
این بار در ادامه همان نامه می خوام بگم که ازآن زمان تا الان در بعضی زمینه ها روابط من وشوهرم بهتر شده البته هنوزم صمیمیت واقعی ایجاد نشده واینم بیشتر به خاطر اینه که شوهرم کم لطف وسرده هرچند من تمام تلاشم رو دارم میکنم تا اورو هم در وادی احساس واحساس داشتن بندازم که کمی هم تغییر کرده.
راستش مشکل الان من بیشتر روراست نبودن شوهرم در بعضی مسائله که نمی دونم چه باید بکنم،راستش الان چون دیگه به طلاق فکر نمی کنم هر روز که میگذره در تلاشم تا ثبات این زندگی بیشتر شه تا بتونم در فضایی آرام برای بچه دار شدن اقدام کنم امام موضوعی وجود داره و اون این که شوهرم عمل واریکوسل کرده وبعد اون هم آزمایش اسپرم داد که نتیجه بسیار افتضاح بود من به دلیل بی خیالی شوهرم به بهانه ای او رو پیش دکتر زنان خودم بردم تا باهاش صحبت کنه در آنجا دکتر هم باهاش اتمام حجت کرد واز چند چیز منعش کرد از جمله گرما ،کار سنگین ،استرس، سیگار .
الان از اطافیان میشنوم علی رغم اینکه شوهرم در ابتدای خواستگاری همچون خیلی مسائل دیگه روراست نبود وگفته بود اهل دود ودم نیست اما می بینیم که گاهی به دنبال درست کردن بهانه ای از خونه بیرون میره وسیگار میکشه،اگر چه هرگز این موضوع رو قبول نداره وحتی یکبار گفته بود که من چندین ماهه که دیگه طرف این چیزها نمیرم که برادرم او را در جایی دیده بود شوهرم متاسفانه در خانواده وفامیلی بزرگ شده که اهل سیگار واعتیادند،بهمین خاطر ارجاع او به خانوادش وکمک از آنها که مسلما کاری بی فایده است از نظر آنها دود ودم ومخصوصا قلیان چیز مهمی نیست وخانوادگی حتی دخترشان هم میکشه که البته این نمسائل رو تا قبل ازدواج فرزنداشون از همه مخفی میکنند وبعد ازدواج هم کم کم خود واقعیشون رو نشون میدن.من تا همین چند ماه پیش از این اخلاق شوهرم که هکیشه اهل عطر بود خوشم می اومد اما برایم سوال بود که چرا این عطر همواره در جیبش وهمراهشه که الان کاملا متوجه شدم به خاطر از بین بردن بوی سیگار که جلوی من لو نره.
در این دو سال که با همسرم ازدواج کردم شوهرم تغییر چشمگیری کرداما به جهت اینکه رفتارهای نامناسب وگناه آلودش بیش از حد زیاد بود شاید این تغییر خیلی به چشم نیاد، مسئله سیگار وگاهی کارهایی دیگری که می کنه اما به هیچ وجه زیر بار نمیره وقبول مسولیت نمی کنه منو رو سردرگم کرده از یک طرف موضوع بچه که میدونه چقدر برای من مهمه وبه من قول داده بود وادعا کرده بود که سراغ سیگار نرفته اما رفته وبازم میره!از طرف دیگه دروغگویی اش در بعضی مسائل تا جایی که اگه ازش بپرسین موقع نهار ظهر این حرف رو بهت گفتم اگه منافعش در خطر باشه وبه ضررش باشه کاملا انکار میکنه وحتی گاهی حرف های خودش روهم انکار میکنه بارها شده حرفی رو زده وبعد از چند ساعت رفتاری بچه گانه داد وبیداد وبدخلقی کرده وحتی برای خلاصی خودش برچسب کم حافظه گی به من زده در چنین شرایطی واقعا مستاصل و درمانده میشم وگاهی یک روز تمام من رو ناراحت می کنه و روزم را خراب ، برای من دروغگویی او کاملا آشکاره،امکان ضبط صداش هم وجود نداره چون من نمی دونم کدوم حرف رو بعدا میخواد انکار کنه؟!! شوهرم این زیر بار نرفتن رو از دو جا یاد گرفته اول مادرش و دوم محیط کار که به قول خودش به ما گفتن بگید چشم وانجام ندید.
مسئله دیگه ای هم وجود داره که شوهرم خانواده دوست نیست با وجود محبت های من اصولا آدمی است که تنها به خودش فکر میکنه، با کوچکترین اختلافی تسلیم میشه ومیگه خوب بریم طلاق بگیریم یا تو برو خونه بابات ،اگه من ساعت ده شب از خونه برم بیرون هرگز نمی پرسه کجا میری چرا میری اگرهم بپرسه تنها یکبار ودیگر اصلا پیگیر نمی شه این اتفاق دقیقا برام 9 ماه پیش افتاد که به علت حال بدم ساعت ده شب خودم تنها رفتم درمانگاه وبعدم در جواب خانواده ام عنوان کرد که من فکر میکردم دارم میره بازار!!!! واقعا چگونه میتوانم روح تعهد را در او ایجاد کنم؟آیا میتوانم امیدور باشم که با گذر زمان روح خانواده دوستی در او ایجاد بشه؟آیا زمانی هم میرسه که او مسوئلیت من رو به عهده بگیره وباور کنه که من به عنوان زن وناموس او به حمایت عاطفی وغیرت او هم احتیاج دارم؟؟؟من از لحاظ بعد مالی برخلاف بی توجهی شوهرم در دوه عقد الان کاملا در رفاه هستم.اما این تنها کافی نیست.
ضمنا من برای وسواس هم به دکتر مراجعه کردم والان متوجه شدم که دلیل اصلی وسواسم اضطراب بالا بوده چیزی که چند ماه پیش باعث شده بود به طلاق فکر کنم ولی حالا که اوضاع روبه راه تر شده وسواس من هم کم رنگ تر شده.

بازهم به کمک شمایی که من رو برای ماندن ودوباره امید بستن تشویق کردید احتیاج دارم از شما ممنونم