درود
خسته نباشید
امیدوارم حالتان خوب و زندگی به کامتان باشد
به نظر شما این سخن ( http://gigpars.com/images/j1ao_hosseinebnali.bmp )حقیقت دارد؟ من دسترسی به منبع این سخن ندارم لطفا اگر برای شما مقدور است پیگیری کنید این منبع را و ببینید واقعیت دارد یا نه.
مشتاقانه منتظر پاسخ و دیدگاه شما هستم
کامیاب باشید
بدرود.
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
چنين مطلبي صحت ندارد. توضيح اينكه: شايد منشا اين برداشت جمله اي باشد كه از ابي عبد الله(ع) نقل شده كه عجم را دشمن داشته است.
حضرت درضمن نامه اي كه به حاكم ري مي نويسد، به اين مطلب اشاره مي كند،اين مطلب با آب و تاب فراوان در سايت هاي مخالف شيعه و اسلام نقل مي شود، در حالي كه از چندين جهت اين روايت مخدوش است.
اولين منبعي كه اين روايت را آورده، كتاب معاني الاخبار شيخ صدوق است:
عن الحسن بن يوسف عن عثمان بن جبلة عن ضريس بن عبد الملك قال سمعت ابا عبدالله(ع) يقول: نحن قريش، وشيعتنا العرب، و عدونا العجم.(1)
علامه مجلسي در ذيل روايت آورده: بيان: وشيعتنا العرب اي العرب الممدوح من كان من شيعتنا و ان كان عجما و العجم المذموم من كان عدونا، و ان كان عربا. يعني عرب خوب شيعيان مايند، گرچه عجم باشند. عجم بد دشمنان مايند، گر چه عرب باشند. (2)
منظور از ابي عبدالله در اين روايت، امام صادق(ع) است، نه امام حسين(ع)!
كه برخي دچار يك اشتباه بزرگ شده اند. زيرا يكي از كنيه هاي امام صادق ابي عبدالله است. در كتب روايي هرگاه ابي عبدالله آمده، منظور امام صادق(ع) است.
سند روايت ضعيف است:
در سند روايت عثمان بن جبلة به چشم مي خورد كه از نظر متخصصان علم رجال مجهول است.
همچنين سلمة بن الخطاب كه نجاشي متخصص فن رجال مي گويد: او در حديث ضعيف است.
پس مي بينيد كه اين حديث ضعيف است و قابل استناد نمي باشد.
نتيجه آنكه اگر هم حديث را بپذيريم، با همان مفهومي كه از علامه مجلسي نقل كرديم، پذيرفته شده است، يعني: عرب خوب اگر هست، از شيعيان ما است، گرچه عجم باشد و عجم بد اگر هست، از دشمنان ما است، گر چه عرب باشد.
افزون بر آن، اين روايت را به امام حسين نسبت داده اند كه به حاكم ري نوشت ... در حالي كه امام حسين در سال 4 هجري متولد شد و ري در سال 19 يا 22 هجري فتح شد. يعني امام حسين در آن زمان 15 يا 18 ساله بوده! آيا امام حسين كه در آن زمان جواني حد اكثر 22 ساله بوده، در حالي كه پدرش خانه نشين و مورد قهر حكومت بود، چكاره بود و چطور به فرماندار ري نامه نوشت؟
نتيجه آنكه روايت سندا ضعيف و دلالتا نيز در مقام عجم ستيزي نيست، از همه مهمتر اينكه اين مساله با اصول قرآن مخالف است. از اصول مسلم قرآن اين است كه نژاد هيچ موضوعيتي ندارد. اين آيه قرآن نفي كننده همه تبعيضات نژادي موهوم است:
يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ؛ (3)
اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيرهها و قبيلهها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد (اين ها ملاك امتياز نيست). گرامىترين شما نزد خداوند با تقواترين شما است. خداوند دانا و آگاه است. نه تنها نژاد، بلكه نسب هم فضيلت ذاتي نمي آورد و خداوند فرزند نوح را با اين كه از نسل او است و بدون واسطه از او متولد شده است، به جهت اين كه رنگ اعتقادي و اخلاقي و عملي او را ندارد، از اهل نوح نمي شمارد. (4)
پيامبر اكرم(ص) بعد از فتح مكه، اصول اساسي دعوت خود را اعلام كرد، از جمله به صراحت به عنوان يك اصل خدشه ناپذير فرمود:
الحمد لله الذي صدق عبده، وأنجز وعده، و غلب الأحزاب وحده، إن الله أذهب نخوة العرب وتكبرها بآبائها، وكلكم من آدم وآدم من تراب، وأكرمكم عند الله أتقاكم؛ (5)
حمد و سپاس خداوندي را كه به عبدش وفا كرد و به وعده اش عمل كرد و او را به تنهايي بر احزاب و گروه هاي متحد (عرب و قريش) پيروز نمود. به راستي، خدا نخوت و خودبيني و تكبر عرب و افتخار او به پدرانش و برتر شمردن نسل خود را از بين برد. همه شما از آدم هستيد و آدم از خاك بود و برترين شما با تقواترين شما است».
بنا به نقل ديگر، حضرت در حج وداع اصول اساسي دعوت و ميراث خود را چنين بيان فرمود:
يا أيها الناس ألا إن ربكم واحد، ألا إن أباكم واحد، ألا لا فضل لعربي على عجمي، ألا لا فضل لاسود على أحمر إلا بالتقوى، ألا قد بلغت؟ قالوا: نعم، قال: ليبلغ الشاهد الغائب؛ (6)
اي مردم! خداي شما يكي است و پدر شما يكي. هيچ فضلي براي عرب بر عجم (غير عرب) نيست و نه براي سياه بر سرخ؛ مگر به تقوا. بعد حضرت خطاب به مردم فرمود: آيا اين اصل را ابلاغ كردم و رساندم؟ همگي عرض كردند: آري. سپس حضرت فرمود: پس شاهدان به غايبان اين اصل را برسانند.
با توجه به اين صراحت بي نظير الغاي امتيازات نژادي، نمي توان با توسل به ظاهر چند حديث ضعيف اين اصل را خدشه دار كرد و امامان را كه وارثان ميراث رسول خدايند، طرفدار تبعيض نژادي شمرد.
دراين جا بيان اين مطلب را لازم مي دانيم كه ائمه(ع) جايگاه ويژه اي براي ايرانيان قائل بودند.
مرحوم شيخ عباس قمي، در سفينه البحار چند روايت ديگر را در كنار هم براي بيان فضيلت هاي عجم و خدمات آن ها به اسلام آورده است،
در كتاب مذكور مي خوانيم: زماني كه اسيران دربار فارس به مدينه وارد گرديدند، عمر بن خطاب خواست كه زنان آنان را به فروش رساند و مردان آن ها را برده قرار دهد تا آن ها افراد پير و فرتوت و ضعيف را بر دوش خود قرار دهند و طواف كعبه دهند. امير مومنان علي (ع) فرمود كه پيامبر دستور داده است. «گرامي داريد بزرگان قوم را اگر چه مخالف شما باشند »و اين قوم فارس حكيمان كريم هستند و با ما صلح پيشه كردند و رغبت در دين اسلام نمودند. پس آن ها را آزاد مي نماييم در راه خدا، اين حق من و حق بني هاشم است. (7)
نيز منصور خليفه عباسي گروهي را از مردمان عجم را براي قتل امام جعفر صادق (ع)خواست. اما آن ها امام (ع) را احترام نمودند و در مقابل او به رسم ادب به خاك افتادند. امام رضا (ع) فرمود: خداوند منت گذارد به پذيرش اين دين بر اولاد عجم، اما از برخي از نزديكان پيامبر اين منت سلب شد.
علي(ع) فرمود: مي بينم عجم را كه در خيمه هايي كه در مسجد كوفه برافراشته اند، قرآن را به مردم همان گونه كه نازل گرديده، تعليم مي نمايند. (8)
پي نوشت ها:
1. شيخ صدوق، معاني الاخبار، مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة، 1379 - 1338، ص 404.
2. علامه مجلسي،بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربي ،بيروت، لبنان، 1403 - 1983 م، ج 64، ص 176.
3 حجرات (49) آيه 18.
4. هود (11) آيه 46.
5. مجلسي، بحار الانوار، بيروت، موسسه الوفا، 1403 ق ،ج 70، ص 287.
6. متقي هندي، كنز العمال، بيروت، الرساله، 1409 ق، ج 3، ص 699.
7. محمد بن إبراهيم النعماني، كتاب الغيبة، قم، ناشر أنوار الهدى، سال چاپ1422، ص 333.
8. شيخ عباس قمي، سفينه البحار، ج2، چاپ قديم، ص164.
موفق باشید.